كمالالدين قطب طراح و نگارگر
هنر نگارگري يكي از هنرهاي اصيل و ارزشمند ايراني است، هنري كه در جهان به خوبي مطرح است. اين در حالي است كه با وجود مطرح بودن اين هنر در سطح جهان آنطور كه بايد در داخل از اين هنر ايراني حمايت نميشود. حمايتي كه اگر صورت گيرد بيترديد به پيشرفت و به روز شدن اين هنر منجر ميشود. از سوي ديگر نگارگرهاي ايران هم آنطور كه بايد فعال نيستند، گاهي ميبينيم نگارگران نسبت به باقي شاخههاي هنري با يكديگر همسو و متحد عمل نميكند و اين به بدنه اين هنر آسيب وارد ميكند. سالها از تشكيل انجمن نگارگران در ايران ميگذرد درحاليكه ما همچنان انسجام و وحدتي كه بايد را پيدا نكردهايم.
برخلاف نظر كساني كه گمان ميكنند جهانيان هنر نگارگري را نميشناسند و نميتوان چندان روي آن مانور داد به عقيده من اين هنر شناخته شده است، حالا اما نياز به شناخت بيشتر دارد. شناخت بيشتر منوط به اين است كه هنرمندان نقاش هنرشان را بهروز كنند و از فضاهاي سنتي و تكراري خارج شوند. اين ناراحتكننده است كه براي نگارگري مخاطبشناسي صورت نميگيرد و براساس نياز روز اثر آفريده نميشود. اگرچه داستانهاي اصيل و قديمي ارزش زيادي براي تبديل به يك اثر هنري دارد، اما به اندازه كافي از آنها استفاده شده و امروز نياز است نگارگري هم مانند شاخههاي ديگر هنري به سمت نيازهاي روز زمانه برود.
همانطور كه در همه زمينهها پيشرفت صورت گرفته، هنر نيز نياز به پيشرفت و گسترش دارد. براي اين منظور انتظار ميرود هنرمندان ساختارشكني كنند و همسو با هنر اصيل مدرن و با حفظ چهارچوبهاي هنر اصيل پيش روند. اينچنين هنر نگارگري در كنار حفظ اصالتش به سمت مدرنيته ميرود. البته گفتني است تعدادي از نقاشان ما بهصورت مدرن كار ميكنند و از آثارشان در نمايشگاهها و حراجيهاي خارجي استقبال خوبي به عمل ميآيد.
مردم امروز آثار هنري را ميپسندند كه دكوراتيو باشد، درحاليكه ابعاد آثار نگارگري ما همچنان در ابعاد كوچك كار ميشود. من معتقدم ابعاد آثار در بيشتر ديدهشدن نگارگري تأثيرگذار است. بهطوركلي تغيير ابعاد و تغيير تفكر و تغيير موضوعات اثر نگارگري درحال حاضر در پيشرفت اين هنر از اهميت زيادي برخوردار است.
از سوي ديگر مسئولان در اين زمينه كمكاري زيادي كردهاند، كمكاريهايي كه باعث شد اين حوزه مورد جفا قرار گيرد. ديده ميشود يك عده مشخص با طرز تفكرهاي معلوم مدام درحال نمايشگاه گذاشتن هستند، درحاليكه هنرمنداني كه تفكر همسو ندارند مورد ظلم قرار ميگيرند. در جوامع هنري اگر هنرمندان با نظرات و عقايد متفاوت در كنار يكديگر كار كنند در پيشرفت هنر اثرگذار خواهد بود. بسياري از ما در عضويت انجمن و سازمانهاي دولتي هستيم درحاليكه از حمايتي برخوردار نيستيم و اين فقط يك عضويت بيكاربرد است. موضوعي كه بهتازگي با آن برخورد كردهام اين است كه موزه هنرهاي معاصر از سالهاي قبل از انقلاب تمهيداتي را براي هنرمندان تجسمي كه به فرانسه سفر ميكردند قایل ميشد. به تازگي طي سفري كه به پاريس داشتم با ليست افرادي كه از اين امكانات برخوردار شدهاند مواجه شدم، ليستي كه به جرأت ميتوان گفت نامي از هنرمندان در ميانشان نبود و تنها نام كارمندان مربوطه در اين حوزه ديده ميشد. اين خودش بخشي از همان جفايي است كه به هنرمندان تجسمي ميشود، اگر به گونهاي ديگر اين امكانات را در اختيار هنرمندان نقاش قرار ميدادند و آنها ميتوانستند به ديدن موزههاي فرانسه بروند و از نزديك با آثار جهان آشنا شوند، بيترديد در آثار ايراني پيشرفت حاصل ميشد. من براي سفر به پاريس و ديدن موزههاي آنجا و تحقيق روي آن آثار چند هزار يورو هزينه كردم، اما تأثيرات اين سفر در آثارم ماندگار خواهد بود. بنابراين خوب بود كه از اين سفرها حمايت صورت ميگرفت، حمايتي كه بيترديد در بهتر شدن آثار هنريمان اثربخش خواهد بود.