علی بیگدلی استاد دانشگاه
نهاد خانواده طی سالهای گذشته تغییرات زیادی را به خود دیده است. از ایام قدیم نهاد خانواده با حساب و کتاب به گذراندن زندگی پرداخته است. ما در سالیان گذشته همواره شاهد بودیم که خانواده با عنصر برنامه و اصول به زندگی روزمرهاش پرداخته است. به این معنا که مردان صبحهای زود به سر کار میرفتند و زنان در خانه به امورات زندگی روزمره و تربیت فرزندان میپرداختند، موضوعات مختلف داخل خانه پیگیری میشد. مادران و پدران همواره مسئولیت بزرگی را در زندگی ایفا میکردند و حس تأمینکنندگی در آنها بارز بود، به این صورت که خطقرمزها و تعیینتکلیف در خانواده بدون هیچگونه شبههای به دست پدران و مادران بود. تصمیمگیریهای کلی در یک خانواده به دوش پدر و مادر بود، به اینگونه که فرزندان تا مراحل بالای زندگیشان و سنین بالا در هرکاری تحتتکفل خانواده بودند و در انتخابهایشان نیز خانواده تصمیمگیرنده
کلی بود.
اما هرچه که به جلو حرکت کردیم، این سیر را ملاحظه میکنیم که بافتهای خانواده از هم دورتر و با فاصله بیشتری پیش خواهد رفت. هرچه به سیر زمان که دقت میکنیم، به این موضوع میرسیم که افراد یک خانواده تحمل یکدیگر را ندارند و باعث دوری آنها از یکدیگر شده است. امروز ما در خانوادهها فاصله زمانی و مکانی را به حد زیادی مشاهده میکنیم که این موضوع هم به شکاف در ارکان خانواده قوت میبخشد. تعریف خانواده مخصوصا در جامعه ایرانی بسیار موقر و سنگین لحاظ شده است به این معنی که هرگاه صحبت از خانواده به میان میآید، این تصور شکل میگیرد که صحبت از یک بنیان مستحکم و قوی ابراز شده است که خانواده را تکمیلکننده و کمککننده بزرگی برای موضوعات اجتماعی میتوان قلمداد کرد.
خانواده سهم عظیمی همواره در شکلگیری یک جامعه پویا دارد اما امروز این نقش بهکلی یا فراموش شده است یا دیگر توانایی بازی در این نقش را ندارد. سهم عظیمی از تغییرات در بنیان خانواده را میتوان به موضوعاتی ربط داد که امروز بشر به شدت با آن درگیر است؛ که زندگی مدرن یکی از آنهاست. دوری از خانواده این روزها حرف اول را میزند. جدایی باعث کمرنگ شدن مناسبات عاطفی در خانواده میشود. مهمترین مسأله درباره چند دسته شدن خانوادهها موضوع مهاجرت افراد است. جالب است یکی از ارگانها چند روز پیش خبری اعلام کرد که درسال گذشته 50هزار نفر از کشور خارج شدهاند که این افراد عضو نخبگان کشور بودند. همین مهاجرت از ایران و رفتن به دامن فرهنگ و اجتماع کشور دیگر، ناخودآگاه خانوادهها را دچار تزلزل میکند اما موضوعی که امروز جامعه ما با آن درگیر است، موضوع مشارکت در جامعه است. زمانی که دیگر خانوادههای ما نیاز و اشتیاقی برای بچهدار شدن نمیبینند، کمکم خانوادهها تبدیل میشوند به خانوادههای تکنفره یا با افراد بسیارکم که این موضوع نقش مستقیمی در مناسبات یک جامعه دارد. مجموع ارتباطات صحیح در خانواده باعث پویا شدن حرکت در یک اجتماع میشود. مهمترین گرفتاری که این روزها شاهد آن هستیم، موضوع از بین رفتن هسته اصلی خانوادهها و از بین رفتن خانوادههای گسترده و جایگزینشدن خانوادههای از هم گسیخته شده است. خانواده جنبههای مختلفی را طی سالیان متوالی مشاهده کرده که میتوان به این موضوع اشاره کرد، ما زمانهایی را تجربه کردیم که به مادران لقب مادرسالاری دادهاند.
این لقب به خاطر عملکرد مادر در خانواده صورت گرفت، زمانی بود که مادران تمام مسئولیتهای یک خانواده را بر دوش میکشیدند، از تهیه خوراک فرزندان تا مسئولیتهای بیرون از خانه مثل دوشیدن شیر گاو یا... اما رفتهرفته که زندگی روستایی به اتمام خود نزدیک شد و گستره زندگی پا فراتر نهاد، پدران سالار خانواده لقب گرفتند که به مسئولیتهای شکار و کارهای عظیم خانواده پرداختند و مادران دیگر به داخل خانه بازگشتند و به مسئولیتهای درون خانه پرداختند. اما اکنون این موضع با فرزندسالاری بروز کرده است و در خانوادهها فرزندان حکمرانی میکنند و این لقب را یدک میکشند، این موضوع چند دلیل دارد. دلیل اول این مطلب است که خانوادهها به داشتن فرزند کم تن دادند که اغلب نظاره میکنیم خانوادهها به یک فرزند بسنده میکنند و این موضع باعث میشود که محبت همسران نسبت به یکدیگر کم شود و این محبت اولویت اصلی خود را به فرزندان انتقال دهد. دارا بودن فرزند کم باعث شده فرزندان ما دارای استحکام در اعمالشان نباشند و به قول معروف لوس به بار بیایند و این دلایل به وجود آمده است تا فرزندان ما سکاندار زندگیهای کنونی ما در جامعه باشند. یکی دیگر از دلایلی که امروز ما شاهد فرزندسالاری هستیم، ناسازگاریهای فرهنگی موجود در خانوادههاست. ما شاهد این موضوع هستیم که دختران و پسران از گوشه روستاهای کوچک به شهرهای بزرگ و دانشگاههای پایتخت میآیند و زمانی که درسشان به پایان میرسد و نزد خانوادههایشان بازمیگردند، دیگر آن تطابق را با خانواده خود ندارند. این موضوع باعث میشود که فرزندسالاری را ما به وضوح مشاهده کنیم.