| مجتبی دلیر | روانشناس اجتماعی |
در دنیای امروز چارچوب و محتوای خانواده تغییر کرده است. خانوادههای تکفرزند، خانوادههایی با والدین هردو شاغل، والدین با سنین بالا، والدین با ازدواجهای قبلی ناموفق و ... محتوای ارتباطات درون خانواده نیز تغییر کرده است. با پیشرفت فناوری، افراد زیر یک سقف نیز گاهی به جای گفتوگوی رودررو برای هم پیامک میفرستند! شکلگیری بخشی از این نوع خانوادهها به دلیل مسائل اقتصادی است، بخشی به دلیل نیاز کاذب ایجاد شده برای انگیزه پیشرفت یا همان دستیابی به تحصیلات بالا، جایگاه اقتصادی اجتماعی بالا و فتح قلههای موفقیت و بخشی هم بهواسطه پیامهای منفی و مخرب برنامههای ماهواره، شبکههای اجتماعی، اینترنت و... یک خانواده متشکل از خرده نظام زوجین، فرزندان است. در این ساختار فرزندان در درجهدوم اهمیت قرار دارند چراکه فرزندان محصول والدین هستند. بنابراین اگر بخواهیم خانواده سالم داشته باشیم، لازم است که بر زوجین متمرکز شویم. پس اگر بخواهیم کمی عمیقتر موضوع را بررسی کنیم، برای تبیین علمی میتوانیم از روانشناسی عشق کمک بگیریم. طلاق، طلاق عاطفی، روابط خارج زناشویی(خیانت)، جشن طلاق و... اینها مفاهیمی نیستند که با فرهنگ ما هماهنگ باشند. از طرفی آمار بالای طلاق توافقی و غیرتوافقی تحتتأثیر پیامهای آشکار و ناآشکار ماهواره، اینترنت و شبکههای اجتماعی، نهاد خانواده را هدف قرار داده و ظرفیت سازگاری با مشکلات و ناملایمات را کاهش داده است. یعنی تا بین زوج مشکلی بهوجود میآید، به فکر جدایی هستند و آن را نشانهای از انعطافپذیری خود میدانند. درحالیکه با اتخاذ این نگرش روزبهروز توان رویارویی با مشکلات در ایشان کاهش مییابد و شکنندهتر میشوند. نتایج پژوهشها نشان داده است که چنین افرادی تا چند ازدواج و طلاق پیدرپی پیش میروند. چراکه به جای حل مسأله به پاککردن صورتمسأله عادت میکنند.
سکه رایج در یک خانواده سالم عشق است. این عشق است که باعث میشود دختر و پسر جوان در راستای وصال به فکر تشکیل خانواده بیفتند؛ عشقی که براساس علم روانشناسی از سه مولفه صمیمیت، تعهد و نیاز تشکیل شده است. شدت و ضعف هریک از این اجزاء در ترکیب با اجزای دیگر درمجموع 7 نوع عشق و یکمورد فقدان عشق را نتیجه میدهد. جزو اول یا صمیمیت، میزان سهیمشدن افکار، احساسات و محتوای درون ذهنی دارای بار هیجانی را گویند. تعهد یعنی پایبند بودن به پیمان زناشویی که به مرور زمان شکل میگیرد. نیاز نیز به تمام احساسات، تمایلات، افکار و رفتار جنسی نسبت به همسر گفته میشود. در یک خانواده سالم بین زوجین عشق کمالگرایانه وجود دارد.
یعنی چنین زوجی در تمام اجزای تشکیلدهنده عشق امتیاز بالایی دریافت میکنند. فقدان عشق که عبارت است از ضعف در هر سه مولفه عشق در میان زوجینی که با هم زندگی میکنند، بسیار کم است اما متاسفانه آنچه در جامعه بیشتر دیده میشود، عشق تهی نام دارد. در این نوع عشق عنصر صمیمیت و نیاز ضعیف بوده ولی تعهد بالاست. یعنی زوج حرف جدی برای گفتن با یکدیگر ندارند و درباره احساسات، عواطف، افکار و اهداف مهم خود با هم سخن نمیگویند و نه جدایی. آنها ظاهرا با هم زندگی میکنند ولی میسوزند و میسوزانند. میان چنین زوجهایی طلاق عاطفی رخ داده است. خانواده شکل داده شده توسط چنین زوجی همانند یک درخت خشکیده با ریشهای سست است که نه سایهای دارد و نه میوه سالمی میتوان از آن انتظار داشت. نوع دیگر عشق که گاهی در میان مراجعان مراکز مشاوره دیده میشود، عشق مشارکتی است. در این نوع عشق زوج در عناصر تعهد و صمیمیت نمره قابل قبولی داشته اما در عنصر نیاز نمره ضعیف دارند. چنین زوجی مشکل زناشویی دارند و لازم است به روانشناس و درمانگر جنسی مراجعه کنند. چنین زوجی به اصطلاح با هم درد و دل میکنند. گاهی هم باعث مباهاتشان است که خود را وقف فرزندان کردهاند. غافل از اینکه هیچگاه یک فرد قربانی نمیتواند الگوی مناسبی برای یک زندگی عزتمند باشد. برخلاف انتظار والدین در چنین خانوادههایی فرزندان هیچوقت یاد نمیگیرند که از خود مراقبت کنند و گاهی تا آخر عمر وابسته به والدینی میمانند که ترسان از مفهوم آشیانه خالی هستند. پیام ارسالی از سوی رسانههایی که به دنبال تخریب بنیان خانواده در کشور هستند، هر سه مولفه عشق را هدف قرار داده است. پیام آنها این است که اگر نمیتوانید بهراحتی محتوای درون ذهنی خود را با همسرتان در میان بگذارید، در میان گذاشتن آن با هر شخص ثالثی که پذیرای آنها باشد یک توانایی محسوب میشود.
تمام این پیامهای آشکار و ناآشکار که بر روان هشیار و ناهشیار تأثیر میکند درواقع پاککردن صورتمسأله به جای حلمسأله را انتقال میدهد. به عبارتی این پیامها روان افراد را ضعیف کرده و به مرور افراد جامعه را در برابر کوچکترین مشکلات زندگی نیز ناتوان میکند. افراد با کوچکترین فشار روانی در زندگی زناشویی به دنبال طلاق میروند بدون اینکه فکر کنند این هم یک مسأله است که باید حل کنند و اگر نیاز به مشاوره دارند به متخصصان مربوطه مراجعه کنند. بهطور خلاصه، لازم است افراد از کودکی تحتآموزش مهارتهای زندگی و بهویژه تفکر انتقادی قرار بگیرند تا هر پیامی را که عرضه میشود، بدون چون و چرا نپذیرند. لازم است افراد پیش، حین و پس از ازدواج آموزش مهارت زندگی مشترک ببینند. لازم است افراد پس از ازدواج به صورت جدی آموزشهای ضروری زندگی زناشویی و جنسی را
دنبال کنند. لازم است رسانهها و بهویژه صداوسیما در ساخت برنامههای روانشناختی آموزشی برای پیشگیری از آسیبهای خانواده جدیتر ظاهر شوند و از ظرفیت نیروی متخصص موجود در کشور استفاده کنند. لازم است این فرهنگ نهادینه شود که حتی افراد سالم جامعه و خانوادههای سالم نیز به صورت دورهای به روانشناس و مشاور متعهد و دارای مجوز
مراجعه کنند.