شماره ۳۶۹ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۱۱ شهريور
صفحه را ببند
نگاهی به شبکه‌های اختصاصی بازپخش سریال
ماموریت مغشوش

|  مازیار معاونی   |

حدود 4 ‌سال از تأسیس شبکه‌ آی‌فیلم به‌عنوان نخستین شبکه دیجیتالی و اولین شبکه اختصاصی پخش (بازپخش) سریال و زمانی نزدیک به دو سال از راه‌اندازی شبکه تماشا به‌عنوان دومین شبکه‌ای که ماموریتی اینچنینی دارد، می‌گذرد. دو شبکه‌ای که تأسیس شدند تا به نیاز مخاطبان سیما به امکان تماشای دوباره مجموعه‌های قبلا پخش شده پاسخ دهند، نیازی که در دهه‌های گذشته به علت کمی تعداد شبکه‌های روتین (عادی) سیما و ساعات روزانه پخش آنها چندان امکان پاسخگویی به آن وجود نداشت و اگر هم چنین اتفاقی می‌افتاد، معمولا یا از سر آماده‌نبودن مجموعه‌های تازه تلویزیونی یا برای پرکردن ساعات مرده شبکه‌ها بود تا هم خوراک آنتن به نوعی پر شود و هم روی این ادعا مانور داده که سیما تقاضای مخاطبانش در این خصوص را پاسخ می‌دهد. اما با ورود تکنولوژی دیجیتال به سیما و امکان راه‌اندازی تعداد زیاد شبکه‌های تلویزیونی و تخصصی‌شدن آنها همین دو شبکه‌ای که نام‌شان ذکر شد، پا به عرصه ظهور گذاردند.  دو شبکه‌ای که در ماموریت رسانه‌ای‌شان چیزی جز پخش دایمی سریال تعریف نشده، شبکه‌هایی که به‌نظر شبیه به هم بوده و کارکردی یکسان دارند، هرچند خود مدیران سیما تعبیر دیگری از این دو شبکه و رسالت‌شان دارند:
موازی‌کاری یا انفکاک وظایف
 در همان ‌سال 91 که شبکه تماشا تأسیس شد، معاون سیما، علی دارابی، در مصاحبه‌ای اظهارنظر کرد که راه‌اندازی شبکه نمایش به معنای موازی‌کاری با شبکه قدیمی‌تر‌ آی‌فیلم نیست و در این شبکه تازه‌تأسیس، هم سریال ایرانی و هم سریال خارجی پخش خواهد شد، درحالی‌که ماموریت ‌آی‌فیلم فقط پخش سریال‌های ایرانی به زبان‌های عربی و انگلیسی است و این شبکه پخش مجموعه خارجی ندارد، امادر عمل ‌آی‌فیلم نتوانست به شکل کامل به ماموریتی که نفر دوم رسانه ملی برایش ترسیم کرد پایبند باشد و افزون بر نسخه دوبله سریال‌های داخلی بالاخره در برابر وسوسه پخش آثار خارجی تسلیم شد و چند سریال خارجی ازجمله سریال عربی شب‌های صالحیه و سریال ترکی قطره‌عبرت را روی آنتن فرستاد تا در یک رقابت پنهان و درون‌سازمانی از این منظر هم قافیه را به جدی‌ترین رقیبش یعنی شبکه تماشا نباخته باشد البته به نظر نقطه‌تمایز و انفکاک اساسی‌تر این دو شبکه نه در اجتناب ‌آی‌فیلم از بازپخش آثار خارجی (آن‌گونه که معاون سیما می‌گوید) بلکه در انتخاب کشورهای سازنده سریال‌های خارجی است. برخلاف ‌آی‌فیلم که با توجه به رسالتش مبنی بر معرفی فرهنگ ایرانی- اسلامی و تلاش برای تقویت روحیه استعمارستیزی و همبستگی جهان اسلام مجموعه‌های خارجی متعلق به کشورهای اسلامی را نمایش می‌دهد، شبکه تماشا علاقه ویژه‌ای به بازپخش سریال‌های غیرایدئولوژیک به‌ویژه آثار کره‌ای دارد، به‌گونه‌ای که تقریبا همیشه و در تمام ایام‌ سال سریال‌های ساخت این کشور از تاجر بوسان و افسانه دونگی گرفته تا دو دوست و... روی آنتن این شبکه هستند و حتی شاید از منظر گردانندگان این شبکه سریال خارجی بیشتر یعنی سریال کره‌ای و مجموعه‌های قدیمی سایر کشورها مثل کشورهای اروپایی در اولویت چندم هستند. البته یک نکته دیگر هم هست و آن این‌که چندان نشانه‌ای از سیاست رعایت تنوع در برنامه‌ریزی‌های این شبکه دیده نمی‌شود و متصدیان مربوطه در این شبکه همان‌طور که در ماه‌های نخست تأسیس تا می‌توانستند و به شکل پشت‌سرهم و بی‌وقفه سریال ژاپنی از سال‌های دور از خانه (اوشین) تا روزهای زندگی (‌هانیکو) پخش کردند و اصلا هم به این موضوع توجه نکردند که این حجم سنگین آثار ژاپنی در کوتاه‌مدت به دلزدگی بینندگان منجر می‌شود، درحال‌حاضر هم سوزنشان روی مجموعه‌های کره‌ای گیر کرده و احتمالا تا حسابی مخاطبان خود را خسته نکنند، دست‌بردار نیستند.  
کنداکتور   پریشان
اما از مقوله تفکیک بازپخش مجموعه‌های داخلی و خارجی که در عمل چندان هم به آن پایبندی نشان داده نشده که بگذریم، نکته دیگری که در عملکرد این دو شبکه به ذهن متبادر می‌شود، عدم‌وجود یک برنامه‌ریزی دقیق و حساب‌شده در انتخاب آثار بازپخشی است، به شکلی که در تمام ایام‌سال انواع و اقسام مجموعه‌های ریز و درشت با گونه‌ها ( ژانرهای) متفاوت و متعلق به بازه‌های زمانی مختلف روی آنتن ‌آی‌فیلم و تماشا می‌روند بدون آن‌که بتوان یک رابطه و نسبت مشخص یا دست‌کم یک فرمول ابتدایی و سرسری میان آنها پیدا کرد، درحالی‌که مطابق ابتدایی‌ترین قواعد رسانه‌ای که اکثریت قریب به اتفاق تلویزیون‌های دنیا از دهه‌های پیش هم آنها را رعایت می‌کنند، زمانی که یک امکان ویژه مانند فرصت استفاده یک رسانه واحد از چند شبکه به شکل همزمان دست می‌دهد (مانند فرمولی که سال‌هاست توسط شبکه‌های عربی چندگانه‌ ام‌بی‌سی به کار گرفته می‌شود و هریک از زیرمجموعه‌های آن برای پخش گونه مشخص و متمایزی از آثار نمایشی اختصاص پیدا کرده‌اند) گردانندگان مربوطه سعی می‌کنند با استفاده از تمهیدات ساده رسانه‌ای همچون اولویت‌بندی منطقی و اصولی پخش برنامه‌ها، تقسیم‌بندی برنامه‌ها بر حسب یک قاعده و فرمول مشخص یا مواردی از این دست با مخاطبان خود ارتباط بیشتری برقرار کرده و شبکه‌ای موفق‌تر باشند اما آیا در کنداکتور کنونی دو شبکه‌ای که ذکرشان رفت، نشانی از چنین هوشمندی‌هایی دیده می‌شود؟ آیا این امکان وجود ندارد که به جای پخش بی‌نظم و بی‌ساختار مجموعه‌های تکراری، اندکی خلاقیت و احترام بیشتر به مخاطب به خرج داد و برای بازپخش سریال‌ها قرار و قواعدی ساده تدارک دید؟ مثلا می‌توان سریال‌ها را بر حسب دهه ساخت‌شان مرتب و بسته‌بندی کرد و در کنداکتور روزانه یک بسته نمایشی که متشکل از آثاری متعلق به تمام دهه‌ها باشد را روی آنتن فرستاد تا هم اصل مهم و بدیهی ایجاد تنوع در برنامه‌ها مراعات شود و هم رضایت طیف‌های مختلف سنی بینندگان برآورده شود چراکه بدون‌شک نیازها و علایق و سلایق بیننده‌ای که امروز دهه پنجم زندگی خود را می‌گذراند و در زمان پخش اولیه مجموعه‌های شاخص نیمه‌اول دهه 70 نظیر پدر سالار یا در پناه تو بیست و چند ساله بوده با مخاطب جوان‌تری که بیشتر درخصوص این سریال‌ها شنیده و امکان تماشای مرتب و پیوسته آنها را نداشته از زمین تا آسمان متفاوت است و نمی‌توان با یک خوراک واحد و یکسان به نیاز این دو طیف سنی و طیف‌های دیگر بینندگان تلویزیونی در مقوله بازپخش آثار نوستالژیک پاسخ داد اما بی‌تردید می‌توان با مرتب‌کردن جدول پخش آثار نمایشی بر مبنای دهه ساخت یا بر مبنای گونه‌ای که به آن تعلق دارند یا بر هر متر و معیار اصولی و منطقی دیگری در درجه اول   به مخاطبان احترام بیشتری گذاشته و برای آنها حق و فرصت برنامه‌ریزی جهت تماشای مجموعه‌های دلخواه و مواجه نشدن با انبوه بی‌نظم و شلخته سریال‌ها را قایل شد و هم از منظر کارکرد رسانه‌ای به جایگاه کیفی بالاتری دست یافت.   نگاهی به جدول پخش‌ آی‌فیلم و تماشا ظرف همین چند ساله فعالیت‌شان بیشتر گواه این مدعاست که انگار چند کارمند و نه کارشناس و صاحب‌نظر حوزه رسانه و نمایش به انبوه شلخته و بی‌نظمی از ده‌ها سریال (مشابه آنچه که متاسفانه در آرشیو سیما حاکم است و در یک بی‌تدبیری کامل صدها و هزاران برنامه را نه بر مبنای گونه که بر حسب حروف الفبا طبقه‌بندی کرده‌اند و در زمانه تکنولوژی بلوری و... روی فرمت وی‌اچ‌اس تحویل مراجعه‌کنندگان برای بازبینی می‌دهند) دسترسی دارند و با پایان پخش یک مجموعه، مجموعه بعدی بدون حساب و کتاب و نظم و ترتیب مشخص یا حتی مختصری هماهنگی درون‌سازمانی با دیگر شبکه‌های سیما روی آنتن فرستاده می‌شود وگرنه چگونه ممکن است دو شبکه‌ آی‌فیلم و سه سیما تقریبا به شکل همزمان و با یکی، دو روز فاصله از هم به بازپخش سریال بیداری (بهرام عظیمی-1386) اقدام کنند؟ باز جای شکرش باقی است که بیداری، سریالی است متوسط که با هیچ متر و معیاری در ردیف مجموعه‌های شاخص و محبوب تلویزیونی قرار نمی‌گیرد ولی اگر همین روش پخش را درمورد بازپخش محبوب‌ترین و پربیننده‌ترین سریال‌های تلویزیونی هم اعمال کنیم و در طول هفته مدام و از چند شبکه و از هر شبکه چند مرتبه سکانس‌ها و پلان‌های یک سریال را روی سر مخاطب آوار کنیم، دیگر از آن سریال هر اندازه هم که درخشان و با کیفیت باشد چه چیزی برجا می‌ماند؟  نکته دیگر بی‌توجهی این دو شبکه به تعدادی از سریال‌های شاخصی است که در زمان پخش اولیه خود بسیار مورد توجه بودند ولی معلوم نیست بنا به چه دلیلی در انتخاب‌های‌ آی‌فیلم و تماشا جایی ندارند؟ به‌عنوان مثال درحالی‌که 24‌سال پیش از این یعنی در‌سال 1369 برای نخستین‌بار سریال سوری خوب و قابل‌اعتنای راه‌قدس از شبکه دوم سیما پخش شده و اکنون پس از گذشت یک‌ربع قرن بازپخش این مجموعه هم برای بینندگان سن‌و‌سال‌دارتر داخلی دلنشین و نوستالژیک است، هم به جهت سطح کیفی قابل‌قبولش می‌تواند برای مخاطبان جوان‌تر ایرانی جذاب باشد و هم در این‌که در راستای یکی از مهم‌ترین سرفصل‌های ماموریت شبکه‌ آی‌فیلم یعنی همبستگی مسلمین و استعمارستیزی به‌ویژه در مقطع زمانی کنونی که جنایات صهیونیست‌ها در غزه بالا گرفته جای می‌گیرد اما هیچ خبری از بازپخش این مجموعه نیست و دوستان کارمند (و نه کارشناس) این شبکه به جای آن سریال ضعیف و بسیار بی‌کیفیت عربی غالبون را روانه آنتن می‌کنند! البته این دوستان چندان هم مقصر نیستند و باید مسئولی که افراد ناآشنا به تاریخچه مجموعه‌های نمایشی تلویزیون و اولویت و نسبت آنها به یکدیگر را برای تصدی چنین پستی در نظر گرفته، مواخذه کرد؟ اما آنچه که بازتاب بیرونی کار این شبکه‌هاست، فرستادن همین سریال غالبون یا مجموعه ترکی به شدت ضعیف و گل‌درشت قطره‌عبرت روی آنتن یکی از شبکه‌های بین‌المللی سیماست! بدون آن‌که به شأن و جایگاه نام ایران به‌عنوان کشوری که مالکیت این شبکه را دراختیار دارد، توجه شود.   برای این مدعا می‌توان مصداق‌های دیگری هم آورد همچون عدم‌بازپخش سریال‌های موفق خارجی سال‌های گذشته سیما همچون مجموعه‌های تهاجم و ارتش‌سری در حوزه مجموعه‌های مرتبط با جنگ جهانی دوم و در مقابل پخش آثار بی‌اهمیتی نظیر ماموران آبی‌پوش، مرکز پزشکی و سریال‌های مطول کره‌ای که پیشتر ذکرشان رفت.   نکته آخری که درباره شیوه بستن کنداکتور این دو شبکه به ذهن می‌رسد و اتفاقا نکته مهمی هم است، عدم رعایت فاصله زمانی منطقی بین پخش اولیه یک مجموعه از یکی از شبکه‌های عادی (روتین) سیما و بازپخش آنها از طریق این دو شبکه است که گاه به فاصله زمانی کوتاه کمتر از یک ماه هم می‌رسد! نیازی به این توضیح نیست که بازپخش یک مجموعه زمانی اصولی است که مدت زمانی قابل‌قبول از پخش اولیه گذشته و حالا برای پاسخگویی و ارضای حس نوستالژیک مخاطبان و تجدید خاطره‌ای با آن یا برای ایجاد امکان تماشای سریال برای مخاطبان جامانده از پخش اول دوباره آن را روی آنتن می‌فرستند وگرنه در شرایطی که خود شبکه‌های اصلی پخش‌کننده در جدول روزانه خود یک‌بار (تازگی‌ها دوبار) تکرار پخش دارند و جمعه‌ها هم تمام قسمت‌های پخش‌شده در طول هفته را به شکل یکجا دوباره پخش می‌کنند، معلوم نیست پخش با یکی، دو قسمت عقب‌تر یا با فاصله زمانی کوتاه از شبکه اصلی چه معنا و مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ نمونه بارزش همین سریال آوای‌باران است که از پاییز گذشته که روی آنتن شبکه سه بود تا همین حالا در جدول پخش شبکه تماشا جاخوش کرده و هیچ‌کس هم نمی‌داند چرا باید داستان هندی شکیب و باران و... تا این اندازه تکرار و تکرار شود.
تبلیغات شبه‌ماهواره‌ای  در  رسانه ملی
یکی، دو ‌سال اول راه‌اندازی شبکه‌های ‌آی‌فیلم و تماشا بینندگان با محیطی آرام و پاستوریزه مواجه بودند که در آن خبری از تبلیغات آزاردهنده شبکه‌های قدیمی‌تر و پربیننده‌تر سیما نبود اما تا کمی زمان گذشت و به اصطلاح شبکه جا افتاد، پای واحد طمعکار بازرگانی تلویزیون هم باز شد و مخاطب‌آزاری به این شبکه‌های نوظهور هم رسید. اما جالب‌تر از اصل پخش تبلیغات، روشی است که اخیرا در این دو شبکه و تا حدودی هم در سایر شبکه‌ها برای شیوه تبلیغ محصولات و کالاهای مختلف در نظر گرفته می‌شود و آن کپی‌برداری از شیوه پخش تبلیغات در شبکه‌های سخیف ماهواره‌ای فارسی‌زبان است به‌گونه‌ای که اگر بیننده حواسش به آرم شبکه نباشد یا برای لحظاتی آرم شبکه از گوشه تصویر محو شود در تشخیص هویت شبکه و داخلی یا ماهواره‌ای‌بودن آن اشتباه پیش می‌آید!
در این‌که حجم بالای تبلیغات به‌خصوص طی دو دهه گذشته به کیفیت کاری و جایگاه رسانه‌ای که خودش را رسانه ملی می‌داند که تردیدی نیست، آسیب رسانده اما دست‌کم یک جنبه مثبت در این میان وجود داشت که کار ساخت تیزرهای تبلیغاتی کاری است حرفه‌ای و مبتنی بر ذوق و سلیقه و شناخت ذائقه مخاطب اما ظاهرا با چنین کپی‌برداری‌های نازلی از تیزرهای ماهواره‌ای شبکه‌های فاقد جایگاه حرفه‌ای مشخص و نوشتن چندین و چند شماره تلفن و فکس و آدرس وب‌سایت با فونت درشت به جای بکارگیری خلاقیت برای ترغیب بیننده قرار است کیفیت کلی آنچه که درمجموع برنامه تلویزیونی نامیده می‌شود از این هم پایین‌تر بیاید. 


تعداد بازدید :  120