محسن سیف منتقد
وسوسه در بعضی تبلیغات تلویزیونی تا مرحله تحقیر هویت انسانی افراد پیش میرود.
نه؛ این راهش نیست! این قرارمان نبود، وقتی بهترین سالهای نوجوانی و جوانیمان را صادقانه ریختیم روی دایره، برای رسیدن به آن آرمانها و ایدهآلهایی که از مدرسه تا دانشگاه در کتابها خوانده بودیم و از زبان بزرگان قابل اعتماد پشت تریبون و بالای منبر میشنیدیم و در جانمان جاری بود، داریم به ایستگاهی گمراه نزدیک میشویم... قرار نبود پس از آن همه تلاش و مبارزه برای پیروزی انقلاب و جاریشدن روح برابری و برادری و پیاده شدن الگوهای مترقی اسلام در مناسبات انسانی و اجتماعی، ناشیانهترین تقلید از الگوی جامعه لیبرال- سرمایهداری بر روابط اجتماعی این سرزمین انقلابی سایه بگستراند...
انقلابی که قرار بود فاصلههای عمیق و شرمآور فقر و غنا را در یک دوره کوتاه 10ساله به نقطهای منطقی و قابل قبول برساند، با ناشیگری و فقر دانش برخی مدیران میانی در دولتهای مختلف درههای عمیق فاصله میان اقشار مرفه و طبقات فقیر و کمدرآمد جامعه رابه شکل هولناکی عمیقتر کرد. این تفاوت معنادار الگوهای زیستی میان افراد ثروتمند و اقشار فقیر جامعه تنها واقعیت آزاردهنده در مناسبات اجتماعی این روزگار نیست. تبلیغ و ترویج روحیه مصرفگرایی و زیادهخواهی و مسابقه نفرتانگیز کسب ثروت به هر بها و بهانه آسیبهای فرهنگی سهمناکتری به دنبال دارد.
با سرککشیدن به زوایای پیدا و پنهان مناسبات اجتماعی، تصویرهای هولناک و نگرانکنندهای از گسترش روحیه بکش تا زنده بمانی را در برابر خواهیم دید.
دیوار حاشا که تا دلتان بخواهد روزبهروز بلندتر و استوارتر از همیشه شده، پس یک کلام و خلاص، میشود اصل ادعا و اتکا به مبانی اسلامی دادوستد و حدود مالکیت را انکار کرد و طرحی از نو درانداخت و عالمی از نو پدید آورد!
باکمی تامل و توجه دقیقتر به شیوههای رایج تبلیغات رسانهای و تحلیل پلان به پلان فیلمهای تبلیغاتی تلویزیون میشود فهمید که دوستان مسئول و مامور در اداره جامعه، پیشاپیش تصمیم خود را گرفتهاند.
در واقع خیلی جلوتر از آنکه به فکر امثال ما برسد و توصیه و سفارش مشفقانه انکار کن انکار، انگار خودشان آن کار را تجربه و تمرین مکرر کردهاند و دیرگاهی است دارند حالش را میبرند. در ظاهر از مبانی اسلامی تجارت و کسب درآمد حرف میزنند و درباره سلامت این شیوههای ارزشی شعار میدهند.
اما در عمل ابتداییترین روشهای تبلیغات لیبرالی را به کار گرفتهاند. با عبور از مرحله اولیه اهداف تبلیغات که جاافتادن یک نشانه و نام کارخانه و محصول تولید شده را دنبال میکند، مراحل تحریک ذهن و وسوسه خرید و مصرفگرایی را تا نقطه فریبکاری و تحریک نقاط ضعف جامعه با نمایش یک کوه اسکناس و شمشطلا و جایزههای وسوسهکننده ادامه میدهند.
تبلیغات در آغاز راه از جنبههای شناخت و آگاهی دادن به جامعه مصرفکنندگان از اهمیت بسیاری برخوردار بود. در واقع مهمترین هدف یک گزارش تبلیغاتی جاانداختن نام یک کارخانه و محصولات تولیدشده در آن کارخانه بود. تکرار شدن یک نام بر زبان و ملکه شدن آن در ذهن افراد جامعه مهمترین هدفمندی صاحبان کارخانه تولیدکننده کالا بود. تبلیغات وسیع رسانهای و مطرح شدن پیوسته نام یک محصول در تلویزیون و مطبوعات زمینهساز تولد یک «برند» تجاری و تکرار نام آن میان افراد جامعه بود.
بدینترتیب مصرفکننده در اولین برخورد نام معروفترین محصول را بر زبان میراند.
این درجه و محدوده از تبلیغات منطق قابلقبولی داشت. زمینهسازی رقابت میان صنایع تولیدی در شکل ابتدایی و شرافتمندانه خود میتوانست مقبول و مشروع باشد چون در این مسابقه تولیدکنندهها به فکر افزایش کیفیت محصول میافتادند که در نهایت به نفع مصرفکننده و جامعه بود اما...
مشکل از جایی آغاز شد که صاحبان صنایع تولیدی و کارخانهها با یکجور اتحاد و مشارکت هدفمند بهجای رقابت در زمینه افزایش کیفیت و جلب مشتری از طریق کاهش قیمت، دنبالهروی از الگوهای سرمایهداری لیبرالیستی و تشکیل کارتلهای کوچک صنعتی را پیش گرفتند. در این شیوه از تولید و بازاریابی سود بیشتر و تقویت بنیه صنایع بالادستی در اولویت قرار دارد، بنابراین صاحبان سرمایه در بالاترین نقطه هرم دادوستد و مناسبات تجاری قرار میگیرند. افزایش و کاهش تولید و تعیین قیمت کالای موردنیاز جامعه تحت اراده و کنترل ایشان است.
در بحرانیترین شرایط اقتصادی و رکود، سهم سود سرمایهگذاری این شرکتهای کارتلی محفوظ و برقرار است. حتی به قیمت کاهش تیراژ و افزایش چندبرابری قیمت کالا با تحریک نیازهای جامعه. براساس این هدفمندی گسترش و تنوع تبلیغات با خروج از محدودههای طبیعی، نفوذ غیراخلاقی به حوزه نیازمندی و آرزوهای سرکوب شده افراد و شعلهور کردن وسوسه و تحریک حس زیادهطلبی روحیه مصرفگرایی را ترویج میکند. ثروتمند شدن به هر بها و بهانه و دستیابی به آرزوهای فانتزی نتیجه مستقیم تبلیغات از همه رنگ شهر فرنگ در رسانه فراگیری مثل تلویزیون است.
کار بهجایی میرسد که بعضی تولیدکنندگان به صرف پرداخت هزینه پخش آگهی، تبلیغات دروغین و فریبآمیز درباره معجزه شفابخش بودن برخی تولیدات شبه آرایشی و دارویی را پیدا میکنند. کرم حلزون معروف که یادتان هست؟
سفر ماهعسل با شیطان را هم میشود دلنشین جلوه داد با اینگونه تبلیغات!