شماره ۳۶۸ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۰ شهريور
صفحه را ببند
دلواپس بدها نباشیم

«چو من ماهی کلک آرم به تحریر
 تو از نون والقلم می‌پرس تفسیر»

|  قدمعلی سرامی  |   استاد ادبیات   |

اشاره اصلی این بیت به احترامی است که باید درباره قلم و نویسندگان به آن توجه کنیم. قلم را به آن خاطر که به زبان، صورت بصری می‌بخشد، باید محترم شمرد. زبان، یک امر مسموع و مقول است به این معنا که گفته می‌شود و شنیده می‌شود اما وقتی به کمک خط و از طریق قلم آن را وارد مقوله دیگری می‌کنیم، به چیزهایی تبدیل می‌شود که در یاد بماند و برای نسل‌های بعدی یادگار باشد. درحقیقت ستایش از قلم، ستایش از ماندگاری فرهنگ است. وقتی ما از قلم ستایش می‌کنیم، ماندگاری مواریث گذشته را می‌ستاییم.
در قدیم وسیله‌ای برای ضبط اصوات نبود بنابراین خط اولین ضبط‌صوتی است که بشر توانسته برای خودش فراهم کند. این است که در کتب آسمانی و خاصه قرآن کریم قسم به قلم یاد شده است: «نون والقلم و ما یسترون». «نون» در این‌جا علاوه بر این‌که اشاره به حرف «ن» دارد به معنای دوات نیز هست. انسان به‌حدی می‌رسد که می‌تواند گذشته را در حصار بگیرد و آموزه‌های آن را به زمان حال خود منتقل کند و برای آیندگان هم ارث قابل افتخاری به جای بگذارد. ما علاوه بر این‌که به کمک خط مواریث گذشتگان را یادداشت کرده‌ایم، توانسته‌ایم برای آیندگان میراث دیگری برجای بگذاریم.
از سوی دیگر بین قلم و کلمه و سخن رابطه برقرار است. قلم ابزاری برای نگه داشتن کلمه است و بنابر آموزه‌های «تورات» تمام عالم کلمه است. آنگونه که در انجیل یوحنا آمده: «در ابتدا کلمه بود و به جز کلمه هیچ نبود و خدا کلمه است». در منابع دینی مسیح و ابراهیم هم کلمه الله است. در اندیشه‌های دینی هم هستی با استفاده از کلمه آفریده می‌شود. وقتی خداوند می‌خواهد چیزی را بیافریند، مواد خام را به روی هم نمی‌ریزد، بلکه به آن‌چه می‌خواهد بیافریند می‌گوید باش و آن نیز می‌شود. بنابراین در بن قلم، کلمه هم می‌تواند باشد. خداوند قلم را بر لوح محفوظ می‌نگارد و جهان آفریده می‌شود. همه هستی را کلمات خدا می‌دانیم.  بنابراین بین قلم، کلمه و هستی نوعی رابطه وجود دارد.  ما قلم و کلمه را مهم می‌دانیم، این نه‌تنها به معنای مهم دانستن نویسنده بلکه به معنای احترام به کل آفرینش و حرمت گذاشتن به همه هستی (چه خوب چه بد، چه فرودی چه فرازی، چه قدسی چه سکولار و دنیایی) است.
نویسنده آفرینندگی می‌کند. اقبال لاهوری دراین‌باره می‌گوید:  «نوای عشق را ساز است آدم. کشاید راز و خود رازست آدم، جهان او آفرید این خوب‌تر ساخت، مگر با ایزد انباز است آدم». آدمی مثل یک ساز، ملودی خداوندی را می‌آفریند. درحقیقت نویسنده درحال انبازی با ایزد است.
درگیری یا اصحاب قلم به یک تعبیر شایسته نیست، چراکه هرچه به قلم نویسنده برسد، موجب تعالی است. حتی درمورد نوشته‌های منفی نویسندگان باید گفت همین نوشته‌ها باعث می‌شود دیگران بروند و حقیقتش را بیابند. بنابراین هر نفی در نوشتار، به گونه‌ای در مقام اثبات ظهور و بروز می‌کند. ما نباید دلواپس بدها باشیم.
 بد خودش خوب را به وجود می‌آورد، همان‌طور که عدم موجب پیدایش وجود می‌شود و تاریکی موجب پیدایش نور.
 نوشته بسیار بالاتر از حدی است که محدود به یک برداشت سیاسی صرف باشد، قلم‌زدن ما را با امری فلسفی و مربوط به کل آفرینش مواجه می‌کند. بنابراین بیت ارایه شده که از اشعار حافظ است، دارای نکات مهمی پیرامون اهمیت قلم و نوشتن است.


تعداد بازدید :  179