صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی
طی چند روز گذشته و به خصوص امروز به فکر هفته دولت بودم. مسالهای که ذهنم را مشغول کرده بود درباره «مسئولیت مدنی دولت» بود. با این توضیح که ما در علوم سیاسی برای دولتها مسئولیت مدنی قایل هستیم. اما تکلیف این مسئولیت مدنی در ایران چگونه است؟ برای توضیح این موضوع مواردی را که ذهن من به آنها مشغول شده بود، ذکر میکنم. اول اینکه همه ما درباره خشک شدن دریاچه ارومیه مطلع هستیم و میدانیم خشک شدن این دریاچه از اوایل دهه 70 آغاز شده. یعنی بیش از یک دهه است که دریاچه ارومیه در مقابل چشم مسئولان خشکتر و خشکتر میشده. با توجه به مسئولیت مدنی که به آن اشاره کردم سوال من این است جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه وظیفه چه کسی است؟ مردم استان آذربایجان غربی؟ مردم کشورهای دیگر؟ یا دولت جمهوری اسلامی ایران؟
مورد دومی که ذهن مرا به خود مشغول کرده به موضوع کمآبی باز میگردد که این روزها درمورد آن صحبتهای زیادی مطرح میشود. من متخصص موضوعاتی از این دست نیستم اما شنیدهام در ایران حدود 70درصد آبی که از دل چاهها بیرون میآید صرف کشاورزی میشود. تا اینجای قضیه مشکلی وجود ندارد. منتها 70درصد از همین مقدار تحت فرآیندهایی نظیر تبخیر و جذب در مسیر آب زیرزمینی، هرز میرود و بنابراین تنها 30درصد از کل 70درصد عنوان شده در بالا مورد استفاده مستقیم در زمینه کشاورزی قرار میگیرد. اما چرا؟ به علاوه در بسیاری از شهرهای پر جمعیت سالهای زیادی از لولهکشی آب آشامیدنی گذشته (به عنوان مثال لولهکشی آب شهر تهران در حدفاصل سالهای 31 تا 35 انجام شده است)، بنابراین در اثر رسوبات تشکیل شده در جداره داخلی لولهها و... پوسیدگیهایی اتفاق افتاده است. از همین رهگذر در قسمتهایی از مسیر لولهکشی آب میزان زیادی از آب آشامیدنی نشت میکند. سوال من از دولت و مسئولان این است که شما در مورد مرمت و بازسازی این موارد وظیفهای به دوش نداشتید؟
از سوی دیگر در کشورهای توسعهیافته پسابها و فاضلابهای صنعتی و شهری با عملیات فیزیکی و شیمیایی برای مصارف کشاورزی و مصارف صنعتی قابل استفاده میکنند. دولت و مسئولان ما در این راه تا چه اندازه کوشش کردهاند؟ گفته شده که اگر برای آبیاری زمینهای کشاورزی به جای آبیاری نهری و جوی و پشتهای از لولههای پلاستیکی استفاده شود یا آبیاری قطرهای و تحت فشار صورت گیرد، تا اندازه زیادی در مصرف آب صرفهجویی میشود. سوال من از مسئولان این است که ایجاد چنین امکاناتی از سوی چه کسی باید صورت میگرفت؟ مسئولان یا مردم؟ چه کسی باید در این مسیر فعالیت میکرد تا از آبهای موجود در کشور کمآبی چون ایران، به بهترین نحو استفاده شود؟ ظرف سالهای گذشته دهها تن روغن پالم (از طریق مجاز و نه به وسیله قاچاق) وارد کشور شدهاند. مشخص است که وقتی این روغن وارد مملکت میشد وارد لبنیات میشده و کاربرد سوختی نداشته. حالا به ما میگویند این کار خطا بوده و شما بهعنوان مردم نباید از این روغن استفاده میکردید. میخواهم ببینم مسئولیت مدنی این قضیه به عهده چه کسانی است؟ با مردم ایران یا با دولت؟ در سال 90 و 91 به ما گفتند تحریمها مانع وارد کردن بنزین شد، اما کشور ایران در امر تولید بنزین به خودکفایی رسید. اما امروز معلوم شده بنزینهایی که در پالایشگاههای ما تولید شده دارای موادی بوده که به هیچ وجه نباید در بنزین وجود میداشت.
سرطان، سقط جنین، آلودگی هوا و... که در سالهای گذشته افزایش پیدا کرد را نیز به مصرف این نوع از بنزین نسبت دادند. در این میان تکلیف مسئولیت مدنی دولتها چه میشود؟ آیا باید مردم را به خاطر تولید این بنزینها مقصر بدانیم یا دولت کوتاهی کرده است؟ به صورت ماهیانه در روزنامهها اخباری منتشر میشوند که حکایت از آتشسوزی در بخشهای مختلف جنگلهای گلستان دارند.
نکته خیلی عجیب این است که ادارههای محیطزیست حتی در مکانهای خطر خیز بالگرد آبپاش ندارند بنابراین در صورت بروز چنین حوادثی باید از هلالاحمر کمک بگیرد. نمیدانم چند هزار فروند بالگرد در نیروهای مسلح و ارتش داریم. اما سوال اینجاست که تعیین کردن نسبتی در مورد تعداد بالگردهایی که ارتش دارد و بالگردهایی که محیطزیست احتیاج دارد را چه کسی باید تعیین کند؟ مردم یا دولت؟ همه این سوالها ذهن مرا در هفته دولت به خود مشغول کرده است. سوال کلی که میخواهم مطرح کنم این است که آیا اساسا در ایران چیزی به نام مسئولیت مدنی دولت وجود دارد؟