شماره ۳۶۸ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۰ شهريور
صفحه را ببند
اعتماد اجتماعی و مدیران کارآمد

جلال جلالی زاده نماینده سابق مجلس

در هر زمینه‌ای سازنده ترین بخش از ارکان یک جامعه مدیریت آن است .مدیریت در هر نهادی حتی بسیار کوچک، حائز اهمیت است. تمام رفتارهای افراد در هر جامعه‌ای نشأت گرفته از رفتار مدیران آن جامعه است. بسیاری از موفقیت‌های یک جامعه یا شکست‌ها تحت تاثیر و رفتار مدیران آن جامعه است. اگر این امر به خوبی پرداخته شود بسیار سازنده خواهد بود. اما باید توجه داشت مدیریت شایسته و توانمند در هر بخش نیاز مبرم به یک سری فاکتورهای مهم دارد. برای مثال در کشور ما مدیران بر اساس شایسته سالاری و تخصص انتخاب نمی شوند و معیار در این باره معمولا موضوعاتی در زمینه گرایشات و نزدیکی افراد به شخص انتخاب کننده است. وقتی مدیریت نا سالم مانند یک سرطان تمام ارکان و نهاد یک جامعه را در بر می‌گیرد بیشتر مدیرانی که از تخصص در تصمیم گیری‌ها بر خوردار نیستند سازمان تحت تکلفشان را نابود می‌کنند. انشعابات آن سازمان نیز به بدنه جامعه می‌رسد و بار تمام تصمیم گیری‌های اشتباه به دوش مردم می‌افتد. پتانسیل و پیکره هر نظام اجتماعی و سیاسی بر دوش مدیران آن جامعه است. موضوع به این معنی است که تمام مناسبات یک جامعه چه خوب و چه بد به عهده مدیران آن جامعه است. شکی نیست جامعه ای که در عملکردهایش نمره قبولی می‌گیرد بی شک از مدیرانی با پتانسیل بالا بر خوردار است. تمام مناسبات یک جامعه در گرو تصمیم‌گیری‌های مدیران است. جامعه مانند بدن انسان‌ها می‌ماند و هر عضو وظیفه ای دارد و آن را ایفا می‌کند مدیران هر جامعه مانند مغز و تشکیل دهنده شاکله اصلی مجموعه هستند.اما  وقتی که این شاکله اصلی به خوبی به انجام وظایف خود نپردازد نا خودآگاه مشکلاتی را بر دوش اعضای دیگر می‌گذارد. در جامعه نیز همین گونه است مدیران نا لایق هزینه‌ها را بر دوش مردم می‌اندازند. تمام مشکلات اجتماعی که امروز ما در جامعه داریم را می‌توان به ناکارآمدی مدیران  پیوند زد. اکنون در جامعه ما مردم خشن و  بی تفاوت هستند، تمام اینها بر گرفته از تصمیمات اشتباه مدیران ما است. به این معنی که هرچه مدیران می‌کارند مردم برداشت می‌کنند. وضع اقتصادی نامناسب، آسیب‌های اجتماعی، عقبگرد جوانان و نوجوانان در جامعه، کمبود نیروی انسانی متخصص و ... بخشی از هزینه‌ها و میراث بدی است که از مدیران ناکارآمد به ما ارث رسیده است. مدیری می‌تواند در جامعه موفق باشد که به حوزه مدیریتش آشنایی کامل داشته باشد. تجربه و دانش کافی را برخوردار باشد، از مشکلات و معضلات سازمان زیر نظرش مطلع باشد. از فرصت‌های سازنده استفاده کند و از تحقیق و تفحص در سازمان یا ارگان خود اجتناب نکند. با گروه تحت سرپرستی خود و مخاطبانش در لایه‌های پایین جامعه ارتباط قوی داشته باشد. اکثرا مدیران غیر متخصص و ناکارآمد در مواجهه با سرمایه‌ها عظیم انسانی و ملی نیز نمی توانند از خود خلاقیتی بروز دهند که این امر را در چند سال گذشته به خوبی شاهد بودیم. اکنون هزینه هایی را که ما درسطح‌های مختلف در حال پرداخت آن هستیم و در بعضی از آنها نیز دچار مشکلات عمیق هستیم، مدیون مدیران ناکارآمد پیشین هستیم.مهمترین معضل در بحث مدیریت های نا کار آمد بحث رابطه مردم و مدیران است. برای همه دیگر این موضوع کاملا روشن است که دستاوردهایی که اکنون کسب کرده ایم ثمره عملکرد مدیران است. اگر به رفتار مردم کمی دقت کنیم بی اعتمادی را می‌توانیم به راحتی در ذهن، گفتار و کردار آنها حس کنیم .حس این موضوع که مردم دیگر به مدیران و دولت بی اعتمادند غریب و دور از انتظار نیست. این موضوع به رابطه مردم و مدیران بر می‌گردد ؛ مدیران ما حس می‌کنند از مردم بسیار دور هستند و مردم را مخاطب مستقیم خود نمی دانند و این فکر را همواره در نظر دارند که تصمیمات آنها به مردم برخوردی ندارد اما تمام این گوشه گیر ی های اخیر که از مردم در جامعه مشاهده می‌کنیم درواکنش به عملکرد مدیران ناکارآمد است.اما مدیران کارآمد می‌توانند در کوچکترین و ساده ترین موضوعات مرتبط با مردم راه پیدا کنند. مدیران لایق و کارآمد، همراهان واقعی جامعه و مردم قلمداد می‌شوند اما این مدیران همیشه در ثبات و امنیت نیستند زیرا مدیر که خوب کار کند و این موضوع را مردم نیز متوجه می‌شوند دیگر کار برای آن مدیر سخت و دشوار می‌کند زیرا جامعه ما عادت به همسویی با مدیران لایق ندارد.

 


تعداد بازدید :  167