هادی تقیزاده نویسنده و منتقد
جایزه نوبل ادبیات امسال به سوتلانا الکسیویچ رسید که من از او به جز مطالبی که در سایتهای مختلف انگلیسی زبان نوشته شده بود تا امروز هیچ نخواندهام. الکسیویچ یک نویسنده سیاسی و منتقد دولت کشورش است. از معروفترین آثار او میتوان به «آواهایی از چرنوبیل»، یک تاریخ شفاهی از فاجعه هستهای در نیروگاه چرنوبیل در اوکراین در اواسط دهه 1980، همینطور «Boys In Zink»، مجموعهای از روایات دست اول از جنگ شوروی سابق و افغانستان، اشاره کرد. از نظر من، نوبل امسال رنگ و بوی سیاسی فراوانی دارد. او در کتابهایش به گونهای صحبت کرده که انگار جامعه سرمایهداری در طول تاریخ هیچ گناهی مرتکب نشده و آنچه از مشقت و سختی و زجر که بر بشریت تحمیل شده توسط حکومتهای کمونیستی اتفاق افتاده است. بزرگ کردن چرنوبیل و فراموش کردن حادثه غمباری که در نیروگاه اتمی ژاپن اتفاق افتاد یا فراموش کردن بمباران هستهای هیروشیما و ناکازاکی آن هم در زمانی که نامه امپراتور ژاپن به دست استالین رسیده بود و به آمریکاییها نشان داده بود ژاپن آماده تسلیم شدن است از کارهای الکسیویچ است. در وضعی که جامعه سرمایهداری درحال شکل دادن به جبههگیری ضد روسی است، ادبیات را هم به جبههبندیهای سیاسی آلوده کردهاند. من نمیدانم خانم الکسیویچ در ادبیات چه جایگاهی دارد فقط میدانم او در همه جا بهعنوان یک محقق ژورنالیست معرفی شده است. مشهورترین کتاب او که «آواهایی از چرنوبیل» نام دارد هم به نحوی مشتمل بر مصاحبههایی است که او با آسیبدیدگان حادثه چرنوبیل انجام داده و در مورد زندگی آنها پس از حادثه چرنوبیل نوشته است. به عبارت دیگر، میتوان کار او را مستندنگاری به حساب آورد. سوال من اینجاست که آیا واقعا وضع ادبیات در دنیا تا آن حد به بنبست رسیده که باید جایزه نوبل ادبیات را به یک گزارشگر مجلات بدهند؟ آیا دیگر در دنیا هیچ قصهای وجود ندارد که یک محقق مجلهای باید نوبل ادبی را به دست بیاورد؟ البته این قضیه به واسطه نگاه سیاسی که غربیها سالهاست به آن دارند، دیگر اتفاق عجیبی به حساب نمیآید. نوبلی که به چرچیل، الکسیویچ و حتی نویسنده بزرگی چون آلکساندر سولژهنیتسین دادهاند نشاندهنده این مسأله است. البته به گمان من، حتی جایزه ادبی به بزرگی نوبل آنچنان نمیتواند همهشمول باشد و ارزش واقعی اثر را مشخص کند. از دید من، ارزش واقعی یک اثر ادبی را زمان مشخص میکند. در این بین یکی از سوالات مطرح شده آن است که چرا افرادی چون میلان کوندرا جایزه نوبل ادبیات را به دست نمیآورند؟ با قاطعیت نمیتوانم اعلام کنم نوبل ادبیات یک جایزه سیاسی است چرا که افراد چپ و تند و تیزی همچون گابریل گارسیا مارکز و پابلو نرودا هم این جایزه را گرفتهاند. اینکه چرا کوندرا نوبل نگرفت شاید به وضع عمومی ادبیات در جهان مربوط باشد. کوندرا در ایران نویسنده مشهوری است اما در دنیا در رده نویسندگان تراز اول نیست. البته که نویسنده خوبی است. موراکامی هم نویسنده پر فروش و مطرحی است که جایزه را به دست نیاورده است. من نمیدانم داوران نوبل ادبی برای انتخاب برندگان چه معیارهایی دارند. به نظر من، کوندرا، موراکامی و بیش از همه احمدعلی سعید( مشهور به آدنیس) همگی شایستگی بیشتری برای گرفتن نوبل ادبیات داشتهاند. اینکه چرا سوتلانا الکسیویچ اوکراینی برای این سابقه در عرصه ادبیات برنده جایزه نوبل شده برای من مجهول است. من در این مورد حس خوبی ندارم و تا حدود زیادی به قضیه مشکوکم.