| مصطفی عابدی |
رژيم سركوبگر استالين در دهه 30 قرن گذشته ميلادي و پيش از ورود به جنگ جهاني دوم، صدها هزار، بلكه ميليونها نفر از روس و ديگر نژادهاي ساكن در اتحاد جماهير شوروي سابق را كشت يا به اردوگاههاي كار اجباري فرستاد و نوعي نارضايتي عميقي را در ميان مردم اتحاد جماهير شوروي ايجاد كرد. به همين دليل وقتي كه رژيم هيتلر تصميم گرفت به شوروي حمله كند، بسياري از ناظران گمان ميكردند كه مردم آنجا با دستههاي گل به استقبال متجاوزين خواهند آمد و شوروي به سرعت تسليم خواهد شد. البته در برخي از مناطق غيرروس مثل اوكراين چنين اتفاقي رخ داد ولي در خاك روسيه چنين نشد و بزرگترين مقاومت در سنپطرزبورگ و نيز ولگاگراد فعلی يا استالينگراد آن زمان رخ داد. پس از جنگ يك خبرنگار غربي از شوروي بازديد ميكند و از مردم آنجا ميپرسد كه چرا در برابر هيتلر و به نفع استالين جنگيدند؟ پاسخي كه در مجموع دريافت ميكند، اين است كه اگرچه استالين ظلم بزرگي به ما كرد و او را نميبخشيم ولي حاضريم در برابر هيتلر همه جنايات او را ناديده بگيريم و از سرزمين خود دفاع كنيم تا اشغال نشود. اين نگاه ميهنپرستي و دفاع از منافع ملي در برابر ديگران است.
حال وضعيت ديگران را وقتي با خودمان مقايسه ميكنيم، جز ابراز تأسف چيز ديگري نميتوانيم بگوييم. كشتي يك كشور در درياي طوفاني و مواج منطقه درحال حركت است. تحريمها از هر سو آن را احاطه كرده، و بايد يك دل و يك زبان حركت كرد آنگاه عدهاي در اين ميان هر روز چوب لاي چرخ دولت ميگذارند و بدترين رفتارها را با كارگزاران دولتي ميكنند و با تكيه بر رسانههاي عمومي و برخي نهادها بيشترين هجمه را عليه آن سازماندهي و برنامهريزي و اجرا ميکنند. بدتر از همه این که، توافقي را كه از نظر جهان يك پيروزي مسلم براي ايران محسوب ميشود، داراي 160 ايراد معرفي ميكنند! و كمر به استيضاح وزرا ميبندند، و حتي از مجلسی که در آن هستند شناخت و تحليلي ندارند كه فاقد پايگاه لازم براي موفقيت در استيضاح هستند، در این صورت معلوم نیست شناخت آنان از بقیه امور چقدر است؟ گويي كه يك كاري بايد انجام دهند تا ثابت شود كه هستند. این کارشان مشابه دیپلماسی عمومی دولت مطلوب آنان است که کار را برای نمایش و نه نتیجه انجام میداد.
همه اينها به يك سو، آنچه كه رنجآورتر از هر پديده ديگري است اين است كه اين افراد همه طرفدار دولت پيش هستند دولتی كه صدها ميليارد دلار را مصرف كرده، بدون اينكه رشد اقتصادي قابلتوجهي حاصل شود. منابع ارزي را ضعيف كرد، تورم را به ارقام وحشتناك رساند، عملا از تحريمها استقبال كردند و حتي خواسته يا ناخواسته زمينه اجراي آن را فراهم كردند. فساد و تباهي را به اوج رساندند، به طوري كه برخي از كارگزارانش در زندان، برخي نيز در صف دادگاه هستند، و آنان هم كه هنوز در اين صف نيستند، يا مورد رأفت قرار گرفتهاند يا آنكه هنوز وقت آنان نشده است. اگر هر جاي دنيا بود، اين افراد و مجموعه گروه سياسي آنها براي هميشه صحنه سياست را ترك ميكردند و دنبال يك جاي دنج و امن ميگشتند تا بقيه عمر خود را آنجا بگذرانند، ولي از عجايب ايران نيز يكي همين است كه ميتوان 8سال كشور را به ورطه بدبختي كشاند و اتلاف منابع و نيز فساد و بيسياستي را به اوج رساند، و در عین حال همچنان طلبكارانه مدعي مردم، انقلاب، اسلام و... شد، و حتي در شرايط ويژه كشور پرخاشگري عليه دولت و ضديت با آن را در هر كوي و برزني آشكار كنند و شدت بخشند. جالب اينكه مفسر انحصاري سخنان رهبري نظام هم شدهاند، خودشان در مقام شاكي، دادستان و قاضي و اجراي احكام نشستهاند و اینها درحالی است كه تمام توان خود را بسيج ميكنند و با ضرب و زور، غذا و لحاف رختخواب مجاني به زحمت به 200 نفر ميرسانند تا يك تحصن غيرقانوني را انجام دهند. آنان كار را به جايي ميرسانند كه به جلسه درس مراجع نيز حمله و آن را تعطيل ميكنند. اين گروه از مسئوليتپذيري و متانت سايرين سوءاستفاده ميكند و هيچ حد و مرزي را براي حفظ منافع ملي و كشور به رسميت نميشناسد و هرچه به اجراي برجام نزديكتر ميشويم فشارهاي آنان بيشتر و بيشتر ميشود. اين رفتارشان نهتنها در حوزه داخلي بلكه در عرصه بينالملل نيز مشهود است، و هر روز در پي تشديد بحران در روابط ايران با كشورهاي همسايه و ساير موضوعات بینالمللی است و گمان ميكنند كه از اين نمد كلاهي براي آنان دوخته خواهد شد.
در حالي كه چنين نيست و چنين نخواهد شد. آنچه كه ايران را در برابر كشورهاي متخاصم و غيردوست مقاوم و قدرتمند كرده است، شعارهاي توخالی اين افراد نيست، بلكه حمايت مردم از منافع ايران و چارچوب سرزميني آن است. وقتي كه يك جماعت نتواند در يك كشور 80 ميليوني بيش از دويست نفر را براي اعتراض به يك مسأله مهم جذب كند، چگونه خواهد توانست در درياي طوفاني و خطرناك منطقه از پس كوچكترين مشكلات برآيد؟ در برابر اين رفتارهاي غيرمسئولانه اقليتي ناچيز كه از نجابت و صبر ديگران سوءاستفاده ميكنند، هيچ چيزي نميتوان گفت، مگر آنكه بپرسیم «به كجا چنين شتابان؟» اگر آنان اندكي اخلاق و عقلانيت داشتند در دوره مديريت 8 ساله خود از آن استفاده ميكردند، و ظاهرا اكنون نيز درهاي سياست آنان بر همان پاشنه نامعقول و غيراخلاقي گذشته ميچرخد.