گام اشتباه اول: انتظارات منفی داشتن
برخی پدرومادرها به بزرگشدن فرزندشان به چشم یک مصیبت نگاه میکنند، با این باور که تنها میتوانند بدون هیچ کمکی تبدیل کودک دلبندشان به یک غول غیرقابل پیشبینی را تماشا کنند. اما این روش باعث میشود که شما و نوجوانتان سالهای بدی را بدون رضایت از هم در کنار هم بگذرانید.
پیغامی که ما به نوجوانمان میدهیم این است که او تنها زمانی خوب است که کارهای بد نکند. مثلا لباسها و موهای خود را همانگونه که ما میپسندیم بیاراید و تنها با دوستانی که ما میشناسیم و تأیید میکنیم ارتباط داشته باشد و همیشه درحال درسخواندن یا ورزش باشد. زیرا میترسیم از دوستانش قرص و سیگار بگیرد و معتاد شود.
متخصصان میگویند انتظارات منفی شما میتواند او را به همان رفتاری که از آن میترسید، سوق دهد. تحقیقات نشان داده نوجوانانی که والدینشان از درگیر شدن آنها در رفتار پرخطر وحشت داشتهاند، تا یکسال بعد از بررسی، بیشتر از بقیه درگیر همان رفتار پرخطر شده بودند. بنابراین بهجای اینکه مدام فرزندتان را از کارهای بد بترسانید، بر علایق و سرگرمیهای موردعلاقهاش تأکید کنید. حتی اگر آنها را درک نمیکنید.
لازم است شما راه تازهای برای ارتباط با نوجوانتان پیدا کنید و دوباره با دلبندتان مرتبط شوید و چیزهای تازهای از او یاد بگیرید. اگر او عاشق رایانه و تلفن همراه است و دوست دارد با آنها ور برود با او همراه شوید تا هم شما از او چیزهای تازه دراینباره یاد بگیرید و هم بتوانید ارتباطات او با دیگران را از این طریق نظارت کنید. اگر او به فوتبال یا ورزش دیگری علاقه دارد، میتوانید در این ورزش با او همراه شوید، حتی اگر همراهی شما تماشای یکمسابقه با یکدیگر باشد. شما باید بپذیرید که زندگی ادامه دارد و شما نمیتوانید از قطار زندگی پیاده شده و به تماشای فرزند خود بنشینید که قطار زندگی او را دارد از شما جدا میکند و با خود میبرد.
گام اشتباه دوم: تعامل با فرزندان بخشنامهای نمیشود
علاوهبر اعتماد به غرایز خود بسیاری از والدین با متخصصان درباره پرورش فرزندانشان مشورت میکنند. عدهای هم از کتابهای روانشناسی و تربیت کودک کمک میگیرند.
البته اغلب کتابهای تربیت کودک هم مفید هستند اما کتابها وقتی مشکلساز میشوند که والدین از آنها استفاده میکنند تا مهارتهای ذاتی خود را جایگزین کنند. وقتی توصیهها و روش شخصیشان با موقعیت فرزندشان جور درنمیآید، این والدین بیشتر از قبل مضطرب و درمانده شده و در ارتباط با فرزندشان، اعتمادبهنفس خود را از دست میدهند.
كتابها و مقالهها برای این هستند که به شما دورنمایی از آنچه هست و خواهد بود بدهند و کمک کنند تا در رفتارهای پیچیده بتوانید صورتمسأله را برای خود و خانوادهتان روشن کرده و جهت حل مشکلات تصمیم بهتری بگیرید.
بنابراین هنگام برخورد و ارتباط با فرزندتان باید کتاب را کنار بگذارید و به تصمیم و انتخاب خودتان اعتماد کنید. بعد از یک عمر خواندن کتابهای تربیت کودک دیگر هرچه لازم بوده یاد گرفتهاید و حالا در امتحان عملی باید بتوانید یک برخورد مناسب را بهکار گیرید. درست مثل این میماند که فکر کنید یک مدیر بادادن بخشنامه تمام مشکلات را حل میکند. در اینجا عمل بهبخشنامه و کارآیی داشتن بخشنامه مهم است.
گام اشتباه سوم: فرزند همیشه پیروز، ایدهآل نیست
ممکن است شما مدل موی پسرتان و لباس کوتاه دخترتان را دوست نداشته باشید. یا حتی ممکن است فرزندتان در بازیهایی شرکت میکند که شما نمیپسندید. اما قبل از اینکه دخالت کنید و حرفی بزنید، به کل قضیه بهتر نگاه کنید. اگر این کار فرزندتان او را در معرض خطری قرار نمیدهد، خیلی سختگیری نکنید و اجازه دهید تصمیمات متناسب با سن خود را بگیرد. مطمئن باشید خود او اولین کسی است که عواقب انتخاب و تصمیم خود را میبیند.
بسیاری از والدین نمیخواهند فرزندشان تا بزرگسالی روی هیچگونه ناامیدی، درد، شکست و تلخی را ببیند. سعی میکنند بهگونهای از کودک و نوجوانشان مراقبت کنند که حتی یکویروس کوچک سرماخوردگی هم نتواند او را ناراحت کند، اما دور نگهداشتن فرزندتان از واقعیتهای زندگی، فرصتهای ارزشمند یادگیری را از او میگیرد و هنگامیکه وارد جامعه واقعی میشود، بیشتر آسیبپذیر خواهد بود چون دیگر نمیداند چگونه بهتنهایی گلیم خود را از آب بیرون بکشد. اگرچه شما همیشه برای راهنمایی و کمک در کنار او هستید اما اجازه دهید فرزندتان با علم به اینکه هوای او را دارید، خودش جلو برود و زندگی را تجربه کند و یاد بگیرد. شما نباید نقش یک مامور امنیتی یا بادیگارد 24 ساعته را ایفا کنید.
گام اشتباه چهارم: نبود نیروی واکنشسریع فاجعه است
اگر شک کردهاید که فرزندتان معتاد شده یا یکی دوبار است که مواد اعتیادآور مصرف کرده، روی خود را برنگردانید و چشمپوشی نکنید. الان وقتی است که باید واکنش نشان دهید و قبل از اینکه مشکل بزرگتر شود، کاری بکنید. سنین بین 13 تا 18 سالگی زمانی است که درگیرشدن والدین در مسائل فرزندشان ضروری است. شما باید مانند نیروی واکنشسریع، بدون فوتوقت وارد کارزار شوید.
لازم است شما همیشه مراقب تغییرات رفتار، ظاهر، دوستان و عملکرد تحصیلی نوجوانتان باشید. به یاد داشته باشید که تنها مواد غیرقانونی مورد سوءمصرف قرار نمیگیرند، حتی بعضی از داروهایی که پزشکان برای بیماران تجویز میکنند ممکن است مورد سوءمصرف نوجوانان قرار گیرند. قرصهای ضدسرفه و حتی بعضی چسبها و... میتوانند اعتیادآور باشند.
اگر شما جعبه قرص خالی را در سطلزباله اتاق فرزندتان پیدا کردید یا اگر سیگار، کاغذ پیچیده شده و کبریت و قرصهای بینامی را در جیب و کشوی او دیدید، لازم است بیشتر مراقب او باشید. آمار داروهای توی قفسه را داشته باشید و در صورت امکان با یک متخصص در این زمینه مشورت کنید. یادتان باشد اینها علایمی جدی هستند و نباید سرسری از آنها گذشت.
گام اشتباه پنجم:
هرکسی را در قبر خودش میگذارند
بعضی از والدین ممکن است با احساس اینکه تسلطی بر نوجوانشان ندارند، هربار که از مسیر درست منحرف شود، او را سرکوب کنند. گروه دیگر برای اینکه از مقابله با فرزندشان و دلخوری و رودررویی او پیشگیری کنند، هیچ ایرادی از کارهای نوجوانشان نمیگیرند. اما هیچکدام از این دو روش صحیح نیست. بلکه لازم است بین آزادیدادن به فرزندتان و پیروی او از شما تعادلی وجود داشته باشد. هرکسی را در قبر خودش میگذارند و دلیلی ندارد که فرزند شما تقاص اشتباهات محاسباتی شما را بدهد. اگر بیش از حد بر پیروی او تأکید کنید، ممکن است موفق شوید او را مجبور کنید مطابق میل شما رفتار کند، اما به چه قیمت؟ فرزند شما در یک محیط بسته بزرگ میشود بدون اینکه مهارتهای حلمسأله و ارتباط اجتماعی را یاد گرفته باشد. علتش هم این است که همیشه شما به جای او تصمیم گرفتهاید. نداشتن قانون جدی و انضباط محکم هم دردی را دوا نمیکند. نوجوانان نیاز دارند در محدودهای که برای کشف دنیای بیرون و ارتباطات اجتماعیشان دارند، بتوانند آزادانه حرکت کنند و البته برای این منظور لازم است قوانین و خطوط واضح و روشنی برای آنها مشخص شده باشد.
شما بهعنوان والدین وظیفه دارید در این سن ارزشهای خانوادگی و دینی خود را با کلمات و رفتار خود به نوجوانتان بگویید. اگر دروغ را نمیپسندید و نمیخواهید از نوجوانتان دروغ بشنوید نهتنها این را به او بگویید بلکه با رفتار خود و راستگوییتان نشان دهید که این عمل از نظر شما ناپسند است.
به فرزندتان کمک کنید بتواند مهارتهایی برای کنترل و مدیریت خودش را به نحو مناسبی یاد بگیرد. به یاد داشته باشید که هنوز تأثیر و نفوذ شما بر فرزندتان عمیقتر از آن چیزی است که فکر میکنید. اغلب نوجوانان اعتراف میکنند که مایلند وقت بیشتری را با والدین و خانواده خود بگذرانند. بنابراین سعی کنید با فرزندتان اوقات خوشی داشته باشید و محیط دوستداشتنی برایش فراهم کنید که همیشه برای بازگشت او آماده است. زمینی گرم و محکم که حتی پس از زمین خوردنش هم بتواند به آن تکیه کند و روی پاهای خودش بایستد.