شماره ۶۸۳ | ۱۳۹۴ شنبه ۱۸ مهر
صفحه را ببند
جنگ؛ سلاخ‌خانه دیوانه‌های بین‌المللی

|  محمد مفتاحی  |    شاعر و منتقد ادبی|

یکی از بحث‌های همیشگی در حیطه هنر و ادبیات، بحث تعهد و التزام است. بحثی که موافقان و مخالفان بی‏شماری را به خود جلب و خطابه‌ها و نوشته‌های آتشین بسیاری را خلق کرده است. فارغ از این‌که به کدام سوی این دو راهی بیشتر تمایل داریم، می‌توان به ادبیات ملتزم پرداخت. ادبیاتی که خود را ملزم به دفاع از آزادی، حقوق شهروندی، آرامش و صلح جوامع بشری و... می‌داند. یکی از مهم‌ترین موضوعات ادبیات متعهد صلح‏طلبی و خلق آثار ضدجنگ است.
بسیاری از نویسندگان، در دوره معاصر، درونمایه آثارشان را به جنگ‌های جهانی اول و دوم اختصاص داده‌اند؛ اما هدف‌شان ستایش جنگ نبوده است. آنان با توصیف صحنه‌های دلخراش و با دیالوگ‌های رزمندگان و بازماندگان به‏پوچی‏رسیده جنگ، نفس‌جنگ را زیر سوال برده‌اند. بيان اين ادعا كه رخ‏دادن جنگ‌هاي جهاني و انقلاب‌هاي بزرگ اين قرن سبب تغيير شيوه نگرش و سبك برخی از نويسندگان اين دوره شده، بي‌راه نيست.
جنگ با خشونت‌ها، آموزش بي‌رحمي‌ها، خانمان‏براندازي‌ها، سوگواري‌ها، تنهايي‌ها و در نتيجه بي‌اعتمادي‌هايي كه به‌وجود مي‌آورد، انسان را به موجودي اجتماع‏گريز و عزلت‏گزين تبديل مي‌كند. از نخستين رمان‌هاي مدرن مانند اثر عظيم مارسل پروست؛ يعني «جست‌وجوي زمان از دست رفته» تا رمان‌هاي پست‌مدرن امروزي اثرات جنگ و توجه نويسندگان آنها به جنگ را مي‌توان به وفور يافت. حتي در رمان مارسل ‌پروست كه از ديد بسياري منتقدان، اثري اجتماعي نيست، بخش مهم و برجسته‌اي از رمان به جنگ اختصاص داده شده است. به جريانات جنگ‌هاي مختلف و داوري شخصيت‌هاي گوناگون درباره آن وقايع. براي نمونه پروست بررسي گسترده‌اي از ماجراي دريفوس، افسر يهودي- ‏فرانسوي كه به جرم خيانت محاكمه شد، در رمان خود به دست داده است.
بي‌شك جنگ بيش از همه بر شاعران و نويسندگان اثر گذاشته و آنها با احساس‌هاي گوناگون حاصل از اين جغد شوم، تاريخ اين نبردها را ثبت كرده‌اند. تاريخي كه با ذهني آشفته و خاطراتي جنون‌آميز به ثبت رسيده است.
جنگ‌ها را با افزودن جنبه‌هایی به آنها توجیه می‌کنند. برای نمونه مذهبی‌های افراطی جنگ را جهاد در راه خدا و مبارزه با کفار و دشمنان دین معرفی می‌کنند یا ملی‌گرایان و میهن‌پرستان جنگ را دفاع از سرزمین و موطن می‌دانند و مقدس می‌شمارند. بنابراین قدم‌نهادن در وادی جنگ‏ستیزی و صلح‏طلبی همواره با حساسیت‌ها و ممنوعیت‌هایی همراه است. با این همه تنها چیزی که درباره جنگ‌ها باید گفت این است که جنگ در هر حالتی امر بیهوده‌ای است. پدیده‌ای که با هیچ منطقی نمی‌توان آن را توجیه کرد. به‌ویژه هنگامی که طیف وسیعی از جمعیت دنیا درگیر آن باشند. به قول لویی فردینان سلین: «جنگ روی هم رفته چیز هجوی بود. نمی‌بایست ادامه پیدا کند...»(سفر به انتهای شب، ص7)
گروهی از آثار خلق‏شده با موضوع جنگ برای تهییج افکار عمومی و بیدار نگه‏داشتن حس مقاومت در ملت‌ها نوشته شده‌اند اما بیشتر آثار با محوریت جنگ، هدفی دیگر دارند. به اعتراض در برابر نسل‏کشی(مانند رمان «قربانی» نوشته‌ سال بلو (1947) با درونمایه شکنجه و آزار و کشتار یهودیان)، اعتراض به ویرانی‌ها و اثرات مخرب روحی و روانی جنگ (مانند «بوزینه و ذات» نوشته آلدوس‌ هاکسلی درباره بمباران اتمی هیروشیما(1948)، «برهنگان و مردگان» نوشته نورمن می‌لر درباره پوچی و بی‌حاصلی جنگ(1948)) و نشان‏دادن حال‌وهوای زمان جنگ (مانند «گرمای روز» نوشته الیزابت باون درباره حال و هوای شهر لندن طی جنگ جهانی دوم(1948) و «جنگ و صلح» تولستوی، «دن آرام» شولوخوف، «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند» همینگوی که هر کدام به نوعی حال‌وهوای جنگ را بیان می‌کنند.
البته رمان‌ها و آثار ادبی به شیوه‌ای دیگر نیز در جریان جنگ و جلب سربازان به صلح‏طلبی تاثیرگذار بوده‌اند. آنتونی برجس دراین‌باره نوشته است: «در ایام جنگ، هر کتابی که درمی‌آمد فی‌الفور نایاب می‌شد؛ هنوز درنیامده می‌قاپیدندش...» و مهم‌تر این‌که رمانی مانند «بیداری فینه‌گان‌ها» اثر جیمز جویس در خورجین سربازی بسیاری از روشنفکران یافت می‌شد. بدین‌گونه بررسی‌های نویسندگان از شرایط اجتماعی و اثرات جنگ بر زندگی ملت‌ها به‌طور مستقیم بر ذهن رزمندگان تأثیر می‌گذاشت. در نتیجه دلزدگی از جنگ را تکثیر می‌کرد. اقدام نویسندگان به خلق آثاری ضدجنگ در شرایطی رخ می‌داد که جنگ‌های خانمان‏برانداز جهانی اول و دوم با شدت ادامه داشت. «دو فاجعه مذکور شایعه‌ای را بر سر زبان‌ها انداخت مبنی‌بر اینکه زبان به‌انتهای مرزهایش رسیده، شاید بدین‌دلیل که با هیچ زبانی نمی‌شد هولناکی و وسعت جنایات 1339 تا 1945 را به قدر کفایت بیان کرد.» (در قلمرو سوگ خاطره‌ها، جی وینتر، صص35 و 36) اما جادوی کلمات و ذهن بیدار نویسندگان در این شرایط دشوار به یاری پیروان چشم و گوش بسته جنگ آمد و نهال صلح را در دل‌ها کاشت. درمیان نویسندگان ایرانی هم آثار ضدجنگ فراوان‌اند. «شب‌ملخ» جواد مجابی، «زمین‌سوخته» و مجموعه داستان«قصه‌آشنا» احمد محمود، «درشتی» علی‏اشرف درویشیان، «زمستان 62» و «ثریا در اغما» اسماعیل فصیح و... همگی گواهی می‌دهند که نویسندگان ایرانی هم هنگام پرداختن به جنگ، بیزاری خود را از این پدیده شوم ابراز کرده‌اند. در پایان جمله‌های تاثیرگذار یکی از بهترین رمان‌های ضدجنگ جهان را ذکر می‌کنیم:  
«صدها و هزارها بار‌ هارتر از ‌هزار سگ و همان‌قدر خبیث‌تر! عجب کثافتی راه انداخته بودیم! خوب می‌دیدم که در جنگ صلیبی آخر زمان شرکت کرده‌ام...» (سفر به انتهای شب، لویی فردینان سلین، ص9)


تعداد بازدید :  264