شماره ۳۶۶ | ۱۳۹۳ شنبه ۸ شهريور
صفحه را ببند
پژمان جمشیدی به بهانه بازی در نمایش «آرسنیک و تور کهنه» از علایقش می‌گوید
من شوخ طبع و شلوغ هستم

|  بهاءالدین مرشدی   |

پژمان جمشیدی می‌پرسد: «منتقد حضور من در تئاتر هستی؟» البته پاسخ من منفی است. من به این اعتقاد دارم که هر کس می‌تواند وارد تئاتر بشود حتی اگر فوتبالیست باشد. او می‌‎تواند مخاطب‌هایی را به تئاتر ایران اضافه کند و اگر همین و تنها همین رسالت را برعهده داشته باشد کمک بسیاری به تئاتر ایران شده است. با این همه او این روزها در نمایش «آرسنیک و تور کهنه» بازی می‌کند. یک نمایشنامه آمریکایی که سال‌ها در برادوی به روی صحنه رفته و توانسته موفق ظاهر شود. اما این‌که پژمان جمشیدی در این نمایش خوب ظاهر می‌شود یا نه، یا او بازیگر صحنه است، قضاوت را به عهده تماشاگر می‌گذارم. اما با او درباره حضورش در تئاتر و علاقه‌اش به این رشته گفت‌وگو می‌کنیم.  جمشیدی از فوتبال به تلویزیون آمد و موجی از مخالفت‌ها را هم به دنبال داشت اما او پایش را فراتر گذاشت و به تئاتر هم راه پیدا کرد و «آرسنیک» دومین نمایش او است. نمایشی به کارگردانی حسین پارسایی که این روزها در تماشاخانه ایرانشهر و سالن استاد سمندریان اجرا می‌شود.  
به نظرت چقدر از چهره فوتبالی و سابقه فوتبالی‌ات برای جذب مخاطب در تئاتر استفاده می‌شود؟
من فکر می‌کنم فوتبالیست‌های زیادی هستند که از من بهتر و معروف‌تر هستند. هر کسی هر نظری دارد می‌تواند بدهد. هر کسی می‌تواند بگوید حضور من در یک نمایش برای فروش کار است یا می‌تواند بگوید استعداد ندارد و شانس بوده است. هر کس می‌تواند نظر خودش را بدهد. من فقط باید تلاش کنم و راه خودم را بروم. همواره پس ذهن من نوجوانانی هستند که دلم می‌خواهد حتی ذره‌ای روی آنها تأثیر بگذارم که فقط به حرف توجه نکنند بلکه به این نگاه کنند که به چه چیز اعتقاد دارند، به آن عمل کنند و موفق بشوند.  
اولین کار شما در سریال «پژمان» ساخته سروش صحت بود که کاری طنز بود. در دومین حضور تئاتری‌تان هم در یک اثر کمدی بازی می‌کنید. تفاوت این دو را در چه چیز می‌بینید؟
نقش من در نمایش «آرسنیک و تورکهنه» کمترین بار طنز را در کل نمایش دارد. بقیه عوامل طنزشان بیشتر است. فکر می‌کنم نقش من یعنی جاناتان کمترین بار طنز را بر دوش دارد. بقیه در کلام طنز بیشتری دارند.  
شما می‌گویید این نقش طنز کمتری دارد درحالی‌که نقشی که شما بازی می‌کنید می‌تواند طنزهای موقعیتی خوبی را رقم بزند. یک شخصیت خشن که صورتش تغییر شکل داده به خودی خود این طنز در کاراکترش ایجاد می‌شود.
من می‌گویم از نظر دیالوگ و موقعیت طنز کمتری نسبت به ستوان اوهارا یا اینشتین، عمه‌ها و مولتیمر دارد. ولی موقعیت‌ها کمیک هستند و همه شخصیت‌ها در این موقعیت‌ها قرار دارند.  اما در دیالوگ طنز کمتری دارند. مثلا ممکن است بقیه بازیگرها بداهه هم بگویند که طنزشان را بیشتر کند اما چون این شخصیت خشک است نمی‌تواند بداهه و طنز بگوید.
چقدر در تئاتر می‌شود از بداهه استفاده کرد؟
خیلی کم. چیزی که در دو نمایشی که بازی کرده‌ام فهمیده‌ام این است که ریتم کار خیلی مهم است. ریتم برای بسیاری از کارگردان‌ها مهم است و من به تازگی این مسأله را لمس کردم، بداهه ریسک است. باید خیلی استاد باشید که بتوانید هم ریتم را نگه دارید و هم چیزی را بگویید که به ذوق مخاطب نخورد. برای همین من سعی کردم خود دیالوگ را بگویم. به غیر از یکی دو تا دیالوگ که خودمان اضافه کرده‌ایم چیز دیگری اضافه نکنم و تمام متن را اجرا کنم.  
اگر در صحنه با بداهه‌ای از طرف مقابل‌تان روبه‌رو شوید عکس‌العمل‌تان چیست؟
طبیعی است که در تئاتر زیاد از این ماجراها پیش می‌آید. حتی اشتباهات سهوی و بداهه اتفاق می‌افتد. این طبیعی است و هرکس به اندازه توانایی‌اش با این مسأله برخورد می‌کند. من هم شاید به‌عنوان کسی که کم تجربه هستم سخت‌تر عبور کنم ولی کسی که تجربه بیشتری دارد طبیعی است که راحت‌تر از این مسأله عبور می‌کند.  
اگر پژمان جمشیدی بخواهد نقشی را انتخاب کند کار کمدی را ترجیح می‌دهد یا کار تراژدی؟    
من طنز را بیشتر دوست دارم.
دلیل این علاقه از کجاست؟
فکر می‌کنم به شخصیتم مربوط باشد. اگر بخواهم فیلم ببینم فیلم جدی می‌بینم ولی اگر بخواهم بازی کنم طنز را ترجیح می‌دهم.
چقدر به لحاظ شخصیتی پژمان جمشیدی در خودش طنز دارد؟
وقتی جوان بودم و فوتبال بازی می‌کردم خیلی حال و حوصله بیشتری داشتم. الان با توجه به بالا رفتن سن و عاقل‌تر شدنم کم‌حوصله‌تر شده‌ام. ولی وقتی فوتبال بازی می‌کردیم حوصله‌ام بیشتر بود.
این عاقل‌تر شدن به خاطر جو گرفتگی در تئاتر نیست؟
نه، هرکسی با داشته‌هایش جلو می‌رود، اگر بخواهید ادا در بیاورید بعد از یکی، دو هفته همه متوجه می‌شوند. من که کاملا آدم شوخ طبع و شلوغی هستم به دلیل همین خصوصیت درونی طنز را ترجیح می‌دهم.
بازی شما در این نمایش خیلی مکانیکی بود. این شیوه بازی از طرف کارگردان هدایت شده بود یا این‌که خودت به این شکل اجرا رسیدی؟
مکانیکی یعنی چه؟
خیلی رفتارهایت در صحنه خشک و شق و رق و رسمی است. این از کجا شکل گرفته است؟
براساس این متن یک فیلم هم ساخته شده این کاراکتر در فیلم نیز همین‌طور خشک و رسمی است. یک بخش آن برمی‌گردد به انقباضی که از ضعف بازی من ناشی می‌شود و بخشی هم برمی‌گردد به نقش. من روز به روز سعی می‌کنم کارم بهتر شود.  فکر می‌کنم این آدم در ایستادن، نشستن، رفتار یا حتی حرکت گردن باید متفاوت‌تر از بقیه شخصیت‌های نمایشنامه باشد. من فکر می‌کنم بخشی از آن برمی‌گردد به کاراکتر نمایش.  
پس شما از فیلم الگوبرداری کرده‌اید؟
من درباره نقش خودم می‌گویم. اساسا نمایشنامه ما با فیلم خیلی متفاوت است. این نمایش میزانسن‌های دقیق و مناسبی دارد.  پازل به پازل درست چیده شده است. شاید من دانش تئاتری نداشته باشم اما من بیننده تئاتر هستم و به صورت حرفه‌ای آن را دنبال می‌کنم و بسیاری از تئاترها را می‌بینم. «آرسنیک و تور کهنه» جزو تئاترهایی است که من دوست دارم. آقای پارسایی خیلی زحمت کشیده و نمایش پر است. همه بچه‌ها خوب هستند. بیژن بنفشه‌خواه سال‌ها در تئاتر نبوده و روز به روز بازی‌اش بهتر می‌شود. بی انصافی است که بگوییم کار زیادی برای کار نشده است.  
بحث کارگردانی متفاوت است چون اگر بخواهم با کارگردان نمایش صحبت می‌کنم و انتقادهای جدی هم نسبت به کارگردانی کار دارم. حتی در چیدمان صحنه هم عناصری وجود دارد که هیچ استفاده‌ای از آنها نمی‌شود آن هم در کاری که همه چیزها رئال دیده شده است. مثل مبل‌هایی که در دو طرف تعبیه شده‌اند.
به این مبل‌ها در متن اشاره می‌کند. اینشتین پایین می‌آید و می‌گوید راست می‌گوید مولتیمر تو روی کاناپه بخواب و من روی صندوق می‌خوابم.  
دو تا مبل هم سمت چپ صحنه دارید که هیچ استفاده‌ای نمی‌شود و تنها برای تقارن استفاده شده است.
آن دو مبل هم حتما تزیینات خانه است. ولی درباره کاناپه صحبت می‌شود. من این‌قدر آدم حرفه‌ای نیستم. قبول دارم که هر کاری نقص‌هایی دارد و ما هم بی‌اشکال نیستیم ولی در کلیت کار می‌گویم این نمایش کاری است که مخاطب را در نظر گرفته و کار بسیار خوبی است و هر کس این تئاتر را می‌بیند بدش نمی‌آید و ناراضی از سالن بیرون نمی‌رود. شما در کار ما بازی چه کسی را دوست داشتید؟
من در کلیت کار را دوست نداشتم، بازی‌ها چندان نتوانستند طنز کار را منتقل کنند و قوام و چفت و بست نداشت. با آمال و آرزوهای من متفاوت بود. بالاخره کار ما نقد کردن است. بازخوردهایی که از طرف مخاطب گرفته‌اید چطور بوده است؟
هرکس آدم را می‌بیند طبیعی است که تعریف می‌کند. نقدهایی را هم که خوانده‌ام خوب بوده است. یکی مثل شما هم نظرش را می‌گوید و متفاوت است از این‌که یکی با بی‌احترامی و اسم‌های مستعار حرف‌شان را می‌زنند. اینها نه کمکی به من می‌کند و نه تاثیری در بازی من دارد.
پس به شما انتقاد شده است؟
به بازی من انتقاد نشده بلکه به حضور من در تئاتر انتقاد می‌شود.  اتفاقا من نقد بدی درباره این کار نخوانده‌ام. شاید هم اصلا ندیده‌ام. چند‌تایی که خوانده‌ام نقدهای خوبی بودند. 


تعداد بازدید :  231