محمد هادی تدین| آمادگي جوامع براي قابليت انجام امور و مشاركت فعال آحاد مردم در برنامهها و فعاليتهايي كه به هر نحو ممكن در زندگي آنان تاثيرگذار است امروزه يك اصل اجتنابناپذير در زندگي انسانها و حيات جوامع بشري است. پيچيدگي جوامع و روند رو به توسعه آنها همراه با پيشرفت علوم و تكنولوژي، انسان امروز را با چالشهای بسیاری روبهرو ساخته است. حجم انبوه اطلاعات و دادهها خود يك موضوع جدي است و رشد تصاعدي علوم كه هر ثانيه برآن افزوده ميشود جوامع را ناگزير به سمت رويكرد فزونتر به کسب دانش و اطلاعات سوق ميدهد. براي همسو شدن انسان با اين روند سريع و ناگزير توسعه و آمادگي براي رويارويي با پيامدهاي خوب يا بد آن، جامعه نيازمند آموزش است. به تعبير ديگر مردم در هجوم اطلاعات و علوم و در ازدحام توسعه فناوري و صنعت كه با رشد روز افزون جمعيت انساني روي اين كره خاكي كه خود به لحاظ منابع و ظرفيتها محدوديتهايي دارد همراه است، بايد بدانند كه چگونه میتوانند از اين شرايط به بهترين وجه بهرهبرداري كنند و خود را در برابر مخاطرات و پيامدهاي منفي آن مصون سازند چرا كه هرگونه تغيير و تحول و توسعه ميتواند ضمن آثار خوب و مثبت، بحرانها و تنشهايي را ايجاد کند كه در صورت عدم آمادگي مردم، تبديل به يك فاجعه ميشود.
اين بحرانها ميتواند در عرصههاي اقتصادي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي، بهداشت، ایمنی و سلامت جامعه و... باشد و اصليترين راه كاهش آنها، پيشگيري از عوامل خطر و آموزش راههای كاهش آسيب و نحوه صحیح پاسخگويي به بحرانهاست.
جمعيت هلالاحمر بهعنوان جزيي از نهضت جهاني صليبسرخ و هلالاحمر و نيز به استناد قوانين و اسناد فرادست، مسئوليتهاي خطير و بزرگي را در حوزه مديريت بحرانهاي ناشي از بلاياي طبيعي و حوادث انسان ساخت برعهده دارد كه از آن جمله ميتوان به آموزش همگاني و امداد و نجات آسيبديدگان سوانح اشاره کرد.
براين اساس، اين نهاد خيريه و مردمي از ديرباز با كمك داوطلبان و اعضای خود به آموزش مردم پرداخته و در يك برنامهريزي مبتنيبر نيازسنجي و يافتههاي حاصله از پژوهشهاي انجام شده قريب به 50 گروه هدف را شناسايي کرده كه ميتوان با تولید محتوای آموزشی و انتخاب روشهاي آموزش مخصوص هركدام، آنها را براي تحقق جامعهاي ايمن و آماده،
مهیا ساخت.
گروههای هدف شامل خردسالان در مهدکودکها و خانوادهها، دانشآموزان در سطوح مختلف تحصیلی، دانشجویان، کارگران، کشاورزان و دامداران، آموزگازان و اساتید دانشگاه، زنان خانهدار، کارمندان و مدیران دستگاههای اجرایی، پزشکان و گروههای وابسته، مهندسان، صاحبان سایر حرف و مشاغل و درنهایت عموم مردم هستند که برای هر قشر محتوا و الگوی خاص آموزشی مشخص
شده است.
جمعیت هلالاحمر سالانه در قریب به 400 شعبه در شهرستانها و در پایگاههای آموزشی خود در استانها صدها هزار نفر را بهطور رایگان در کلاسهای حضوری امداد و کمکهای اولیه آموزش میدهد و درکنار آن در حوزه جوانان هلالاحمر در شاخههای دانشآموزی، کانونهای دانشجویی، طلاب، کارگری و آزاد در مراکز امور جوانان هلالاحمر و در خانههای داوطلبی سازمان داوطلبان، در مراکز علمی - کاربردی، در جریان اردوها و مسابقات و برنامههای فرهنگی به آموزش مردم همت میگمارد.
روشهای دیگر آموزشی مانند تولید و پخش کتاب، کتابچه، پمفلت، بروشور آموزشی، لوح فشرده مولتیمدیا، انیمیشنها و تیزرهای آموزشی، سامانه ارسال پیامکوتاه، درج مطالب آموزشی در سایتها وآموزش الکترونیکی و سایر شیوههای فرهنگسازی و آموزش جامعهمحور، راهها و ظرفیتهایی است که جمعیت هلالاحمر در طول سالها از آن سودجسته و در جهت استقرار فرهنگ ایمنی و خود امدادی در جامعه کوشیده است.
اما چالشهایی نیز در این زمینه وجود دارد که گاه اثربخشی این آموزشها را تحتتأثیر قرار میدهد یا موجب ناکارآمدی آنها میشود. این عوامل میتواند تمام مولفههای آموزش شامل حیطه دانش، بینش و باور و مهارت و اصلاح الگوهای رفتاری مردم را تحتتأثیر قرار دهد و نهایتا تأثیر آموزشها در زندگی انسانها را با مشکل مواجه کند.
بخشی از این چالشها و نقاط ضعف یا تهدیدها، به خود مردم و شرایط زندگی شخصی آنان بازمیگردد، بخشی به جامعه و مولفههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن و بخشی به مدیران و مسئولان یا به عبارت دیگر به سیاستگذاران و تصمیمگیران و تصمیمسازان.
برای تشریح موضوع ذکر یک مثال میتواند کمککننده باشد: گاه فردی امکانات اقتصادی و اجتماعی لازم را دارد و در معرض آموزشها نیز بهطور مستقیم یا غیرمستقیم قرار دارد اما تغییر رفتاری در وی مشاهده نمیشود مثلا فرد یا خانوادهای که از ضرورت مقاومسازی سازهای یا غیرسازهای برای کاهش آسیب زلزله آگاه است اما در عمل رعایت نمیکند یا فردی که اهمیت و ضرورت بستن کمربند ایمنی در خودرو را میداند اما ندرتا از کمربند استفاده میکند که این ناشی از ضعف در باورهای مردم دارد و دیرباوری نسبت به احتمال وقوع حادثه برای هر فرد، در هر زمان و هر مکان.
اما در شکل دیگر عواملی مانند فقر اقتصادی و فرهنگی، بیکاری، اعتیاد و سایر آسیبهای وارده به فرد و خانواده و میزان پایین تحصیلات و دانش برخی از مردم میتواند موجب عدم توجه آنان به مخاطراتی باشد که هر لحظه در کمین انسانهاست. بهعنوان مثال امکانات مالی نامناسب مجال و فرصتی برای برنامهریزی و توجه به ایمنی و آمادگی مردم در برابر سوانح را نمیدهد.
مدیران و مسئولان نیز باید بیش از پیش به اهمیت آموزش همگانی توجه کنند. کشور ما در معرض دهها بلیه طبیعی همچون زلزله و سیل و بیشمار بلیه انسان ساخت مانند تصادفات شهری و جادهای، آتشسوزیها، سوانح صنعتی و کارگاهی و امثال آن است که سالانه هزاران نفر تلفات انسانی شامل ازبین رفتن جان انسانها و معلولیتها را در پی دارد و میلیاردها ریال خسارت مادی و مالی برجای میگذارد که نیازمند بازسازی و بازتوانی و صرف هزینههای فراوان است و این درحالی است که با صرف درصدی از این هزینهها در امر آموزشوفرهنگسازی میتوان از وقوع این حوادث پیشگیری کرد.
بهعنوان جمعبندی میتوان گفت آموزش جامعه محور بحران و پیشگیری از سوانح و حوادث یک ضرورت و اهمیت اجتنابناپذیر است که خود نیازمند عزم ملی، قرارگرفتن ایمنی و آمادگی در سبد کالاهای ضروری خانوادهها و مطالبه عموم مردم و حمایت جدی مدیران، مسئولان و سیاستگذاران، سازمانهای مردمنهاد و سازمانهای بینالمللی مانند فدراسیون بینالمللی صلیبسرخ و هلالاحمر، سازمان بهداشت جهانی و سازمان مللمتحد و زیرمجموعههای آن ازجمله یونیسف و برنامه عمران سازمانمللمتحد
و امثال آن است.