شماره ۶۵۲ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۱ شهريور
صفحه را ببند
آموزش مقابله با بحران برای سنین گوناگون تعریف نشده است

مرتضی مرادی‌پور  مسئول آموزش همگانی جمعیت هلال‌احمر

آموزش همگانی، به آموزشی اطلاق می‌شود که هر طبقه و با هر سنی در جامعه را دربربگیرد و البته این آموزش از طریق رسانه‌های همگانی و سایر امکانات در دسترس جامعه قرار می‌گیرد. جمعیت هلال‌احمر نیز به‌عنوان متولی کارگروه امداد و نجات و آموزش همگانی، از حدود یک دهه پیش شعاری را مبنای کار خود قرار داد با عنوان «هر خانواده ایرانی یک امدادگر» و از این طریق تلاش کرد تا کار آموزش را از خانواده‌ها و البته از سنین کودکی آغاز کند. بر این اساس سازمان جوانان و داوطلبان مجری این طرح شدند. اما درخصوص آموزش آنچه بیش از هرچه دارای اهمیت است و توجه را به خود جلب می‌کند، کافی نبودن آموزش‌هاست. جامعه‌ای آماده است که همه اعضایش آماده باشند نه این‌که ما صرفا تیم‌هایی را در هلال‌احمر و... برای مواقع بحرانی آموزش دهیم. این افراد نمی‌توانند هنگام بحران آنطور که خود مردم می‌توانند به خود کمک کنند، حاضر شوند. نکته دارای اهمیت دیگر این است که آموزش‌هایی که ما تاکنون مدنظر داشته‌ایم، آموزش مقابله با زلزله است. این درحالی است که ما برای سایر بحران‌ها آمادگی نداریم و همین‌طور برای بحران‌های چندگانه و بالاخره زمانی باید از این حالت تک‌بعدی خارج شویم که این هم عزم ملی می‌طلبد. درست است که هلال‌احمر به نوعی مسئول بحث آموزش است اما این امر هرگز با حضور ما به تنهایی ممکن نخواهد بود و اگر به تاریخ کشورهای پربحران هم نظری بیفکنیم می‌بینیم که مقابله با بحران پیش و پس از بحران صرفا با کمک و حمایت تمامی ارگان‌ها ممکن شده که ژاپن یکی از موفق‌ترین موارد در این راستا است. از سویی کارگروه امدادونجات و آموزش همگانی دارای 18 عضو است که حضور و خواست همه این 18 عضو در کنار مردم می‌تواند آموزش را به امری نهادینه بدل سازد. مردم اما از نظر من مهم‌ترین رکن هستند. مردمی که احساس خطر نمی‌کنند، مطالبه نمی‌کنند و همین هم می‌شود که کیفیت آموزش‌ها نازل است. انسان وقتی نگرانی خاصی داشته باشد، می‌تواند برای آن تلاش و برنامه‌ریزی کند و اگر این نگرانی وجود نداشته باشد، همان‌طورکه تاکنون بوده، ما هرگز نمی‌توانیم حتی گامی به جلو برداریم. از سوی دیگر در این حوزه هنوز اجباری هم حاکم نیست.
ما در گذشته شاهد این امر بودیم که کمربند ایمنی تا زمانی‌که اجباری نبود، کسی هم وقعی به بستنش نمی‌گذاشت اما از زمانی‌که این امر اجباری شد، مردم آن را انجام دادند. مسأله این است که این امر در درون مردم نهادینه شود و هرگاه این امر رخ داد آنها آموزش درست را هم مطالبه خواهند کرد. اما اگر بخواهیم نگاهی به برنامه‌های آموزشی فعلی داشته باشیم، بزرگترین نقدی که می‌توان به آنها داشت وجود بی‌برنامگی است. باید برای پاسخ به بحران‌ها برنامه‌های بلند‌مدت، میان و کوتاه‌مدت داشته باشیم که متولی آن هم سازمان مدیریت و پیشگیری از بحران و همچنین وزارت کشور است که تاکنون شاهد چنین برنامه‌هایی نبوده‌ایم. نکته دیگر در بحث نحوه آموزش است که ضعف دیگر این‌جا خود را عیان می‌کند. آموزش‌های ما برای کودکان مناسب سن آنها نیست و در حقیقت ما همان آموزشی که به بزرگسالان می‌دهیم، به کودکان نیز می‌دهیم. این درحالی است که آموزش باید برای سنین پایین جذاب باشد نه آن‌که آموزش‌ها به صورت کتابی و کلاسی باشد. این نوع آموزش‌ها درنهایت نتیجه خاصی در بر نخواهد داشت و چون برای بچه‌ها جذابیت خاصی ندارد برایشان درونی هم نخواهد شد. ما مدت‌هاست که برای تغییر این رویه تلاش کرده‌ایم، طرح داده‌ایم و خواسته‌ایم که این نحوه آموزش یکسان تغییر کند اما درنهایت چون قدرت اعمال‌نظر نداریم این اتفاق نیفتاده و ما همچنان شاهد همان رویه قدیمی هستیم. این مورد همچنین درخصوص سربازان نیز وجود دارد. نیروهای جوان و آماده‌ای که می‌توان با آموزش‌های درست از آنها نیروهایی مناسب شرایط بحرانی ساخت که متاسفانه توجهی به این موارد صورت نمی‌گیرد و ما هم به تنهایی امکان عملیاتی کردن این موارد را نداریم و نیاز است قدرتی فراتر این موارد را به نظم درآورد. فارغ از تمام کاستی‌ها اما عدم‌درک و توجه مردم به بحران و درنتیجه عدم‌مطالبه‌گریشان نکته قابل‌تأملی است که نیاز به فرهنگ‌سازی و درنتیجه زمانی طولانی‌مدت دارد و از اینرو باید از حالا آموزش درست به کودکان را در دستور کار جدی قرار داد.


تعداد بازدید :  144