شماره ۳۶۴ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۵ شهريور
صفحه را ببند
عدم ترویج کشاورزی پایدار، عامل اصلی بحران آب در استان فارس

|  سید حمید احمدی   |   استادیار بخش مهندسی آب دانشگاه فسا |
استان فارس از استان‌های زرخیز کشور پهناور ایران است که با توجه به اهمیت زاید الوصف تولید محصولات مختلف کشاورزی و نقش عظیم آن در اقتصاد استان و کشور از بارزترین استان‌هایی است که بحران آب و خشکسالی طی سالیان گذشته رمق آن را گرفته و فرتوت کرده است.  آن‌قدر خشکسالی و اثرات مهلک و مخرب آن در استان فارس گسترده و فراگیر شده است که همه مسئولان را پس از سال‌ها غفلت در پی بهره‌برداری صحیح از منابع آب کشاورزی، به اندکی تکاپو انداخته تا بتوانند به هر طریقی هر چند گذرا از سم مهلک خشکسالی در امان باشند.  شاید سخن به گزاف نباشد که کجایند مسئولان سابق کشاورزی استان فارس که افتحار دوران تصدی مدیریت خود را در برتر بودن رده استان فارس در تولید گندم و ذرت می‌دانستند؟ آیا به عواقب سو مدیریت خود آگاه بودند؟ آیا می‌دانستند با در پیش گرفتن سیاست‌های مخرب توسعه کشاورزی ناپایدار در استان ریشه به تیشه کشاورزی و اقتصاد کشاورزان استان می‌زنند؟! اکنون چه احساسی دارند از این‌که حاصل عملکرد خود را می‌بینند؟  به‌رغم وجود خشکسالی شدید و ویرانگر در استان فارس، هنوز سازمان جهاد کشاورزی فارس و شرکت آب منطقه‌ای فارس درحال تبلیغ شعار نمادین «با افزایش راندمان مصرف آب کشاورزی مصرف آب را کنترل کنیم و هشدارها را جدی بگیریم» هستند.  در این زمینه نیز اعداد و ارقامی را نیز گزارش کرده‌اند که به‌عنوان مثال در چهار ماهه اول‌سال 1393 در حدود 770 هكتار به سطوح آبياري تحت فشار استان فارس افزوده شده و جمع کل اراضی تحت پوشش آبیاری تحت فشار اعم از قطره‌ای و بارانی به 220‌هزار هکتار رسیده است.  ولی این‌که این سیستم‌ها در عمل چگونه توسط کشاورزان راه‌اندازی و بهره برداری می‌شوند، و آیا هزینه زیاد تخصیص یافته توسط دولت (چهار ميليون تومان يارانه مستقيم دولتي جهت آبياري باراني و پنج ميليون و ششصد‌هزار تومان در سيستم آبياري قطره‌ای به ازای هر هكتار) برای گسترش سیستم‌های آبیاری تحت فشار به راندمان مصرف آب مطلوب  75 درصد یا بیشتر و بهره‌وری مناسب تولید محصول می‌رسند یا نه؟ خود جای بحث بیشتری دارد که در حوصله این نوشتار نیست.  ولی نکته بسیار دردناک این است که در بسیاری از مناطق استان فارس بحث خشکسالی و حل بحران آب فقط به شعار ختم می‌شود و در عمل روال و سمت و سوی کشاورزی به گونه دیگری دیده می‌شود که باز خود مدعای دور باطل در جهت مصرف صحیح آب در کشاورزی است.  به‌عنوان مثال در فاصله حدود 60 الی 70 کیلومتری جاده شیراز- اصفهان و در جایی که ویرانه‌های باشکوه تخت جمشید این میراث تاریخی- فرهنگی ایرانیان دیده می‌شود (که البته چندی پیش نیز در خبرها احتمال صدمه دیدن آن به علت نشست زمین‌های اطراف تخت جمشید ناشی از برداشت بی‌رویه از سفره‌های آب زیرزمینی داده شده بود) به مثابه سال‌های قبل در‌سال جاری نیز اراضی زیادی را روستاییان منطقه زیر کشت برنج برده‌اند که مصرف آب بسیار زیادی دارد. این درحالی است که سه روستای هشتیجان، خلف طاحونه و حاجی آباد که اراضی آنها به کشت برنج اختصاص داده شده است اهالی آنها با کم آبی و قطعی آب در منازل دست و پنجه نرم می‌کنند و تابستان‌های گرم و خشک را احتمالا به سختی می‌گذرانند. حتی اراضی بالادست این سه روستا که تا نزدیکی سیوند و دشتبال نیز ادامه می‌یابد در‌سال جاری به کشت گسترده برنج اختصاص داده شده است و تا چشم کار می‌کند شالیزارهای برنج است و برنج، برنج. ناگفته نماند که این سوءمصرف آب کشاورزی به این منطقه نیز ختم نمی‌شود و امسال کشت برنج در شهرستان جهرم یکی از مناطق بسیار بحران‌زده جنوب استان فارس طبق گفته مدیر جهاد کشاورزی این شهرستان بالغ بر 1000 هکتار است که در واقع جای تامل دارد و با سیاست‌ها و شعارهای در پیش گرفته شده مسئولان مدیریت و بهره‌وری آب استان در تعارض شدید است. اما درحالی‌که هر کارشناس مرتبط با مسائل آب در استان فارس به سهولت در می‌یابد که کشت برنج و محصولات مشابه فقط هدردادن منابع باقی مانده آب در استان نیست، چگونه مسئولان استانی به این مهم واقف نیستند یا اگر هم واقفند به آن اهمیتی نمی‌دهند؟ آیا غیراز این است که باید ضمن گوشزد جدی به کشاورزان آنها را با ابزار قانونی از کشت برنج که سم مهلک نابودی آب در استان فارس است بر حذر دارند و با گسترش فرهنگ‌سازی و آموزش و ترویج کشاورزی پایدار، کشت‌های جایگزین با مصرف آب بسیار کمتر یا کشت‌های زمستانه را توصیه نمایند؟ آیا سود خالص عایدی توسط کشاورزان پس از برداشت محصول بیش از ارزش واقعی آب از دست رفته است؟ اندکی به فکر نسل‌های تشنه آینده باشیم.


تعداد بازدید :  169