سهيلا قاسمزاده | براساس آمارهاي رسمي اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجي وزارت کشور، مجموع اقامت قانوني اتباع خارجي در ايران بيش از يک ميليون نفر است و البته وزارت کشور بر اين باور است حداقل يک ميليون اتباع بيگانه نيز بهطور غيرقانوني در کشور زندگي مي کنند، از طرفي با توجه به اين موضوع که استان خراسان رضوي داراي نزديکترين مرز با کشور افغانستان است، بنابراين داراي بيشترين اتباع به ويژه اتباع غيرقانوني است و درحال حاضر بيش از 150هزار نفر تبعه خارجي در استان خراسان رضوي زندگي ميکنند.
براساس آخرين آمار رسمي از سوي اداره اشتغال اتباع خارجي اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعي خراسان رضوي بيش از دوهزار و 629 تبعه خارجي غير مجاز در سه ماهه نخست امسال در استان خراسان رضوي شناسايي شدهاند اين در حالي است که نيمي از اتباع هنوز شناسايي نشدهاند، هر چند از تعداد حضور اتباع در استان خراسان و کشور نميتوان آمار دقيقي به دست آورد چرا که اين آمار هر روز درحال تغيير است.
در سه ماهه اول امسال بيش از 179 پروانه کار براي اتبـاع خارجي داراي همسر ايراني، متخصصان فني و سرمـايهگذاران و بازرگانان خارجي صادر و تعداد 522 پروانه کار تمديد شده است، صدور و تمديد کارت کار موقت اتباع خارجي واجد شرايط نيز از اول تيرماه سال گذشته آغاز شده است، تا پایان سال گذشته 36هزار نفر از اتباع غيرمجاز، دارنده برگههاي بازگشت، رواديد دريافت کردهاند، 54هزار نفر نيز با دريافت نوبت براي گرفتن کارت بازگشت اقدام کردند که بر اين اساس بازگشت اين مهاجران طبق زمانبندي انجام ميشود.
از آمارها که بگذريم به مشکلات ريز و درشت اتباع در ايران ميرسيم اگر از مشکلات ريز و درشت آن گروه از پناهندگاني که کارت اقامت دارند نيز بگذريم، به اينجا ميرسيم که بسياري از مهاجران غيرقانوني با بحرانهايي به مراتب بالاتر از مشکلات پناهندگان قانوني دست و پنجه نرم ميکنند که مجموع اين مشکلات، هم براي خود مهاجران و هم براي کشور، چالشهاي متعددي پديد آورده است.
اين گروه از مهاجران به اميد برخورداري از اشتغال و درآمد بالا، امکانات بهتر از کشور خود کوچ کرده و بهطور غيرقانوني وارد کشور ميشوند، بيشتر اين گروه از اتباع بهعنوان نيروي کارگر بهطور غيرقانوني در کشور کار ميکنند و کارفرمايان نيز به دليل پرداخت حقوق کمتر به اين افراد، از حضور آنها در کشور استقبال ميکنند، عدهاي نيز به تکديگري و کارگري، جمعآوري ضايعات مشغول ميشوند و از آنجايي که سرپناهي ندارند در کنار خيابان، پارکها، زمينهاي رها شده و به ويژه در حاشيههاي شهر مشهد زندگي ميکنند، اين افراد هم غيرقانوني کار ميکنند
و هم غيرقانوني اسکان گزيدهاند بهطور کل اين افراد غيرقانوني در ايران زندگي ميکنند.
مدرسه، آرزوي کودکان بيهویت
يکي از مهمترين مشکلاتي که پيش روي مهاجران غيرقانوني است، آينده تحصيلي فرزندانشان است، موضوعي که هيچيک از اتباع به آن توجهي ندارند، کودکاني که در ورطه بيهويتي بزرگ ميشوند و با کشوري همسو ميشوند که کشورشان نيست و در جامعهاي بزرگ ميشوند که هيچ تعلق قانوني به آن ندارند، فرزندان مهاجران غيرقانوني به دليل نداشتن شناسنامه و اوراق قانوني هويت نميتوانند در مدارس ايران ثبت نام کنند، حتي اگر در ايران به دنيا آمده باشند و هرگز زادگاهشان را نديده باشند در نتيجه نسل اتباع غيرقانوني نيز با آينده و سرنوشت مبهمي روبهرو ميشوند، البته هستند مدارس، مهدهايکودک و انجمنهاي غير دولتي که در راستاي دفاع از اين کودکان قدم برداشتهاند اما تعدادشان به قدري محدود است که کفاف جمعيت بالاي اين کودکان را نميدهد. نيمي از کودکان اتباع يا به مدرسه نميروند و وقتي بزرگ ميشوند چون هويتي ندارند دچار گوشهگيري و انزوا ميشوند اين افراد هويتي از خود ندارند و در ورطه زمان بدون هيچگونه مهارت و آموزشي رشد پيدا کنند و در آينده مشکلات گستردهتري براي کشور ما به وجود مي آورند چرا که اين کودکان بزرگ که ميشوند تنها ايران را کشور خود ميدانند و حاضر به ترک ايران و مهاجرت به کشور خود نميشوند، بنابراين ضروري است اداره اتباع وزارت کشور شرايطي را براي تحصيل اين کودکان فراهم کند.
ازدواجهاي غيرقانوني
در استانهاي خراسان ميزان ازدواج زنان ايراني با اتباع افغان بسيار شکل گرفته است اما بيشتر اين ازدواجها نيز غيرقانوني است و به ثبت نرسيده، چرا که بسياري از اين مهاجران از مسير غيرقانوني به کشور وارد ميشوند بنابراين ازدواج خود را به دليل ترس از اخراج به ثبت نمي رسانند، بيشتر دختراني که با اين شرايط تشکيل زندگي ميدهند شرايط زندگي مناسبي ندارند، بيشتر يا در خانوادهاي معتاد بزرگ شدهاند يا به زور والدين تن به اين ازدواج ميدهند البته هستند خانوادههايي که از روي ناآگاهي دختران خود را به عقد اتباع در ميآورند بدون آنکه بدانند کودکان اين افراد که حاصل ازدواج مادر ايراني و پدر مهاجر هستند، براي ادامه تحصيل با مشکل جدي مواجه ميشوند، بدون اينکه بدانند ازدواجشان در کشور ثبت نميشود و هزاران هزار مشکل ديگر...
هرچند اين کودکان در 18سالگي ميتوانند تابعيت ايراني بگيرند اما 18سال زندگي بدون هويت شرايط سختي را براي اين کودکان به وجود ميآورد روزهاي بيهويتي که هيچگاه نميتوان براي جبران آنها به عقب برگشت.
شرایط سخت کاری
هرچند آمار دقيقي از اشتغال غيرقانوني اتباع مهاجر در کشور و در استان خراسان رضوي وجود ندارد اما نيمي از اتباع غيرقانوني در شرايط بسيار سختي به کارگاري مشغول هستند، بيشتر اين اتباع با حقوق کم از کارشان رضايت دارند چرا که مجبورند براي امرار و معاش زندگي خود کار کنند حتي اگر در بدترين شرايط باشند، کارفرمايان نيز به دليل فرار از بيمه و دادن دستمزد کم از حضور اتباع استفاده ميکنند و اين گونه جاي بسياري از جوانان ما در چرخه توليد و سازندگي پر ميشود و کارفرمايان با پرداخت دستمزد اندک به کارگران اتباع به درآمدزايي ميرسند فارغ از اين موضوع که بسياري از جوانان ايراني به دليل نداشتن شغل مناسب درگير مشکلات و آسيبهاي اجتماعي ميشوند و پول کشور ايران در جيب افرادي قرار ميگيرد که هيچ سهم قانوني در ايران ندارند.
آنچه اتباع ميگويند...
بيشتر افراد جوياي کار در گذرگاه 15 خرداد که تعدادشان هم کم نيست اتباع افغاني هستند که براي کارگري در اين گذرگاه منتظر کار هستند.
محمد يک تبعه افغاني 25ساله است وي درباره شرايطش در ايران ميگويد: بيشتر اتباعي که در ايران زندگي ميکنند بهعنوان کارگر مشغول کار هستند حتي تبعهاي که تحصيلات دارد هم نميتواند در ايران شغلي متناسب با تخصصي که دارد داشته باشد.
وي ادامه ميدهد: من به اصرار برادرم که در مشهد زندگي ميکند به ايران نقل مکان کردم تنها به اين اميد که بتوانم شرايط خوبي را تجربه کنم اما شرايطم در ايران و افغانستان مثل هم است چون در افغانستان هم کارگري ميکردم.
اين تبعه افغان ميافزايد: بيشتر افغانها به اميد کار و شرايط بهتر به ايران ميآيند اما شرايط زندگي در ايران به نسبت ديگر کشورها بسيار سخت است اتباعي که به کشورهاي ديگر ميروند بيشتر پناهنده ميشوند و از امکانات خوبي برخوردار هستند اما در ايران شرايط به خوبي ديگر کشورها نيست به طوري که ما حتي اجازه ادامه تحصيل و داشتن شغلي با توجه به تخصص خودمان نداريم حتي با داشتن سرمايه نيز نميتوانيم مجوزي براي مغازه و ديگر مشاغل دريافت کنيم.
ساعت 14
کارگران زيادي هنوز به اميد رفتن سر کار منتطر هستند وقتي بيکار باشي ايراني و افغاني ندارد اينجا همه جوياي کار هستند حتي اگر يک ساعت باشد کار باشد هر کاري. اينها را يکي ديگر از اتباع ميگويد.
وي ادامه ميدهد: بعضي وقتها پيش ميآيد که تمام هفته را در انتظار بوق يک ماشين اينجا ميايستم، امروز هم از صبح در انتظار کار هستم اما هنوز خبري از کار نيست و امشب هم بايد دست خالي به خانه برگردم. وي ميگويد: قانوني و غيرقانوني چندان تفاوتي ندارد، فقط آن دسته از افغانهايي که با سرمايه وارد ايران شدهاند يا بيش از 20سال است وارد کشور ايران شدهاند در شرايط خوبي زندگي ميکنند چرا که در گذشته قوانين به سختي امروز نبود بسياري از افغانها در ايران تغيير مليت دادند، اما امروز شرايط بسيار سخت است بچههاي ما حق درس خواندن ندارند، متاسفانه هر نزاع و درگيري، دزدي و شرارتي در مشهد صورت ميگيرد، ميگويند حتما افغاني بوده است و هزارانهزار مشکل ديگري که متاسفانه به اتباع افغاني نسبت ميدهند.
استعدادهايي در ورطه فراموشي
زهرا کودک دیگری است که مادرش مشهدی و پدرش تبعه افغانستان است، تمیز کردن و بستهبندی سبزی برای مغازههای خرده فروشی کار اوست.
وی میگوید: مادر و پدرم هم کارگری میکنند، ما جمعیت زیادی داریم، دو خواهر کوچکترم بستههای سبزی را برای من آماده میکنند و بعدازظهرها هم در پارک آدامس میفروشند همه خانه ما پر از سبزی است و شبانه روز مشغول پاک کردن سبزی هستیم.
زهرا میگوید: روز اول به خودم گفتم که یک هفته هم دوام نمیآورم اما حالا به بچهها، به اینجا و به مشکلاتش عادت کردهام.
وی ادامه میدهد: نمیدانیم ایرانی هستیم یا افغانی همواره این سوال در ذهنم بالا و پایین میرود، دوست دارم مانند بقیه کودکان ایرانی و مشهدی به مدرسه بروم ولی ما که تا حالا از مشهد بیرون نرفتهایم چطور افغانی هستیم، هویت ما چیست؟
زنی ایرانی را دیدم که اسفند میفروخت، بچهای هم توی بغلش بود، دلم به حالشان سوخت، رفتم با آنها حرف بزنم زن گفت: ما بدبخت هستیم، خانوادهام مرا به عقد مردی افغانی درآوردند به این امید که وضع مالی خوب او بتواند راهگشای برخی مشکلاتشان باشد اما غافل از اینکه او علاوه بر من چند زن دیگر هم داشت و مرا دوسال پس از آنکه به بهانه پیدا کردن کار خوب در باغهای رفسنجان به کرمان برد با این بچه رها کرد و به افغانستان رفت.
او میگوید: در روستاهای خراسان تا دلتان بخواهد از این ازدواجها به چشم میخورد، حتی در برخی روستاها، به ازای مبلغ اندکی پول، دختران نوجوان ایرانی را راهی خانه افغانها میکنند.
تابعیت از طرف مادر منتقل نمیشود
وحیده ظریف وکیل پایه یک دادگستری در ادامه دراینباره به خبرنگار ما میگوید: براساس بند ۲ ماده ۹۷۶ قانون مدنی ایران کسی که پدرش ایرانی است- ایرانی میماند به عبارتی تابعیت ایرانی از طریق مادر به فرزندان متولد شده در ایران منتقل نمیشود، لذا فرزندان زن ایرانی دارای همسر بیگانه فقط در صورتی ایرانی محسوب میشوند که تا سن ۱۸ سالگی در ایران بمانند. وی ادامه میدهد: بهطور عمده این ازدواجها برای برخورداری از وضع ثابت اقامت در ایران مورد استقبال افغانیهاست و ازدواج افاغنه با زنان ایرانی و عدم تقید و تعهد آنان به سرپرستی خانواده و رها کردن همسر باعث بروز مشکلات فرهنگی، اجتماعی و بهداشتی در کرمان شده و تدبیر مسئولان متولی را برای ساماندهی این امر میطلبد. ظریف درباره وضع فرزندانی که ازدواج پدر و مادر آنها ثبت نشده است، میگوید: والدین آنها میتوانند با ارایه مستندات، ازدواج خود را به ثبت برسانند و از دولت مجوز قانونی برای ازدواج خود بگیرند تا وضع فرزندانشان معلوم شود.
ظریف میگوید: از نظر روانی این گونه ازدواجها برای زنان مشکلات فراوانی را به همراه دارد زیرا با آنکه مرد افغانی متعهد میشود که همسر خود را از ایران خارج نکند اما برخی مواقع مردان افغانی زنان ایرانی را به افغانستان برده و زنان مجبورند در این کشور در فقر و تنگدستی و نبود بهداشت زندگی کنند.