شماره ۳۶۴ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۵ شهريور
صفحه را ببند
نگاهی به تأثیر ادبیات در اخلاق انسانی
خواندنی در کار نیست چه رسد به عمل

مجید سرمدی استاد دانشگاه

بی‌شک هر انسانی به‌طورطبیعی و غریزی و فطری به دنبال سعادت و کامیابی و زندگی توأم با آرامش و آسایش است. با نگاهی به تاریخ کهن انسانی و مروری بر زندگی جاری کنونی می‌توان پی برد که انسان در جهان چقدر و چگونه و تا چه حد و با چه ابزاری در پی رسیدن به این مهم بوده است. یکی از راه‌های رسیدن به سعادت و آرامش در زندگی، برخورداری از سلامتی جسمی و روحی است. انسان جهت محافظت خویش از آسیب‌های موجود و پیرامون خویش در مقابل جسم و روح خود از روش‌ها و ابزارهای گوناگونی استفاده می‌کند. بحث مربوط به مراحل و روش‌های محافظت و درمان جسمی را علم پزشکی به‌عهده گرفته که سابقا طبابت گفته می‌شد. (بگذریم از این‌که سابقا به پزشک و طبیب حکیم نیز گفته می‌شد و در آن حکمتی نهفته بود) در بعد روحانی انسان از ادوار کهن در پی یافتن راه‌های پیشگیری، محافظت و درمان آسیب‌های روحی خویش به شیوه‌ها و وسایط خاصی متوسل شده است.
 روح انسان به خاطر جنس لطیف و اثرپذیر و در عین حال اثرگذار بیشتر احساس نیاز برای رفع این مسأله داشته است. خوشبختانه ادبیات فارسی سرشار از ادب و حکمت و اخلاق است و در همه قالب‌ها و سبک‌های ادبی چه شعر و چه نثر، یا به‌طور مستقیم و مستقل یا ضمنی و جانبی در باب اخلاق نیک و راه رسیدن به سلامت روانی و اخلاقی کتاب‌های فراوانی تالیف شده است. از قسم اول می‌توان گلستان و بوستان سعدی، مثنوی مولوی، مخزن‌الاسرار نظامی بهارستان جامی و... را نام برد. از قسم دوم ابیات حِکمی فردوسی در شاهنامه که در لابه‌لای داستان‌های رزمی بیان شده و نیز غزل‌های حافظ و صائب‌تبریزی و اغلب شعرای سبک هندی می‌تواند نمونه‌های روشن و مبرهن باشد. فرق ادبیات که در باب اخلاق و ادب نفس و روح سخن گفته با دیگر رویکردهای فکری همچون عرفان و حکمت و اخلاق (در معنای تخصصی) در این است که زبان به‌کار رفته در ادبیات به‌خصوص ادبیات‌فارسی، بسیار تاثیرگذار و دلنشین است که در ماهیت ادبیات وجود دارد. با این مقدمه این جستار در پی آن است تا دریابد که ادبیات‌فارسی در انتقال و اثرگذاری مفاهیم اخلاقی در افراد و جامعه چقدر موفق بوده و سیر نزولی و صعودی آن چگونه بوده است. بهتر است ابتدا به تعریفی واضح و قابل فهم از اخلاق بپردازیم سپس آن را کندوکاو کنیم. «اخلاق مجموعه رفتارها و پندارهایی است که باعث خوشحالی و خشنودی انسان‌ها می‌شود» این تعریف می‌تواند جزیی‌تر و در عین حال گسترده‌تر نیز باشد که به دلایلی به همین عبارت بسنده می‌کنیم. در پی این تعریف باید دانست، اصلا فهم و درک پدیده‌ها و مفاهیم ازجمله اخلاق چگونه انجام می‌پذیرد و بعد درباره آن بحث را ادامه دهیم. معمولا منابع شناختی انسان از جهان درون و بیرون از راه‌های متنوعی حاصل می‌شود که به برخی اشاره می‌شود... مشاهدات، مطالعات، مکالمات، روایات، متواترات و مصاحبه و تجربه و... ظاهرا مقوله اخلاق بیشتر از راه روایات، متواترات، مطالعه و مشاهدات دریافته می‌شود. ما از اوایل زندگی در خانواده خود مسأله اخلاق را بارها از والدین می‌شنویم، از طریق منابع وحی و قرآن و کتاب‌های اخلاقی به مطالعه آن می‌پردازیم و در جامعه و خویشتن خویش آن را مشاهده می‌کنیم. این نکته هم قابل‌یادآوری است که هر آنچه از طرف دیگران اعم از صاحب‌نظران و حتی خداوند متعال بر انسان توصیه می‌شود، در زیرساخت معنایی خود، مفهوم عدمی و دارا نبودن آن مقوله را می‌دهد، یعنی وقتی توصیه به دروغ نگفتن می‌شود یعنی درحال‌حاضر دروغ وجود دارد و لازم است تا از آن دوری کنیم. حال می‌رسیم به موضوع اصلی این جستار که احتمالا در سلسله یادداشت‌های هفتگی به ادامه آن پرداخته خواهد شد «بررسی تاثیرگذاری یا عدم آن بر اخلاق‌انسانی». ادب فارسی انبوهی از توصیه‌ها و اشارات اخلاقی را در خود جای داده و تقریبا کمتر متن ادبی به‌خصوص در سبک کلاسیک و سنتی را می‌توان یافت که مسائل اخلاقی در آن توصیه نشده باشد. مثلا در باب راستی و پرهیز از نادرستی، در شاهنامه آمده است که:
به گیتی به از راستی پیشه نیست
 ز کژی بتر هیچ اندیشه نیست
یا توصیه به خردورزی و دوری از خشم:
خرد باید اندر سر مرد کار
که تیزی و تندی نیاید به کار
یا مثلا در باب هشتم گلستان می‌خوانیم:
«دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند نشاید که به یک دم بیازارند.»
و نیز حکایات کوتاه و بلند اخلاقی که نهایتا در راستای توجیه و توصیه یک مسأله خاص رفتاری شروع و پایان می‌پذیرد. یا بیتی فلسفی از حافظ که در لابه‌لای غزل‌های وی نهفته است:
رضا به داده بده وز جبین گره بگشای   که به من و تو در اختیار نگشاده است
اما پرسش اصلی این است که چرا گنجینه غنی و پر بار ادبیات‌فارسی، حداقل در جامعه امروز نتوانسته آنچنان که باید و شاید وظیفه و رسالت رسانه‌ای خود را تاثیرگذار و موفق به سرانجام برساند؟ در سال‌های نه‌چندان دور و در ادامه طبیعی جریان‌زدگی ماقبل آن بوستان و گلستان سعدی، دیوان حافظ و تک‌بیت‌های صائب‌تبریزی و... در میان توده مردم اعم از کم‌سواد و تحصیلکرده در خانه‌های ایشان حضور داشت و اغلب مطالعه و خوانده می‌شد تأثیر اندکی هم در جریان‌سازی اخلاقی و رفتاری نداشت. این‌که تاکنون این آثار حداقل همچنان چاپ و منتشر می‌شود، گواه صادقی است بر این ادعا. اما امروزه آن علاقه و شوق و حتی اعتقاد و ایمان به خوانش و درک متون ادبی دیده نمی‌شود چه رسد به عمل و اجرای آن آموزه‌ها و اشارات. علت چیست؟
پاسخ به این موضوع بسیار ساده نیست و نیاز به تحقیقات گسترده میدانی عمیق دارد. اما براساس مجال و مقال این جستار عواملی را که به نظر نگارنده در این بی‌علاقگی و به تبع آن عدم انجام رفتاری به مفاهیم ژرف اخلاقی در متون ادب فارسی نقش بیشتری دارند، مختصر و گذرا معرفی می‌شود تا در حال و مقامی دیگر به یکایک آنها که اتفاقا قسم عمده آن دلایل در همین متون ادبی گفته و پرداخته شده، تعمقی ویژه کرده آید.
1- متون ادبی کهن با تکثر و تنوع جمعیت و شکل زندگی تناسب خود را با مردم نتوانسته حفظ کند.
2- زبان کلاسیک این متون مزید علتی برعدم تناسب شده است.
3- متون ادبی از حالت علم و دانش به مراکز صرفا آموزشی وارد شده و در پی آن عده قلیلی این متون را می‌خوانند.
4- این متونی که در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی خوانده می‌شود جنبه مفهومی، معنایی، تفکری و کاربردی را به سمت درسی‌شدن و به دنبال آن عبور کردن از آن برای اخذ نمره و مدرک، گراییده است.
5- ابزار رسانه‌ای و ارتباطی گسترش یافته و عموم مردم بیشتر درگیر و مشغول این‌گونه ابزار مدرن و مجازی هستند.
6- در پی این عوامل یاد شده ازجمله کثرت وسایل ارتباطی و تنوع و جذابیت و جدید بودن، وقت و حوصله مردم برای مطالعه متون کهن و طولانی کمتر شده است.
7- مشغول شدن اکثر جامعه به مسائل دیگر زندگی و نوعی غرقه‌شدن در آنها مجال و انگیزه‌ای را باقی نگذاشته.
8- باز هم به علت‌های یادشده پیشین، جامعه به‌طورکلی به سمت و سوی انزوا و عوالم انتزاعی و مجازی روی آورده‌اند که نتیجتا آنها را از ارتباط مستقیم با متون ادبی بازمی‌دارد.
9- به دلیل مشغله‌های زیاد و انگیزش‌های کم (که برخی دلایل آن ذکر شد) افراد جامعه تمایلی به خواندن و مطالعه متون کلاسیک ندارند چون هم سطح معلومات زبانی و هم فرصت و اشتیاق لازم برای مطالعه آثار نسبتا
پر حجم کمتر شده است.
10- شکل چاپ و نشر و قیمت و زیبایی‌شناسی کتاب در مقابل رقبای دیگر خود چندان جذاب نیست و تغییری متناسب با جامعه و سلیقه عمومی پیدا نکرده است.
11- به علل یاد شده، مقدار مطالعه و آگاهی از این متون کمتر شده و در بحث منابع شناخت، از حالت متواترات و تبلیغات بیرون آمده است.
12-زبان ساده و امروزی بیشتر مورد توجه قرار گرفته و در نتیجه ترجمه متون ادبی خارجی و غیرایرانی بیشتر شده است.

13- این متون خارجی (حتی ترجمه‌های نادرست و ناقص) با توجه به تنوع و تناسب آنها با جامعه مدرن شده امروز بیشتر استقبال می‌شود و به نوعی جایگزین متون کلاسیک فارسی شده‌اند.
14- با فرض نادرستی یا عدم وجود دلایل فوق‌الذکر، مهم‌ترین نکته این است که باور پذیری مردم به علل مختلف نسبت به امور معنوی کمتر شده است.
15- تربیت خانوادگی و تشویق به مطالعه و ذکر مفاهیم زیبای ادبی کمرنگ شده است.
16- عمده افراد جامعه به علت خاصیت جدید زندگی، همچون شتاب و رقابت‌های مالی و مادی، بیشتر تمایل به مطالعه کتاب‌های کم‌حجم و پر محتوا دارند نه متون ادبی که نیازمند تعمق و سواد کافی است و در عین حال جنبه کاربردی برای زندگی امروز در آنها دیده نمی‌شود.
17- هم در جامعه و هم در متون کلاسیک مفهوم و کاربرد اخلاق تحلیل و تبیین لازم نشده است و بیشتر پایه‌های اعتقادی و تعبدی دارد. مثلا چرا نباید دروغ گفت یعنی ما به ازای بیرونی و مصداق عینی مطالب کتاب‌های ادبی و اخلاقی در اجتماع کم‌پیدا و نا هویداست.
18- همین امر موجب می‌شود افراد جامعه کلا در سردرگمی مفاهیم اخلاقی متون باقی بمانند و درک عمیق و تحلیلی از آنها نداشته باشند.
19-دلایل یاد شده در جامعه علمی و مدرسان و استادان نیز رخنه کرده بنابراین توانایی ارایه انگیزش لازم و کافی از طرف ایشان به دیگران منتقل نمی‌شود.
20- نهایت و لپ ‌مطلب آن است که تا زمانی که گناه و کار غیراخلاقی در میان مردم به‌عنوان عملی زیانبار و ناسودمند تلقی نشود، نه ادبیات و نه هیچ عامل دیگری در بهبود شرایط تأثیر نخواهد گذاشت.
البته دلایل یاد شده تنها برخی از مواردی است که می‌تواند مطرح شود و عواملی چند را به‌عنوان موجبات عدم استقبال و تاثیرگذاری متقابل بین افراد جامعه و متون ادبی باشد و چنانچه ذکر شد در خود این متون ادبی توصیه و ارشاداتی جهت رفع برخی از این معضلات وجود دارد که به امید خدا در فرصتی دیگر فرد به فرد به آنها اشاره خواهد شد.

 


تعداد بازدید :  164