حملاتی که در سالهای اخیر به صورت متعدد توسط اسراییل علیه حزبالله، حماس و غزه انجام شده است درواقع حرکتی علیه دشمن نهایی رژیم صهیونیستی یعنی ایران بوده است. به گزارش ایسنا، اندیشکده آمریکایی گلوبال ریسرچ در مقالهای تحلیلی درباره هدف اصلی اسراییل از حمله به غزه نوشت: هر فردی با داشتن اطلاعاتی جزیی درخصوص منطقه خاورمیانه به این مسأله آگاه است که نیروهای مسلح غزه مانند حماس هیچ تهدیدی برای اسراییل محسوب نمیشوند؛ مهم نیست که چه تعداد موشک توسط حماس به سمت اسراییل پرتاب شود و چه تعداد از نیروهای نظامی غزه در تونلهای زیرزمینی مستقر باشند؛ اسراییل از برتری نظامی چه از لحاظ تعداد نیروهای نظامی و چه از نظر فناوریهای ساخت تسلیحات نسبت به حماس بهره میبرد که البته نباید از توان هستهای اسراییل نیز چشمپوشی کرد که البته جمهوری اسلامی ایران چنین نظری ندارد؛ برای پی بردن به این موضوع که ایران چرا و چگونه هدف نهایی اسراییل است باید به سیاستهای نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل در قبال فلسطین توجه کرد. طبق برنامه طولانیمدتی که سال 1993 در موسسه تحقیقات سیاستها و استراتژیهای پیشرفته در اسراییل مطرح شد معین کرد که نهضت صهیونیسم باید با حمایت آمریکا، اسراییل را به قدرت برتر منطقه خاورمیانه تبدیل کند. همچنین در این برنامه به این موضوع اشاره شده است که اسراییل باید با کمک ترکیه و اردن در زمینه برکنار کردن بشار اسد و صدام حسین از قدرت جو خاورمیانه را به نفع خود تغییر دهد. درسال 2003 طرح براندازی صدام حسین از قدرت عملی شد و درسال 2005 نیز اسراییل با ترور حریری در لبنان باعث به وجود آمدن تغییراتی در دولت لبنان شد. درسال بعد نیز اسراییل با آغاز جنگ در لبنان به دنبال نابود کردن حزبالله بود که پس از آن نیز درسال 2008 یک سایت در سوریه را که به ادعای اسراییل سایت هستهای بود بمباران کرد. در راستای اجرای برنامه بلندمدت صهیونیسم هر یک از حملات اسراییل در منطقه با یک هدف استراتژیک انجام شده است. حملاتی که علیه گروههای مسلح همچون حزبالله و حماس و حمله به غزه در سالهای اخیر به صورت متعدد انجام شد، در حقیقت حرکتی علیه دشمن نهایی اسراییل، یعنی ایران بوده است. همچنین به نظر میرسد تعداد و شدت این حملات به پیشرفتهای قابل توجهی که در مذاکرات هستهای میان ایران و غرب حاصل شده است وابسته است. سازمانهای جاسوسی غربی در سال 2007 اعلام کرده بودند که برنامه هستهای ایران ازسال 2003 هیچگونه ابعاد نظامی نداشته است که بهطورحتم در حمله نکردن آمریکا و اسراییل به تأسیسات هستهای ایران موثر بوده است. همچنین رابرت گیتس، وزیر دفاع پیشین آمریکا، در آن دوره بوش را متقاعد کرد که گزینه حمله نظامی به ایران اشتباه است و به بروز جنگ منطقهای منجر خواهد شد؛ چون در صورت مورد حمله قرار گرفتن ایران، نیروهای شیعه متحد ایران در منطقه مثل حزبالله و حماس نیز وارد جنگ خواهند شد، پس منطقی به نظر میرسد که اگر اسراییل به دنبال حمله به ایران باشد نخست باید مهمترین نیروهای مسلح متحد ایران یعنی حماس و حزبالله را نابود کند؛ درواقع همین نگرش اسراییل بود که باعث شد اسراییل در اواخر سال 2006 به لبنان و درسال 2008 به غزه حمله کند؛ همانگونه که جان بولتون، نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل اعلام کرده بود: حمله به غزه درواقع قدمی به سوی حمله به جمهوری اسلامی ایران بود.
او افزود: تصور نمیکنم که گزینه دیگری به جز گزینه نظامی در بحث هستهای میان ایران و آمریکا وجود داشته باشد، اگرچه تمرکز ما هماکنون بر جنگ غزه است ولی این جنگ میتواند گستردهتر شود. بنابراین تصور آنکه اسراییل با حمله به غزه در فکر اشغال و استفاده از آن بهعنوان یک پایگاه زمینی علیه ایران باشد ممکن خواهد بود. به گفته مکرر مقامات اسراییلی در طول سالیان گذشته ایران دشمن شماره یک اسراییل است و خواهد ماند.