شماره ۶۳۹ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۷ مرداد
صفحه را ببند
امروز با سعدی شیراز

یکی تشنه می‌گفت و جان می‌سپرد خنک نیکبختی که در آب مرد

بدو گفت نابالغی کای عجب چو مردی چه سیراب و چه خشک لب

بگفتا نه آخر دهان تر کنم که تا جان شیرینش در سر کنم؟

فتد تشنه در آبدان عمیق که داند که سیراب میرد غریق

اگر عاشقی دامن او بگیر وگر گویدت جان بده، گو بگیر

 

 


تعداد بازدید :  307