| طرح نو| برای پیداکردن کسی که در ایران به دنبال جمعآوری کتابی برای آموزش صلح بوده، لازم بود اول موسسهای را بشناسیم که عمده فعالیتهایش را با تمرکز بر فرهنگ صلح و ایجاد جامعه صلحآمیز شروع کرده است. موسسه پژوهشی کودکان دنیا جایی است که از وقتی تأسیس شد یعنی 20سال قبل عمده آموزشهایش را بر پایه مفاهیم انسانی و صلحآمیز بنا کرد و عجیب نیست اگر تنها منبع فارسی برای آموزش صلح به کودکان یعنی کتاب «صلح را باید از کودکی آموخت» حاصل کار اعضای این
موسسه است.
پریچهر نسرین پی، نویسنده، پژوهشگر و ناشری است که پس از اینکه خلأ منابع نظری فارسی را در زمینه آموزش صلح به کودکان در کارگاه موسسه پژوهشی کودکان دنیا متوجه شد، سراغ کسانی رفت که سالهاست دارند برای بچهها پژوهش میکنند و مینویسند. توران میرهادی، نوشآفرین انصاری، ناصر یوسفی و... کسانی بودند که تجربیاتشان در زمینه کار کودک و کار صلح به هم پیوند داده شده و مرجع مناسبی برای شروع کار بر «فرهنگ صلح» بودند. نسرینپی نیز در کتاب
دو جلدی «صلح را باید از کودکی آموخت» گفتوگوهایی را با این افراد ترتیب داد تا بتوان از دل صحبتها، تجربیات و نگاهی که در زمینه فرهنگ صلح دارند یک منبع نظری به دست آورد.
آنطور که خودش میگوید این کتاب قرار نیست مخاطب را به نتیجه مشخصی برساند یا به او تعریف ثابتی از صلح ارایه دهد بلکه «افراد آزادند که هر طور که میخواهند از مصاحبههای این کتاب که زندگیشان آزادانه و در مسیر تلاش برای فرهنگ صلح بوده است معنا و تعریف فرهنگ صلح را برداشت کنند.» با پریچهر نسرینپی درباره ایدههای مطرح شده در این کتاب و راهکارهایی که برای آموزش صلح به کودکان ارایه میدهد به گفتوگو نشستیم.
از چه زمانی خلأ کتابی چون «صلح را باید از کودکی آموخت» احساس شد و چرا تصمیم گرفتید در موسسه پژوهشی کودکان دنیا به این موضوع بپردازید؟
سال 2001 شروع دهه جهانی فرهنگ صلح را رقم زدند و از این سال تا 2010 دهه جهانی فرهنگ صلح نامگذاری شد که قرار بود در آن اشاعه فرهنگ صلح، حمایت از معلولان و حمایت از عدم تبعیض جنسیتی گسترش داده شود و باید از صفر سالگی و پیش از به دنیا آمدن بچهها این فرهنگ آموزش داده شود. ما هم در گروهی در موسسه پژوهشی کودکان دنیا از آن زمان روی این فرهنگ کار کردیم. بعد از بررسیهایی که انجام دادیم متوجه شدیم که منبع کاملی در این زمینه در ایران نیست و علاوه بر آن تعریف مشخصی هم برای فرهنگ صلح نداریم. من آن زمان به نمایندگی از گروه پیشنهاد دادم با کسانی که در زمینه صلح و فرهنگ صلح برای کودکان کار میکنند مصاحبه کنم و اولین مصاحبهام با توران میرهادی بود.
در آن مصاحبه متوجه شدم اصلا آن چیزی که ما در ذهنمان از فرهنگ صلح داریم با چیزی که ایشان میگویند زمین تا آسمان فرق دارد. ما فکر میکنیم که صلح فقط در مقابل جنگ معنا پیدا میکند اما درواقع این صلح درون یا فرهنگ صلح گستردهتر است و از کودکی باید به وجود بیاید.
وقتی بحث فرهنگ صلح مطرح میشود علاوهبر عدالت و آزادی و رفع تبعیض جنسیتی، پرداختن به ارزشهای انسانی و مفاهیم خاص ارزشهای انسانی نیز جزیی از فرهنگ صلح است. به همین خاطر شروع کردیم به اینکه مصاحبهها را بیشتر کنیم و مصاحبه با ناصر یوسفی و بعد 4 تن دیگر که کارهای صلحآمیز انجام داده بودند را در این مجموعه گنجاندیم. درواقع هدف ما از مطرح کردن فرهنگ صلح فراتر از مسائل سیاسی است و بیشتر به ابعاد انسانی و مفاهیم انسانی میپردازد.
چرا در این کتاب بیشتر به مفاهیم نظری پرداخته شده تا ارایه پیشنهادهای عملی و راهبردی؟
البته این کتاب هم نظری است و هم راهبردی اما بحث نظریاش بیشتر است چرا که ما تلاش کردیم ابتدا تعریفی برای فرهنگ صلح ارایه دهیم. تعریف را هم خودمان در نتیجهگیری نیاوردهایم بلکه به عهده خواننده گذاشتیم. افراد آزادند که هر آنگونه که میخواهند از مصاحبههای این کتاب که زندگیشان آزادانه و در مسیر تلاش برای فرهنگ صلح بوده است معنا و تعریف فرهنگ صلح را برداشت کنند.
برخی از کسانی که با آنها گفتوگو کردهاید مثل آقای یوسفی و خانم میرهادی تجربههای عملی هم در کار برای فرهنگ صلح داشتهاند. چقدر از تجربیاتشان در این کتاب به صورت عملی و راهکار ارایه شده است؟
پیشینه کاری این افراد خود یک راهکار است و همه به نوعی در راستای فرهنگ صلح فعالیت کردهاند. خانم میرهادی علاوهبر تجربه مدرسه فرهاد را داشتند و خودشان درباره فرهنگ صلح نظر دارند. نقطه اشتراک این افراد این است که یک بینش خاص را برای کارشان مطرح میکنند. در جلد سوم این کتاب که منتشر نشده به نام صلح و معماری ایران نیز روی فضاسازی شهری و معماری و شهرسازی ایران کار کردهایم که چقدر میتواند در اشاعه فرهنگ صلح نقش داشته باشد. یعنی فضای زندگی ما چطور میتواند در بهبود زندگی و اشاعه فرهنگ صلح کمک کند که آنجا هم از تجربیات آقای محمدرضا
حائری مازندرانی در زمینه کار معماری و شهر
کمک گرفتهایم.
در این جلد سوم که اشاره کردید چقدر روی فضاهایی که کودکان با آنها در ارتباط هستند مثل مدرسه تأکید شده است؟
ابتدا با قصد کودکان جلو رفتیم اما بعد متوجه شدیم آنقدر در فضاسازی و معماری مسأله داریم که هنوز فرصت نکردیم به بحث کودکان برسیم. این مسأله همگانی است و نمیشود فقط کودک را در آن دید. یعنی وقتی ما در شهر پیادهرو نداریم دیگر برای کوچک و بزرگ فرقی ندارد.
با توجه به تجربهای که در این 10سال کار بر فرهنگ صلح انجام دادهاید، چه کسی یا چه جایی بیشترین توانایی را برای آموزش فرهنگ صلح به کودکان دارد؟
همهجا و همه میتوانند. از فضای بیرونی خانه و خیابان، از ساختمانهایی که گل، آجر، سیمان و آهن است میتوانند فضای صلح را اشاعه بدهند تا پدر و مادر و دوست و آشنا که میتوانند معلم باشند. ولی چیزی که ما در فرهنگ صلح بر آن تأکید داریم بحث مفاهیم و ارزشهای انسانی است.
ارزشهایی مثل انتخاب، مسئولیت، تصمیمگیری و همه ارزشها و مفاهیمی که میتواند در کودک تغییر ایجاد کند تا پیشرو شود و کل سیستم یک روستا یا محله را عوض کند و در جهت صلح تحکیم ببخشد. ما روی مفاهیم انسانی تأکید داریم و بحث آزادی و عدم تبعیض که میخواهیم به آن بپردازیم. این پیامی که نام کتاب از آن برگرفته شده به پدر و مادرها تأکید میکند که اگر میخواهید دوستی، همکاری، مشارکت، انسان دوستی و نوعدوستی را یاد بدهید از همان کودکی باید شروع کنید. تأکید ما و کل دنیا این است که باید از کودکی و شاید از پیش از بارداری مادر شروع شود.
فکر میکنید در دنیایی که خشونت و پرخاشگری از در و دیوار آن نمایان است و از کوچکترین مقیاسها مثل درگیریهای خیابانی تا بزرگترین آنها یعنی جنگ، بچهها با خشونت درگیرند چطور میشود صلح را آموخت؟
شعاری در مقدمه این کتاب آوردهایم که دیدگاه ما در پاسخ سوال شما را نشان میدهد. شعاری که در سازمانملل هم بر آن تأکید میشود و میگوید: همانطور که جنگ از ذهنها شروع میشود صلح هم از ذهنها شروع میشود.
اگر خشونت در دنیا بیشتر دیده میشود باید بدانیم که دنیا تنها دیدن خشونتها نیست. بلکه مهربانی را هم میتوانید ببینید. در رفتار مادربزرگ و پدربزرگ، در بازیها آنچه که میتوانید ببینید صلح است. اگر ذهنیت خودمان را آماده کنیم حتی در چنین سالهایی که خشونت و جنگطلبی به حد اعلا رسیده است میتوانیم مهربانی و صلح را ببینیم.
بچهها بیشتر زمان خود را در مدارس میگذرانند، مدرسه و مسئولان آموزشی چطور میتوانند و باید فرهنگ صلح را یاد بدهند؟
قطعا در مدارس معلمها و کسانی که در آموزش هستند میتوانند آموزش صلح را شروع کنند. اما ما نمیتوانیم منتظر شویم که نظام آموزشی یا آموزگاران عوض شوند تا این فرهنگ اشاعه پیدا کند. ما با همین پیامهای ساده، تأکید روی ادبیات، قصهگویی، قصهخوانی و منابعی که داریم، میتوانیم جور دیگری دیدن را ترویج دهیم.
ادبیات ما پر از دوستی، رفاقت، عشق و همبستگی است، با کارگاه گذاشتن و صحبتکردن در این زمینهها تا حدودی میتوانیم جلو برویم تا به جایی برسیم که حتی بهعنوان یک نیم واحد درسی فرهنگ صلح وارد دروس شود. تأکید ما هم این است که صلح در تمام دروس میتواند وارد شود.
همانطور که ما توانستیم فرهنگ صلح و معماری را کار کنیم، در حقوق و زیستشناسی هم میتوانیم این فرهنگ را وارد کنیم و در ادبیات هم که به وفور یافت میشود. میتوانیم از خودمان شروع کنیم و منتظر تغییرهای بزرگ نباشیم. پدر و مادرها و آموزگارها میتوانند نقش داشته باشند و پیامآوران صلح با کارگاههایی که میگذارند میتوانند به این فرهنگ کمک کنند.
موسسه پژوهشی کودکان دنیا که در این زمینه کار نظری هم انجام داده است آیا برآیند کارهایش را به صورت کارگاه در مدارس و برای بچهها اجرا میکند؟
بله، موسسه ما کارگاه صلح دارد و معلمها و مدیران را درگیر میکند و منتظر کسی نمیماند. اما مدارس خیلی اهمیت نمیدهند. هنوز جامعه ما درگیر مدرکگرایی و نمره 20 است و کارهایمان خیلی سخت پیش میرود اما ما نمیتوانیم و نمیخواهیم ناامید شویم.
کــارگــاههــایی که گذاشتهاید چه برآیند و نتیجهای داشته و چه تغییراتی را احساس کردهاید؟
عملیکردن و راهانداختن یک جریان فرهنگی که فقط هم در ایران نبوده و الان 10 سال است که در ایران اجرا میشود، زمان میبرد. آن اوایل وقتی اسم صلح و فرهنگ صلح میآمد همه عجیب و غریب نگاه میکردند اما حالا میتوانم بگویم که بعد از 10سالی که گذشت با مصاحبهها و 3 کتابی که تالیف شده احساس میکنیم که این مفاهیم خیلی ملموس شده و میتواند کاربردیتر باشد.
کما اینکه در کلاسهایی که داریم فرهنگ صلح در دروس مختلف به راحتی میتواند وارد شود و این برای موسسه ما تجربه خوبی بود. حالا به راحتی میتوانیم مفاهیم انسانی و ارزشهایی که برای بودن یک انسان معنا دارد در تمام دروس ببریم و این بهترین دستاوردی بود که میشد گفت موسسه در این مدت داشته است.