شماره ۳۶۱ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۲ شهريور
صفحه را ببند
پاکت شیرینی

زن جوانی در سالن انتظار یک فرودگاه بزرگ منتظر اعلام برای سوار شدن به هواپیما بود. او باید ساعاتی را منتظر می‌ماند پس تصمیم گرفت یک کتاب برای مطالعه و گذراندن وقت تهیه کند. او همراه با کتاب یک پاکت شیرینی هم خرید. سپس روی یک نیمکت نشست و مشغول خواندن کتاب شد. لحظه‌ای بعد مردی میانسال با مجله‌ای در دست و با فاصله از او روی نیمكت نشست. زن جوان پس از چند لحظه‌ از پاکت شیرینی که روی نیمکت و بین او و مرد میانسال قرار داشت یک شیرینی برداشت. چند لحظه بعد مرد نیز از‌‌ همان پاکت یک شیرینی برداشت و خورد. زن جوان ابتدا به روی خودش نیاورد اما در ادامه هر بار که از پاکت شیرینی بر می‌داشت مرد میانسال نیز پس از چند لحظه یکی از شیرینی‌های داخل پاکت را می‌خورد. زن جوان که از تکرار این قضیه متعجب و عصبانی شده بود نمی‌دانست در قبال رفتار مرد چه عکس‌العملی از خود نشان دهد. حیرت‌آور‌تر اینکه آخرین شیرینی داخل پاکت را نیز مرد میانسال با دستان خود نصف کرد، نصفه‌ای را به زن جوان داد و نصفه دیگر را خودش خورد. سپس با خوشرویی از زن جوان خداحافظی کرد و رفت. زن جوان که دیگر از شدت عصبانیت نمی‌دانست چه بگوید بدون آنکه جواب خداحافظی مرد را بدهد کیف خود را برداشت و برای سوار شدن به هواپیما به سمت خروجی مسافران رفت. او پس از سوار شدن و استقرار روی صندلی‌اش در حالی که هنوز عصبانی بود در کیف خود را باز کرد تا عینکش را داخل آن بگذارد که در کمال تعجب پاکت شیرینی خود را دست نخورده داخل کیف دید. زن جوان تازه یادش آمد که بعد از خریدن کتاب پاکت شیرینی را داخل کیفش گذاشته است!
نتیجه‌ اخلاقی: نتیجه ندارد! خودتان حدس بزنید چه کسی شیرینی چه کسی را خورده است.


تعداد بازدید :  472