سحر زکریا بازیگر
چیزهایی که انسان به آنها فکر میکند و مسائلی که ذهن افراد را به خود مشغول میدارد، چه مسائل خوب و چه اتفاقات بد، ریشه در اتفاقاتی دارد که در طول روز برای انسان رخ میدهد. تفکراتی که امروز ذهن مرا درگیر خود کرده و همچنان ادامه دارد، اتفاقی بود که چند روز پیش برایم رخ داد. به همراه عدهای از دوستان بازیگر و گروه فیلمبرداری، برای ساختن و بازی در فیلمی، به بیمارستان شهید رجایی رفته بودیم. در آنجا افراد بیمار زیادی را دیدم که از صمیم قلب برایشان آرزوی سلامتی کردم. دیدن کودکان بیماری که قلب هر انسانی را به درد میآورد؛ از همان روز دایما به این موضوع میاندیشم که چقدر باید شکرگزار خداوند باشیم؛ برای سلامتیمان، برای جسم و روح سالم، برای تمام داشتههایمان. چه بسیار افرادی هستند که بیمارند اما نمیتوانند از عهده هزینههای درمانشان برآیند.
چه بسیار کودکانی که با آن سن کم، دچار بیماریهای قلبی شدهاند و نیازمند عمل جراحی هستند. بسیاری از والدین این کودکان یا حتی افراد بزرگسال، نمیتوانند هزینههای درمان و عملهای جراحیشان را تقبل کنند. فیلمی که در بیمارستان شهید رجایی، بازی کردیم، فیلمی بود با همین مضمون؛ یعنی کودکانی که دچار بیماریهای قلبی یا سایر بیماریهایی میشوند که نیازمند عمل جراحی هستند و پدر و مادر آنها یا سرپرستان این کودکان نمیتوانند از عهده مخارج این عمل بربیایند. کارگردان این فیلم، آقای «بردبار» کسی است که خود سه بار عمل جراحی قلب انجام داده است و خود، به خوبی میتواند احساسات این افراد را درک کند.
در پاسخ به این سوال که امروز به چه چیزی فکر میکنم، باید بگویم به این کودکان و به همه افراد بیماری که در بیمارستانها بسر میبرند. اینها، تفکراتی است که از دیروز، ذهن مرا درگیر کرده است. واقعا نمیتوانم احساسی که دیروز، با دیدن آن کودکان داشتم را بیان کنم.
نمیتوانم کلماتی را برای توصیف احساسی که در آن لحظات بر من غلبه کرده بود، پیدا کنم. من به این کودکان بیمار فکر میکنم. آرزوی سلامتی میکنم برای همه بیماران، بهخصوص کودکانی که بهواسطه بیماریشان در بیمارستانها بستری هستند.