شماره ۶۱۲ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۳ تير
صفحه را ببند
درباره ماهیت مفهوم زمان
واپس مانده در اکنون

|  سیدعلی حسینی  |   پژوهشگر   |

مفهوم زمان از ديرباز فکر بشر را به خود مشغول کرده و از قديم تا به حال نظرات فلسفي و فيزيکي متفاوت و گاه متناقضی درباره مفهوم و تعريف زمان ارایه شده است. سه مسأله مهم در مبحث زمان عبارتند از: وجود زمان، ارتباط ميان زمان و حرکت و پيوستگي زمان. از نظر واژه‌شناسی ایرانی، «زم» یکی از فرشتگان دین زرتشت بوده است که با پسوند «ان» زمان و با پسوند «ین» زمین را در زبان پارسی به‌وجود آورده است. جهان مادی توأم با کنش و واکنش‌های متفاوتی است که اینها تحت بردارهای خاصی تغییر می‌کنند. ابتدا حالت آنها که بیانگر بعد مثلثاتی آن است. سپس مکان که بیانگر تغییر حالت مثلثاتی است؛ هنگامی که مکان و حالت تغییر پیدا کند باید بردار سومی هم پاسخگوی این واکنش باشد که آن بعد را زمان می‌نامیم. چنین انتخابی به این دلیل است که تغییر مکان را مبنای درنظر گرفتن زمان طبقه‌بندی می‌کنیم. نور را که سریع‌ترین معیار تغییر مکان در جهان هست، به‌عنوان معیار زمان نیز درنظر می‌گیریم. پس زمان؛ معیار بررسی تغییر در حالت و مکان اجسام چند بعدی است.
دو دیدگاه گوناگون در تعریف زمان وجود دارد. دیدگاه نخست بیان می‌کند که زمان قسمتی از ساختارهای اساسی جهان است، بُعدی است که اتفاقات پشت سر هم در آن رخ می‌دهند. همچنین این دیدگاه بیان می‌کند که زمان قابل اندازه‌گیری است. این یک نوع دیدگاه واقع‌گرایانه ‌است که آیزاک[اسحاق] نیوتن بیان می‌کند و از این‌رو گاهی با نام زمان نیوتنی شناخته می‌شود. درمقابل، دیدگاه دیگری چنین بیان می‌کند که زمان قسمتی از ساختارهای ذهنی انسان است (همراه فضا و عدد) آنچنان که ما در ذهن خود رشته رویدادها را دنبال می‌کنیم، همچنین در ذهن خود برای طول آن اتفاقات کمیت‌هایی را از قبیل ثانیه، دقیقه و ساعت تعریف می‌کنیم. تعریف دوم به هیچ هویت مستقلی برای زمان اشاره نمی‌کند که اتفاقات درون آن رخ دهد. این دیدگاه حاصل کار گوتفرید لایبنیتس[لایبنیتز]و امانوئل کانت است که زمان را قابل اندازه‌گیری نمی‌داند و می‌گوید تمام اندازه‌ها در سیستم ذهنی بشر رخ می‌دهد. زمان قسمتی از ساختار‌های ذهنی انسان است (همراه فضا و عدد) آن چنان که ما در ذهن خود سلسله اتفاقات را دنبال و در ذهن خود برای طول آن اتفاقات کمیت‌هایی را از قبیل ثانیه و دقیقه تعریف می‌کنیم. تعریف دوم به هیچ هویت مستقلی برای زمان اشاره نمی‌کند که اتفاقات درون آن رخ دهد. به‌طورکلی در فیزیک، زمان و فضا به‌عنوان کمیت‌های بنیادی محسوب می‌شوند و امکان بیان تعریفی دقیق برای آنها در قالب دیگر کمیت‌ها نیست به این‌خاطر که بقیه کمیت‌ها از قبیل سرعت، نیرو و انرژی همگی به وسیله این دو کمیت تعریف شده‌اند.
از لحظه به‌وجود آمدن انسان مفهوم زمان همواره ملازم و همراه آن بوده است. به جرأت می‌توان گفت در قدیمی‌ترین نوشته‌های بشری نیز به این مفهوم پرداخته شده است چراکه انسان‌ها با تغییرات شبانه روز، تغییرات فصل‌ها، به‌طورکلی تغییرات به‌وجود آمده در طبیعت، تغییرات در وضع خود، به دنیا آمدن، خردسالی، نوجوانی، بزرگسالی، پیری و مرگ، همواره آن را درک کرده‌اند و به‌طوری‌که می‌توان گفت هر آن‌کس که در این کره‌خاکی به موفقیتی دست یافت تنها عاملش بهره‌بردن از زمان بوده است با این تعریف که اوقات خود را خود گذرانده و نگذاشته که این اوقات بگذرد.
اما نخستین تعابیر نگاشته شده درباره ماهیت زمان، به تعبیر ارسطو برمی‌گردد. ارسطو زمان را به صورت تعداد حرکت‌ها با توجه به قبل و بعد، تعبیر می‌کند و بر این اساس است که فلاسفه متاخر غربی مانند نیوتن (همانطور که در بالا ذکر شد) تعریف خود را براساس کمیت بنا کرده و تعریف زمان قابل اندازه‌گیری را به وجود آورده‌اند. اما نکته مهم این است که ساعت چه مدت و چه مقدار را نشان نمی‌دهد بلکه عدد ثبت شده اکنون است؛ این اکنون چیست و آیا من انسان بر آن چیرگی و احاطه دارم یا نه؟ آیا این اکنون من هستم یا فرد دیگری است؟ اگر این‌طور باشد پس زمان خود من هستم و هر فرد دیگر نیز زمان است و ما همگی در با هم بودنمان، زمان هستیم و هیچ‌کس و هرکس خواهیم شد. ساعت به ما حالا را نشان می‌دهد اما هیچ ساعتی به ما آینده و گذشته را نشان نداده است.

وقتی با ساعت، روی دادن آتی حادثه‌ای را مشخص می‌کنیم منظورمان آینده نیست بلکه تا کی بودن مدت و درازای انتظار کشیدن مرا مشخص می‌کند. از زمان طبیعت (طبیعی) درمی‌یابیم که زمان به جای گذشته و آینده حالا است و زمان به مثابه اکنون تعبیر می‌شود. گذشته به‌مثابه «نه دیگر اکنون» و آینده به‌مثابه «هنوز نه اکنون» تفسیر می‌شود. گذشته را نمی‌توان بازآورد و آینده نامشخص و مبهم است. طبیعت در هرروزگی به‌طور مداوم اتفاق می‌افتد یعنی تکرار می‌شود. رویدادها در زمان وجود دارند اما زمان ندارند بلکه به‌طور گذرا و عبور‌کننده از رهگذر یک اکنون رخ می‌دهند. این زمان اکنونی، فرجام یک دوره است. برای بیان مفهومی است یگانه و برگشت‌ناپذیر. همه اتفاقات از آینده‌ای بی‌انتها به گذشته‌ای بازنیامدنی رخ می‌دهند. دو مورد برگشت‌ناپذیری و شبیه‌سازی بر نقطه اکنون وجود دارند. زمان، شیفته‌وار دنبال گذشته می‌دود. همگن‌سازی همسانی زمان با فضا (مکان) است و زمان در اکنون واپس رانده می‌شود. درواقع محور مختصات زمان T در کنار محورهای مختصات مکانی X Y Z  است.
اینشتین نکته‌ای را در این مفهوم بیان می‌کند که بسیار بدیع است و کمتر کسی به آن پرداخته و آن، این موضوع است که آیا ما می‌توانیم بر این توالی گذشته، حال و آینده غلبه کنیم؛ به‌عبارتی دیگر می‌توان این گذر زمان را متوقف ساخت؛ او در نظریه نسبیت خاص خود، این موضوع را تبیین کرده و اینچنین می‌گوید: اگر شیئی به سرعت نور نزدیک شود، گذشت زمان برایش آهسته‌تر صورت می‌گیرد! بنابراین اگر بشود با سرعت بیش از سرعت نور حرکت کرد، زمان به عقب برمی‌گردد. مانع اصلی این است که اگر جسمی به سرعت نور نزدیک شود، جرم نسبی آن به بی‌نهایت میل می‌کند، لذا نمی‌شود شتابی بیش از سرعت نور پیدا کرد.
فلاسفه مسلمان نیز در این موضوع سخنان بسیاری نگاشته‌اند و نگاهشان مانند غالب فلاسفه غربی، نوعی نگاه خطی به مفهوم است. ابن‌سینا در کتاب شفا زمان را این‌گونه تعریف می‌کند:  زمان کمیتی است که تغییر را اندازه می‌گیرید و به تعبیری زمان، مقدارِ حرکت است لکن نه از جهت مسافت، بلکه از نظر تقدم و تاخری که اجتماع آنها غیرممکن است و ملاصدرا این موضوع را اینچنین بیان می‌دارد: ...پس، زمان عبارت است از مقدار طبیعتی که ذات آن، از جهت تقدم و تأخر ذاتی، نو می‌شود، آن‌گونه که جسم تعلیمی، از جهت قبول ابعاد سه‌گانه (طول، عرض و ارتفاع)، مقدار طبیعت است.
اما به‌راستی مفهوم زمان چیست
مفهومی که به محض وجود هر موجود زنده‌ای، به دلیل حادث‌شدنش او را احصا می‌کند و حرکت در این قالب است که به آن موجود، فلسفه وجود اعطا می‌کند. از نگاه دیگر، ما در ماضی و حال و استمرار قرار گرفته‌ایم و مدام درحال حرکت به سمت یک پایان  قرار داریم؛ پایانی که با کمی تأمل در مفهوم زمان، وجودش برای ما کاملا روشن شد و قاعدتا این پایان برابر با نیستی و عدم نخواهد بود چراکه با نیستی و عدم، خلقت بلامفهوم خواهد بود. حسن‌ختام این بحث، تعبیری بسیار زیبا است از امام سجاد(ع) در باب این مفهوم؛ امام سجاد(ع) در فرمایشی مصیبت‌زده را سه فرد معرفی کرده و می‌فرمایند: «بینوا آدمی! هر روز سه مصیبت به او وارد می‌شود و حتی از یکی از آنها عبرت نمی‌گیرد که اگر پند می‌گرفت، سختی‌ها و کار دنیا بر او آسان می‌شد. مصیبت نخست، روزی است که از عمر او کم می‌شود، درصورتی که اگر از مال او چیزی کم شود، اندوهگین می‌شود، حال آن‌که مال جایگزین دارد، اما عمر از دست رفته، جبران نمی‌شود. مصیبت دوم این است که روزی‌اش را به‌طور کامل دریافت می‌کند، که اگر از راه حلال باشد، باید حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد، کیفر می‌بیند و مصیبت سوم از اینها بزرگتر است. عرض شد، آن چیست؟ فرمود: هیچ روزی را به شب نمی‌رساند، مگر این‌که یک منزل به آخرت نزدیک شده است، اما نمی‌داند به سوی بهشت یا به سوی آتش. (بحار الأنوار، ج 78، ص 160، ح 20)


تعداد بازدید :  131