شماره ۶۱۲ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۳ تير
صفحه را ببند
فرزندان، والدین، نهادهای مدنی یا سیاست‌گذاری‌های اشتباه کدامیک مقصرند؟ (بخش آخر)
آن که از خانه فرار می‌کند، دیگر بازنمی گردد!
شاید بگویید زمانش که برسد، دختر و پسر فرقی ندارند. از خانه فرار می‌کنند! شاید هم درست باشد. اما در جامعه ما دختران‌فراری موضوع جدی‌تری نسبت به پسران‌فراری هستند. خانواده اگر نتواند جوابگوی نیازها و احساسات جوانان باشد، مقدمه‌ و بستری خواهد بود برای آنچه که ما بدان معضل فرار از خانه می‌گوییم. اینکه بگوییم فرزندان مقصرترند یا والدین، جامعه موثرتر است یا سیاست‌گذاری‌های غلط! همه و همه نیاز به تأمل و دقت است. پیرامون این مسائل تاکنون بارهاوبارها مطالبی نوشته شده است. اما کار روزنامه‌نگاران گویی فقط نوشتن است. گویی باید هربار، آموخته‌هایی را یادآوری کرد. راه‌هایی را شناخت. آسیب‌هایی را برملا کرد تا چاره کار را به چاره‌سازان شناساند. يك تحقيق دانشجويي نشان مي‌دهد، فرار از منزل در ايران به‌دلايل متعددي ازجمله بدرفتاري والدين و سرپرستان، شيوه‌هاي فرزندپروري سهل‌انگارانه يا مستبدانه، اختلاف شديد بين والدين و اعضاي خانواده، تك‌والدي، بي‌سرپرستي، وجود ناپدري يا نامادري، اعتياد، جدايي و فوت زودهنگام والدين، مشكلات اجتماعي-اقتصادي، رشد سريع جمعيت، تغييرات فرهنگي، فرصت اندك شغلي و سطح پايين تحصيلات صورت مي‌گيرد.

| عبدالله جاویدی|

عوامل اجتماعي
انحرافات و ناهنجاري‌هاي رفتاري عموما از طريق گروه‌هايي نظير دوستان با خانواده آموخته مي‌شود. هرچقدر ميزان گذران جوان با گروه‌هاي سني خود كه امور خلاف در آنها هنجار است، بيشتر باشد، فرد همرنگ و همانند آنها مي‌شود و براي كسب احترام در گروه، به رفتارهاي خودنمايانه نظير فرار از خانه تشويق مي‌شود.
 وسايل ارتباط جمعي:   
زماني كه رسانه‌ها موضوع دختران فراري را با ذكر جزیيات منعكس مي‌كنند باعث مي‌شود قبح مسأله تا حد بسيار زيادي شكسته شود و به‌عنوان يك عمل عادي جلوه کند.
برخي فيلم‌هاي تلويزيوني نيز مشوق فرار از خانه هستند؛ ترويج روحيه استقلال‌طلبي غيرمنطقي در سنين نوجواني، تنوع‌طلبي، عدم رعايت احترام به نظرات والدين و پرخاشگري نسبت به بزرگترها، ترويج فرزندسالاري، مادي‌گرايي و... حتي نمايش فرار جمعي از جوانان، بدون نمايش صحيح پشيماني و ندامت آنها؛ مي‌تواند در شيوع اين پديده موثر باشد.
نقش ماهواره، اينترنت و موبايل و شبکه‌های اجتماعی در رواج بي‌بندوباري اخلاقي، مقابله با هنجارهاي اجتماعي، عدم پايبندي مذهبي و... حایز اهميت است.
شهرنشيني
گاهي جاذبه‌هاي شهرهاي بزرگ، تحصيلات شهري و امكانات مادي و انگيزه در اختيار داشتن آنها باعث ايجاد سرابي در اذهان افراد مي‌شود كه موجبات متواري‌شدن و فرار از خانه را بين دختران موجب مي‌شود.
تغيير ارزش‌ها:   
گاهي هم جوان امروزي در چهارراه سرگرداني و تضاد ارزش‌ها گرفتار مي‌شود، در اين شرايط ممكن است با مشكل بحران هويت، كاهش پايبندي به ارزش‌هاي ديني و اجتماعي و شكاف نسلي بين خود و والدين مواجه شود. آنچه جوانان از اجتماع مي‌آموزند با ارزش‌هاي خانواده سنخيتي ندارد و حتي در تناقض آشكار است و همين امر شخصيت او را دچار دوگانگي مي‌کند. دختران در چنين بحراني دچار خود درگيري مي‌شوند و براي فرار از اين حالت به شيوه‌هاي مختلفي نظير فرار از خانه متوسل مي‌شوند.
مشكلات اقتصادي:   
در شرايط بيكاري و بحران اقتصادي در خانواده، پدر يا جانشين پدر ممكن است تصميمات نامناسبي نظير اجبار دختر به ازدواج با مرد مسن ثروتمند يا اجبار دختر به اشتغال در مشاغل غيرمجاز مانند خريد و فروش موادمخدر را اتخاذ کند و دختر خانواده نيز متعاقبا درصدد خواهد بود كه خود را از اين وضعيت اسف‌بار نجات دهد و به استقلال اقتصادي دست يابد؛ همين امر انگيزه فرار از خانه را در او تقويت مي‌كند، غافل از اينكه ‌رو به سياهي و تباهي در حركت است.
 پيامدهاي فرار دختران
هنگامي كه دختري به هر دليلي از خانه فرار مي‌كند، خود و پيرامونش (خانواده و جامعه) را تا شعاعي وسیع به طرق مختلف در معرض آسيب‌ها و خطرات بسيار زيادي قرار مي‌دهد. اين پيامد ها در بُعد فردي، خانوادگي و اجتماعي قابل بررسي است:   
پيامدهاي فردي
فرار، آغاز بي‌خانماني و بي‌پناهي است. دختران فراري براي امرارمعاش به سرقت، تكدي‌گري، توزيع موادمخدر و مشروبات‌الكلي، روسپيگري و فحشا اقدام مي‌كنند ارتكاب به انواع جرايم و فسادهاي اخلاقي موجب مي‌شود   دچار بيماري‌ها و اختلالات روحي و رواني شوند و حتي برخي از آنان به دليل سرافكندگي ناشي از تجاوزات، دست به خودكشي مي‌زنند.
پيامدهاي خانوادگي
فرار دختران مي‌تواند بزرگترين لطمه براي حيثيت و شرافت خانوادگي فرد باشد. اين عمل اولا، نشانه‌اي از ناكارآمدي خانواده در تربيت فرزند، شكاف نسلي بين والدين و فرزندان و اختلافات خانوادگي است و ثانيا، از آن‌جا كه فرجام و سرانجام فرار دختران در اكثر موارد، گرفتارشدن در باندهاي فساد و فحشا و ارتكاب جرايم اخلاقي است لذا فرار به مفهوم لكه‌ننگ و بدنامي براي خانواده محسوب مي‌شود و بدين لحاظ كمتر خانواده‌هايي هستند كه دختران فراري را مجددا به آغوش خانواده بپذيرند.
پيامدهاي اجتماعي
آسيب‌هاي اجتماعي ازجمله فرار كه منجر به بي‌حرمتي اخلاقي، تخطي از هنجارهاي اجتماعي و ايجاد فضاي مسموم جامعه مي‌شوند مي‌توانند ضمن لكه‌دار کردن عفت عمومي و شكستن حريم‌هاي اخلاقي، بهداشت روحي و رواني اعضاي جامعه را تهديد کرده و آسيب جدي بر سلامت جامعه وارد کنند.
 پيشنهادهايي براي حل اين معضل:  
1- براي كاهش فرارها در گام نخست بايد تغييراتي در نحوه ارتباط و تعامل فرزند با والدين صورت گيرد و لازمه آن، اين است كه والدين و نوجوان هر دو مهارت‌هاي زندگي را آموزش ببينند كه در اين زمينه آموزش مهارت‌هايي مانند مقابله با فشارهاي روحي- رواني (استرس)، حل مسأله و... لازم است، البته محيط خانواده بايد به‌گونه‌ای باشد كه براي بحث و گفت‌وگو آماده باشد و جو زور و تحقير نباشد.
2- توجه و رسيدگي بيشتر به نهاد خانواده و سعي در رفع مشكلات مختلف فرهنگي، اقتصادي و تربيتي
3- بكارگيري تمهيدات لازم جهت پيشگيري و كاهش نرخ طلاق از طريق تقويت مراكز مشاوره و ارایه كلاس‌هاي آموزش حقوق و تكاليف زوجين قبل از عقد رسمي
4- تهيه و نمايش فيلم‌هاي آموزشي درباره اثرات روش‌هاي نادرست تربيتي (محدوديت‌هاي زياد و آزادي زياد، فاصله عاطفي و...) براي والدين
5- تقويت ارتباط ميان والدين با مربيان و تعامل ميان مدرسه و خانواده
6- تقويت مراكز مشاوره مفيد و كارآمد در مدارس و مناطق آموزش‌وپرورش
7- انجام تست‌هاي سلامت‌سنجي رواني از دانش‌آموزان و شناسايي نوجوانان مستعد فرار از خانه و الزام مراقبت‌هاي موردنياز براي آنان
8- ايجاد مراكز مشاوره جهت آشتي بين خانواده‌ها و نوجوانان فراري
9- ايجاد مراكز دولتي و قبول حضانت و تربيت نوجوانان خانواده‌هاي گسسته
10- آشنايي نيروي پليس با خصوصيات دختران فراري و نحوه برخورد با آنان
11- تقويت و سازماندهي نهادهاي موثر در امداد خانواده‌ها از جهات مختلف (بطوركلي برقراري عدالت اجتماعي در جامعه.)
نهادهای مدنی چه می‌کنند؟
راه‌اندازی 8 پایگاه خدمات اجتماعی توسط شهرداری در تهران ویژه شناسایی و کمک به دختران فراری
بسیاری از دختران فراری از شهرستان‌ها به تهران می‌آیند تا موقعیت و شرایط خود را بهبود بخشند؛ بنابراین در ترمینال‌ها و پایانه‌ها سرگردان می‌شوند. یکی از اقداماتی که درخصوص کاهش آسیب و عوارض این پدیده اجتماعی صورت‌گرفته، راه‌اندازی پایگاه‌های خدمات اجتماعی توسط شهرداری تهران است. این طرح از چند‌ سال پیش در 8 منطقه تهران آغاز به کار کرد تا مددکاران این پایگاه به کار شناسایی، جذب و ارجاع این دختران بپردازند. این 8 پایگاه در پایانه جنوب، پایانه غرب، منطقه فرحزاد، محله هرندی، پارک المهدی، حرم حضرت عبدالعظیم، مترو امام‌خمینی(ره) و محله اتابک مستقر بوده و در این زمینه فعالیت می‌کند.
یکی از مددکاران پایگاه ترمینال جنوب به مهرخانه می‌گوید: در این پایگاه کار آسیب‌شناسی را انجام می‌دهیم؛ به نحوی‌که بعد از شناسایی این دختران، با آنها صحبت می‌کنیم و علت فرار را جویا می‌شویم. سپس با خانواده آنها ارتباط برقرار می‌کنیم و اگر امکان حضور خانواده‌ها در پایگاه باشد، دختران را حضوری پس از کشف علت و صحبت با دختر و نیز خانواده، به خانه برمی‌گردانیم.
این پایگاه‌ها برای کمک به مددجویان، علاوه‌بر بهزیستی با NGO زنجیره‌امید نیز در ارتباط هستند، اما ضرورت افزایش کمک NGOها بیشتر احساس می‌شود. همچنین لازم است ظرفیت پذیرش بهزیستی نیز بیشتر شود تا دختری که امکان برگشت به خانه را ندارد، بتواند به جای زندگی در خیابان، جای امنی برای اسکان داشته باشد.
مرکز مداخله در بحران‌های اجتماعی  خانه سلامت و... در بهزیستی برای خدمت به نوجوانان فراری
یکی از نکاتی که در زمینه دختران فراری باید مورد توجه ویژه قرار گیرد، ایجاد و گسترش مراکز حمایتی است تا در صورت فرار، دختران بتوانند به یکی از این مراکز مراجعه کرده و کمتر دچار آسیب‌های ثانویه شوند.
همچنین در سطح درمان، فعالیت و گسترش مراکز حمایتی، بسیار موثر و مورد نیاز است. در این سال‌ها ایجاد مراکزی همچون مرکز مداخله در بحران‌های اجتماعی، خانه سلامت، مرکز مداخله در طلاق، حمایت از کودکان بی‌سرپرست معلول و ایجاد خط‌تلفن‌امداد، ازجمله فعالیت‌های سازمان بهزیستی درمورد نوجوانان فراری بوده است.
چندی پیش معاون اجتماعی سازمان بهزیستی درمورد نحوه مداخله مراکز بهزیستی در ساماندهی و حمایت از دختران فراری در گفت‌وگو با مهرخانه اعلام کرد: مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی متولی دختران فراری هستند که از 3 طریق به سازمان بهزیستی ارجاع داده می‌شوند: یکی از طریق تماس با خط مستقیم 123 که برای ارتباط و گزارش‌دهی به مددکاران بهزیستی وجود دارد، دوم از طریق نیروی انتظامی ‌که در سطح شهر به این دختران برخورد می‌کند و سوم از طریق قوه قضائیه.  دخترانی که به این ترتیب به مراکز مداخله در بحران بهزیستی ارجاع داده می‌شوند، به‌صورت کوتاه‌مدت که سقف آن تا 6 هفته است، می‌توانند در این مراکز بمانند و تحت حمایت قرار بگیرند. پس از این مدت، اگر امکان برگشت به خانواده نباشد، این دختران به خانه‌های سلامت ارجاع داده می‌شوند، خانه‌های سلامت در هر 31 استان ایران موجود است و این قابلیت را دارد که در مدت زمان بیشتری به بازتوانی و ساماندهی این دختران بپردازد.
بازگشت به خانه
 اولویت نخست بهزیستی
نفریه، اولویت را بازگشت این دختران به خانواده می‌داند و می‌گوید: اگر بازگشت به خانواده محقق و ممکن نباشد، پس از حضور در خانه‌های سلامت و بازتوانی آنها، دختران زیر 18سالی که امکان حضور در خانواده را نداشته باشند، به مراکز شبه‌خانواده بهزیستی ارجاع داده می‌شوند و دختران بالای 18سال، در خانه‌های سلامت باقی می‌مانند تا بتوانند به اشتغال یا تحصیل و مستقل‌شدن برسند.
از چند ‌سال گذشته خانه‌های‌سلامت با استناد به ماده‌واحده لایحه قانونی درخصوص تشکیل سازمان بهزیستی کشور، جهت حمایت از دختران نیازمند حمایت‌های اجتماعی، شکل گرفت. براساس قانون، دختران در معرض آسیب‌های اجتماعی و فاقد حمایت‌های خانوادگی و اجتماعی توسط این مرکز تحت پوشش قرار می‌گیرند. این مرکز با ارایه خدمات، درصدد است تا زمینه‌های کسب استقلال اقتصادی و اجتماعی لازم را برای این دختران فراهم کند و در تأمین حداقل نیازهای اقتصادی و جلوگیری از ابتلا به سایر آسیب‌های اجتماعی، آنها را یاری کند.
  همایون‌هاشمی، رئیس سابق بهزیستی کشور می‌گوید: ما چند سطح مرکز داريم. مراکز ساماندهي دختران فراري دو دسته‌اند: یکی مراکز یا همان خانه‌های سلامت براي آنهايي است که آسيب نديده‌اند و مراکز بازپروري براي افرادي است که وارد فاز آسيب شده‌اند. صحیح نیست دختر آسيب‌ديده را در کنار زن آسيب‌ديده نگه داشت؛ چراکه اثرات آن مخرب است.
خانه‌های ریحانه
به علت موازی‌کاری تعطیل شدند
همان‌طور که گفته شد شهرداری تهران نیز در این زمینه اقداماتی داشته است. در سال‌های گذشته شهرداری تهران با طرح‌ریزی «خانه ریحانه» برای دختران و «خانه سبز» برای پسران سعی کرد با همکاری دیگر مراکز تا حدی پناهگاهی امن برای دختران تهیه کند تا دچار آسیب‌های جدی‌تری در جامعه نشوند.
آمارهای موجود در «خانه ریحانه» نشان می‌داد که 70‌درصد دختران فراری در مقطع تحصیلی راهنمایی بودند. خانه‌های ریحانه که در اواخر دهه 70 تشکیل و راه‌اندازی شدند، مراکزی بودند که به‌عنوان مراکز حمایت از دختران فراری و بدسرپرست به نگهداری از این دختران می‌پرداختند و دارای مشاور و مددکار بودند. این مراکز در اوایل دهه 80 و در راستای عدم انجام کارهای موازی با سازمان بهزیستی تعطیل و با مراکز مداخله در بحران بهزیستی ادغام شدند.
ورود خیرین
 به حوزه ساماندهی دختران فراری
اما به‌تازگی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی از راه‌اندازی نخستین مرکز ساماندهی دختران فراری در تهران توسط خیرین خبر می‌دهد و می‌گوید: درحال‌حاضر در تهران نخستین مرکز ساماندهی این دختران توسط خیرین انتخاب و درحال ساخت است و امیدواریم پس از رونمایی از این مرکز بتوانیم چنین مرکزی را در سطح استان گسترش دهیم. در کشور، دختران فراری توسط سازمان بهزیستی کشور پذیرش می‌شوند، ولی باید این حمایت‌ها از حمایت‌های بهزیستی فراتر رود و به حوزه خیرین وارد شود؛ زیرا در صورت ورود خیرین به حوزه ساماندهی دختران فراری، قطعا شاهد گسترش و افزایش حمایت‌ها در این زمینه خواهیم بود. ربیعی می‌افزاید: برخی از این دختران هیچ تمایلی برای بازگشت نزد خانواده خود را ندارند، بنابراین باید فکری اساسی برای این دختران صورت گیرد؛ زیرا نباید برای برگشت آنان به خانواده‌شان اجباری در کار باشد.
اینکه راه‌اندازی این مرکز تا چه حد می‌تواند از مشکلات و آسیب‌های دختران فراری بکاهد، امری است که برای فهم آن باید منتظر ماند، اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد، این است که باید دختران و نوجوانان را در مدارس با پیامدها و عواقب فرار از خانه آشنا کرد، همچنین از طریق برگزاری کارگاه‌ها و جلسات مشاوره، والدین را با حساسیت‌ها، نیازها و خلقیات نوجوانان آشنا کرد تا در صورت رفتار و رویه غلط، اصلاحات لازم صورت گیرد تا ما شاهد فرار دختر یا پسری از خانه و خانواده نباشیم.


تعداد بازدید :  210