| حمید یعقوبی | رئیس انجمن روانشناسی بالینی ایران |
غرور احساسی است که فرد به دلیل انجام رفتاری شایسته و درخور توجه به آن دچار میشود. از نظر فرد رفتارش مستحق پاداش بوده و انتظار دارد، توسط دیگران مورد تحسین قرار گیرد. معمولا این رفتار امتیازهایی برای فرد به دنبال داشته و به او حس برتری نسبت به سایران را القا میکند.
زمانیکه واقعبینیها و ارزیابیهای درستی نسبت به رفتار فرد صورت پذیرد، احساس غرور مثبت او را در بر میگیرد. همانند سرباز سلحشوری که با به خطر انداختن جان خود برای دفاع از سرزمینش رفته است و با بازگشتی قهرمانانه از او استقبالشایستهای صورت میگیرد. این احساس به فرد غرور مثبت خواهد داد. در چنین شرایطی دیگران با توجه به عملی که فرد برایشان انجام داده است، احترام و ارزش شایستهای برای او قایل خواهند شد و وی میتواند سالیان درازی را با این افتخار ملی سپری کند. اما در مقابل زمانیکه فرد به نادرستی دچار کبر و خودبینی کاذب میشود، احساس خودشیفتگی او را در بر میگیرد. به نوعی دچار سوءتفاهمات بزرگی شده و خود را بسیار برتر از دیگران میبیند، رفتارهای خلاف واقع انجام میدهد. بهزعم تاریخ بسیاری از اتفاقات و جنگهای بزرگی که به جهانی اول و دوم ختم شده است، به دلیل غرور کاذبی بوده است که فرد یا گروهی به آن دچار شدهاند.
در این جنگها افراد با محوریت قراردادن خود و اطرافیانشان به کشتارهای جمعی که با عقاید و اهداف آنها همسو نبودهاند، دست زدند و حتی به پاکسازی قومیتی و نژادی اقدام کردند. معمولا غرور جمعی اگر برای رسیدن به اهداف کلان یک جامعه ترسیم شده باشد، میتواند به پویایی و رشد آن اجتماع منتهی شود. در این میان اگر غرور کاذب و مخرب قومی، نژادی و... در جامعه شکل گیرد، بسیاری از قصاوتهای نادرست نسبت به سایران به وقوع میپیوندد. در این میان شیفتگی قومی، قبیلهای، نژادی و زبانی براساس حس برتری نسبت به سایر اقوام و نژادها به تفکیک و ظلم نسبت به نژاد و قوم ضعیفتر منجر خواهد شد.
نمونه آن حکومت آپارتاید و تسلط طولانی مدت سفیدها بر سیاهان بوده است که مبارزات خونینی را برای استقلال و به رسمیت شناختن نژاد سیاه در آفریقای جنوبی و حتی در سطح جهان رقم زد. اگر غرور کاذب در خانواده ایجاد شود به اطرافیان و دوستان آسیب میزند و اگر به سطح جامعه و در بعد ملی وارد شود، طبعا آن ملت را به سمت انحطاط و نابودی میکشاند. اگر در سطح بینالمللی امتداد یابد به جنگهای خانهبراندازی منتهی خواهد شد که کشتارهای جمعی را در بسیاری از آنها در عصر خود شاهد بوده و هستیم. افراد همواره به دنبال پایگاههای هویتی هستند و دوست دارند با همانندسازی آمال و آرزوهای خود را با افراد موفق و سرآمد همذاتپنداری کنند. اما اگر این همذاتپنداری به موفقیت و تغییر درست مسیر فرد بینجامد، مسلما الگوی خوبی برای فرد بوده و او را در دستیابی به اهدافش یاری خواهد رساند. معمولا ما در سطح ملی بسیاری از افراد را داریم که با برتری خود در سطح علمی، ورزشی، هنری و... اعتبار برای جامعه خود به ارمغان آوردهاند. این افراد الگوهای تاثیرگذار در شکلگیری اجتماعات علمی، ورزشی و فرهنگی هستند و دیگران با الگوبرداری از آنها سعی میکنند مسیر موفقیت آنها را بپیمایند. این غرور ملی مستدام بوده و هیچگاه مسیر آن خاموش نخواهد شد.
به درستی میدانیم بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان ایرانی در تغییر ساختار تاریخی ایران و سایر کشورها نقشآفرینی کردهاند. زمانی که به رشادتهای مبارزان مشروطیت برای استقرار عدالت و آزادی برخورد میکنیم به غرورملی آن مردمان میرسیم. همچنین زمانیکه شاهد نام بردن دانشمندان خود در محافل بینالمللی هستیم به غرور ملی و ایرانی بودن خود میبالیم. این غرور مثبت میتواند احساس همبستگی را در میان مردم ما دوچندان سازد. اما دستاوردهای مختلف در تمامی بخشهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میتواند، به افتخار و غرور ملی منجر شود. زمانیکه تمامی علاقهمندان به بازی فوتبال یا والیبال با تمامی استرس و هیجانات در پی پیروزی تیمملی ایران هستند، این بدین معناست که تمامی مردم برای کسب این افتخار خود را سهیم میدانند. حال که در برههای از زمان، برخی از اندیشمندان، شعرا، هنرمندان و متفکران خود را از دست میدهیم، همگان به این مهم میرسند، که این افراد برایشان غرور و عزت ملی را به همراه آوردهاند و همواره باید نامشان در این سرزمین زنده نگه داشته شود. به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، ایرانیها تنها با تلاش و کار و بالابردن تخصص خود میتوانند نسبت به سایران برتری یابند.
در غیر این صورت نه قوم و نژاد و عشیره و زبان به تنهایی احساس برتری را نخواهد داشت. زیرا در ورطه گمراهی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خواهیم افتاد و چون فکر میکنیم تمدن چندهزار ساله داریم دیگر به تلاش خود برای رسیدن به اهداف کلان دست نخواهیم زد و به ناگاه شاهد فروپاشی بسیاری از زیرساختهای کشور خواهیم بود. باید به دور از جناحگرایی و تعصبات به فکر سازندگی و افزایش توان خود در رسیدن به قلههای توسعه و پیشرفت باشیم و غرور ملی خود را در کسب این افتخارات خرج کنیم. با پیروی از حد اعتدال، نه دچار کمبینی شویم، نه به غرور کاذب که بسیار تخریبکننده است، دامن بزنیم، که تنها با آموزش و فرهنگسازی میتوان به این مهم دست یافت.