| علیرضا عباسی | شاعر|
شعرهای مجموعه «این ماهی سرخ بند نمیآید» سروده حامد رحمتی در اشتراکی عمومی به انسانگرایی با تلفیق رگههایی از رمانس توجه نشان میدهند.
(ما/ روایتی مهآلودیم/ و دیوارها/ روزبهروز بلند میشوند)
(ما/ ترانههای غمانگیزی هستیم/ صدای گرامافون/ چقدر گرفته است)
شعرهای این مجموعه را میتوان در 2 طیف متفاوت و (از نظر ساختاری) در تقابل با یکدیگر مورد بررسی قرار داد. تقابل از آن جهت که در خوانش اول، روال نوشتاری، مشی فکری و معیارهای زیباشناسانه در زبان شعرهای مجموعه یکدست و گاهی یکنواخت بهنظر میرسد. اما در ماهیت و از منظر نقد ساختاری تفاوتهای چشمگیری در شعرها وجود دارد که زمینه دستهبندی آنها را فراهم میآورد.
دسته اول، طیف شعرهایی است که تأثیر نهایی در آنها ویژگی مهمتر و معتبرتری است نسبت به تأثیر مفردات شعر. از تصاویر درخشان گرفته تا سطرها و بندهای جذاب و تاثیرگذار. این دسته شعرها از انسجام ساختاری برخوردارند و درونمایه یا محتوای آنها اهمیت خود را در روند عمودی حفظ کردهاند. بکارگیری واژگان، سطرها و تصاویر نو در این شعرها بیش از آنکه مفرداتی جدا از بافت شعر باشند، ذهنیت آن را پوشش داده و در جهت موضوع واحد قرار گرفتهاند.
ساختار ذهنی در چنین شعرهایی حتی اگر با پرشهای سطری و جابهجاییهایی در فضا مواجه شده باشد، انسجام خود را از دست نداده و به دریافت تأثیر نهایی منجر شده است. شعرهای شماره 10 و12و 21 و 25 و 27 و... از دفتر اول مجموعه، شعر 9 از دفتر دوم و شعرهای شماره 2 و 4 و 8 و 11 و... و البته بیشتر شعرهای کوتاه مجموعه که شعرهای موفقیاند، نمونههایی از این دست هستند.
وجود روایت در بیشتر این شعرها به انسجام ساختاری آنها کمک کرده و شاعر در این دست آثار بهرغم اینکه به زیباگرایی و انتقال احساسات همچنان توجه نشان میدهد اما در دام آنها گرفتار نمیماند. از همینرو خواننده در چنین شعرهایی به واقعیت و منش فکری شاعر نزدیکتر میشود تا اداهای شاعرانه که ممکن است فقط گاهی احساساتش را تحتالشعاع قرار دهد.
(آن سیاستمدار/ از قابعکس چوبی/ بیرون آمد/ نگاه کن/ هنوز به پرچم تازهای/ فکر میکند/ به مردمانی ساده/ که از ساقههای گندم/ خانه میسازند.)
خوشبختانه در مجموعه شعر «این ماهی سرخ بند نمیآید» به تعداد قابلقبول از این دست شعرهای موفق یافت میشود که بتوان بر مبنای آنها مجموعه را کتابی قابلتوجه معرفی کرد. اما دستهدوم در تقابل با شعرهای یاد شده، شعرهایی هستند که تأثیر جذابیت تصاویر و سطرها یا بندهای شورانگیز خودنمایی بیشتری میکنند نسبت به تأثیر نهایی که میتواند برآمده از وحدت اجزا و مفردات یک شعر باشد. در برخی از این شعرها گویی که شاعر خودش هم محو شورآفرینی محض شده و به همان التذاذی که از طریق تصویر یا سطر یا بندی میتواند به خوانندهاش منتقل کند، اکتفا کرده است.
(.../ بگو زیبایی شبرا/ درکدام کوچه خلوت/ به گلوله بستم/ این چشمبند سیاه/ و دستبند آهنی/ صدای قانون نبود؟/ به چتر سیاهم/ اعتماد نکن/ و دکمههای بارانیات را/ محکم ببند/ وقتی/ در اتاق خاموشم/ موهایت میوزد/ شادی مثل بادکنکی قرمز/ از دستهایم/ میگریزد.)
در این دست شعرها اگرچه شاعر با اتکا به کلیدواژه و نشانههای مأنوس سعی دارد بستری از مابهازاهای بیرونی و عموما تراژیک را برای شعرش محفوظ نگاه دارد؛ اما عملا این اتفاق در پیکره یک شعر رخ نمیدهد. چراکه توجه مدام شاعر به زیباگرایی (توجهی که به نظر در ناخودآگاه او ریشه دارد)، اهمیت موضوع و موضع را در آنها به حداقل ممکن رسانده است. آنچنان که معمولا بهرهگیری از آن همه واژه دارای بار معنایی و معمولا خشن مانند سلولهای انفرادی و پیراهن خونین و دار و گلوله و... سرانجامی جز حل شدن در فضایی احساساتی و زیبا پیدا نمیکند.
(.../ از تنهایی میترسم/ گلولهای در تاریکی میچرخد/ وزنی/ به رقص درمیآید/ ما سر سفره/ نقشه ایران را/ ترسیم کردیم/ دریا دلتنگ بود...)
شعرهای شماره 2 و4 و7 و9 و13 و15 و23 و... از دفتر اول مجموعه و شعر شماره6 از دفتر دوم نمونههایی از این دست هستند.
مسالهای که درباره دستهدوم از شعرهای مجموعه «این ماهی سرخ بند نمیآید» اشاره شد، البته دایره گستردهتری خارج از این کتاب را هم دربرمیگیرد و ابعاد آن را در بخش غالب شعر امروز میتوان ردیابی کرد. واقعیت این است که انرژی بسیاری در شعر امروز ایران صرف زیباگرایی و ویژگیهای بنیادین آن میشود. این درحالیاست که به نظر تمایل محتوایی بسیاری از شعرها اتخاذ رویکرد انتقادی و پرورش روحیه اعتراض است. اما این فقط در هالهای از ابهام قرار دارد چراکه تکیه بر شور و جذابیت تصاویر و گسترش بیمرز تخیل در سطرها و بندهای یک شعر عملا به استحاله تأثیر نهایی در آن منجر میشود. از آنچه برمیآید گویی شعر امروز ایران در یک بازگشت تاریخی به جنبش ادبی- هنری که در اواخر قرن نوزدهم در اروپا ظهور کرد، اکنون روی خوش نشان داده است. دامن گرفتن چنین رویکردی ممکن است فارغ از هرگونه ارزش داوری، تعبیری از تجربه را به همراه داشته باشد اما اشکالی که وجود دارد در بحث اساسیتری رخ مینماید. بحثی مبتنی بر توجه به علت شکلگیری چنین تجربهای در موقعیت تاریخی و شرایط اجتماعی امروز ایران. چراکه افول چنین جنبشی در اروپا در مواجهه با فضای اجتماعی دگرگون شده در قرن بیستم و گسترش فکر جدید رخ داد.
سرآخر اینکه مجموعه شعر «این ماهی سرخ بند نمیآید» بهرغم نقاط ضعف و با توجه به نقاط قوتی که در آن است میتواند مجموعهای قابل قبول در کارنامه شاعری جوان باشد. همانطور که اولین مجموعه شعر او «عکاس دورهگرد» هم آغاز راه شاعری را نشان میداد که افقهای روشنتری را در نظر دارد.