نيم نگاه به برخي باورهاي حامد رحمتي در خصوص شعر امروز ايران كه از ميان گفت و گو انتخاب شده است، در اين ستون گردآوري شده است كه شايد بتواند لايه هايي از انديشه شاعران جوان نسبت به برخي مصايب امروز شعر را نمايان سازد.
طنين باشكوه
شاعران همواره در عصر خود خاموش بودهاند شاعری با ظرافت حافظ در عصر خویش چقدر مرارت کشید؟ حتی در آن برهه زمانی حافظ را طرد میکردند. این اقبال با گذر زمان و درک نسلهای مختلف و روشنگری صاحبنظران به چنین جایگاه ویژهای دست یافته است هزاران مقاله برکارکردهای هنری شعر حافظ نوشتهاند... در دانشگاهها در راستای تکریم اندیشه این گنجینه ملی کار شده است، باید بپذیریم مردم ما اصولا روح و جانشان با ادبیات کلاسیک عجین است. زیرا شعر از دیرباز هنر اول ایرانیان بود متأسفانه یا خوشبختانه در عصر حاضر سینما و موسیقی گوی سبقت را از شعر ربودهاند و شعر، دیگر آن طنین باشکوه خود را از دست داده است. بهعنوان مثال یک بازیگر درجه 3 سینما بیشتر از شاعر و نویسنده تراز اول این سرزمین اهمیت دارد، که این بسیار غمانگیز به نظر میرسد. شعر نو پدیدهای غربی است. عمر شعر نو در ایران حتی به یک قرن هم نرسیده است،کما اینکه بنگاه داری ادبیات و انتشار بیرویه کتاب از سوی ناشران تازه کار سطح کیفی آثار را تنزل داده است و مخاطبان اعتماد خود را از دست دادهاند. شاعران امروز از فقر اندیشه رنج میبرند و تنها تلاش آنها رونویسی از دست دیگر شاعران است.
در برابر تاريخ
اگر بخواهیم شعر امروز را آسیبشناسی کنیم مجال گستردهای میخواهد و بیشک بسیاری از نقدها وارد است. شخصی شدن بیش از حد شعر، رونویسی از دست یکدیگر... شاعرانی که با تریبون و دستهای پنهان به جایگاهی رسیدهاند، من معتقدم شاعر باید به دور از حواشی مطالعه کند و کار خویش را به بهترین وجه ممکن ادامه دهد. اغلب موجهایی که در ادبیات ما کلید خورد تبدیل به جریانی فراگیر نشدند و متاسفانه شکست خوردند. شاعر باید در برابر تاریخ و مردم مسئول باشد چیزی که در این روزها کمتر به چشم میخورد.
درس از گذشتگان
در حال حاضر نمیتوان شعر امروز و شاخصههای آن را به شکلی دقیق ارزیابی کرد زیرا شاعران موثر انگشت شمارند و شاعران جوان درحال تجربه هستند. باید تقویمها ورق بخورند تا ببینیم از دل این تجربهها چه آثاری ثبت خواهد شد، باختین معتقد بود شعر تک ساحتی است و نمیتواند بیانگر تمام ابعاد زندگی باشد، در دوران مدرن رمان و ادبیات داستانی ژانر حقیقی ادبیات ممالک مختلف است اما من وضع شعر امروز را نگرانکننده میدانم، زیرا شاعران امروز خود را پدیدهای در هستی میدانند حتی آنها انقلاب نیما و توصیههای او را جدی نگرفتند، ما هیچگاه نتوانستیم از میراث گذشتگانمان درس بگیریم و استفادهای موثر داشته باشیم.
شاعران شهرستان
متأسفانه گردش اقتصادی کشور و دولت در تهران رقم میخورد و با این اوصاف این اتفاق نباید دور از ذهن باشد تمام شاعران تاثیرگذار ایران در شهرستان رشد کردهاند... زیرا خلاقیت و قریحه شاعرانه و اندیشهای نو ادبیات را نجات خواهد داد، حال تهران هر چه میخواهد پایتخت ادبی باشد.
وضعیت شعر در شهرستان با نگاه به سوال پیشین چگونه است. شاعران شهرستان چقدر تحت سایه شاعران و شعر تهران هستند. شاعران شهرستانی به شدت مستقل هستند و عملکرد آنها بهتر از شاعران پایتخت است اگر شاعری نیز در تهران عملکرد و کارنامهای درخشان دارد بیشک شهرستانی است.
رويكرد فرهنگي
هیچ شاعر متعهدی سانسور را نمیپذیرد، این شعرها تمام زندگی ما هستند فرزندانی که اخته به دنیا میآیند، ما با انتشار شعرهایمان به جهانی زیباتر میاندیشیم، من همچنان از تیغ سانسور گلایه دارم اما هر دولتی که بر سرکار میآید براساس یافتههای خود فعالیت میکند، در 8 سال گذشته وضع نشر و فرهنگی کشور به شدت بیسامان و نگرانکننده بود اما باید انصاف داشت و به رویکرد فرهنگی کشور امیدوار بود، و به فردا چشم دوخت، زیرا تمام کسانیکه در حوزه فرهنگ از جان مایه میگذارند فرزندان همین آب و خاک هستند.
ناشران
ناشران امروز رسم بنگاهداری را بسیار خوب آموختهاند. پیشتر نیز اشاره کردم برخی ناشران بدون بررسی کارنامه شاعری دست به انتشار کتاب میزنند و شاعران خوشباور وقتی کتابشان از جامعه ادبی طرد میشود تازه به عمق فاجعه پی میبرند، در گذشته ناشران تخصصی، چون آهنگ دیگر، مروارید، نگاه، عملکردی بهتری داشتند و دارند اما ناشران تازهای که این روزها تعادل را به هم زدهاند برای پول درآوردن هر کتابی را منتشر میکنند و این فرآیند هولناک بسیار غمانگیز است.