شماره ۳۶۰ | ۱۳۹۳ شنبه ۱ شهريور
صفحه را ببند
ريشه‌هاي كارايي در مديريت بحران
| مصطفی عابدی | روزنامه نگار |

ايران از حيث حادثه‌خيزي، يكي از ده كشوري است كه بيشترين انواع حوادث طبيعي و به‌طور ويژه زلزله در آن رخ مي‌دهد. به همين دليل انتظار مي‌رود كه از جهت تجربيات و مديريت كمك‌رساني به حادثه‌ديدگان، در سطح بالايي باشد. هم به دليل تجربه‌هاي مكرر و هم به دليل نيازي كه به بالا بودن كارايي مديريت كمك‌رساني در بحران‌هاي طبيعي دارد باید از حیث مدیریت بحران در وضع بسیار خوبی باشد. همچنين انتظار مي‌رود كه مردم ما نيز از اين نظر، واجد نگرش‌ها و رفتارهاي استانداردي باشند. ولي انتظارات فوق مطابق با واقعيت‌هاي سازوكار كمك‌رساني در ايران نيست. اين يادداشت در مقام طرح برخي از نكات لازم در اين زمينه است.
1ـ كمك‌رساني در حوادث طبيعي با ساير فعاليت‌هاي عادي دولت و مردم تفاوت‌هاي بنيادي دارد. يكي اينكه اين فعاليت‌ها به ضرورت لحظه‌اي بوده و معمولاً پيش‌بيني نشده است. بنابراين بايد امكانات لازم براي آن از پيش فراهم باشد. ولي مشكل اينجاست كه ابعاد اين امكانات را نمي‌توان نامحدود در نظر گرفت، چون ممكن نيست. هم به لحاظ فضای لازم برای نگهداری و هم به لحاظ بودجه. بنابراين بايد مجموعه امكانات ضروري را به نحوي بهينه آماده داشت. ديگر اينكه اين كمك‌ها نيازمند نيروي انساني زيادي است كه نمي‌توان اين نيروها را به صورت آماده‌باش هميشگي در اختيار داشت. به همين دليل منطق حكم مي‌كند كه سازماندهي شناوري را طراحي كرد كه با نيروي كوچك و حرفه‌اي، بتوان نيروهاي زيادي را كه از پیش آموزش ديده‌اند، بسيج و سازماندهي كرد و بالاخره اينكه گستردگي كار و نيز سرعت ارایه آن، نيازمند هماهنگي در سطح عالي ميان نيروهاي درگير در مسأله كمك‌رساني است. به همين دليل بايد در مديريت و فرماندهي كمك‌رساني، تمركز لازم برقرار باشد.
2ـ كمك‌رساني بايد از هِرَم نيازها تبعيت كند. اولين و مهم‌ترين نياز، امنيت و نجات است. بيرون آوردن افراد سالم يا مصدوم از زير آوار يا خطرات ديگر و درمان آنان اولويت مهمی است كه در ساعات اوليه بايد انجام شود. اولويت بعد از آن تغذيه از حيث تأمين آب و غذاست. ولي وقتي مي‌گوييم كه آب و غذا، منظورمان آب خنك و غذاي گرم نيست، زيرا چنين مواردي نه‌تنها در اولويت نيازهای چند روز اول نيست، بلكه هرگونه كوششي براي تأمين آنها، موجب مي‌شود كه نيروهاي امدادي از ارايه ساير خدمات ضروری خود نیز باز بمانند. شرط نگهداری آب و غذا برای چنین مواقعی، فقط سلامت آنهاست كه اتفاقاً در غذاي گرم لزوما اين هدف محقق نمي‌شود. اولويت بعدي نيز اسكان موقت است. منظور از اسكان موقت هم داشتن يك سرپناه حتي نيمه‌جدي هم نيست. زيرا تأمين اين مورد در مراحل و روزهای بعدي و شايد روزها و هفته‌هاي بعد انجام شود و لزوماً هم ربطي به نهاد اوليه كمك‌كننده ندارد و در تخصص آنها هم نيست. اسكان دايمي حتي ماه‌ها بعد از اين مرحله مطرح مي‌شود، زيرا تأمین آن نيازمند مقدمات بسيار زيادي است. اسكان موقت به‌طور طبيعي، چادر است. در كنار اسكان موقت، تأمين حداقل‌هاي لازم از پوشاك و در موارد خاص ايمن ماندن از سرما نيز لازم است و اينها جزو موارد اسكان موقت محسوب مي‌شوند. هرگونه افزايش توقعات نه‌تنها تأمين‌شدني نيست، بلكه در صورت تأمين نيز موجب اختلال در تأمين هرچه بهتر ساير نيازها خواهد شد.
شايد بتوان گفت كه سخت‌ترين بخش كمك‌رساني همين مرحله است. اگرچه مراحل بعدي نيز مشكلات خاص خود را دارد، ولي در دسترس بودن عنصر و متغير «زمان» در مراحل بعدي بيشتر است. در مرحله اول چالاكي و فرماندهي عمليات و تبعيت نيروهاي تحت مديريت آن، موجب افزايش بهره‌وري كمك‌رساني مي‌شود. در مقابل هرگونه اختلال در اين مديريت، موجب كاهش شديد بهره‌وري در كمك‌رساني مي‌شود. برای نمونه اين كه ببينيم در يك منطقه 10‌هزار واحد مسكوني دچار خسارت شده ولي 40‌هزار قطعه چادر توزيع مي‌شود و هنوز هم تقاضا براي آن بالاست، چيزي جز ناهماهنگي مذكور و اتلاف منابع نيست. مسئوليت مرحله اول كمك، بيش از هر نهادي به عهده هلال‌احمر است. هم از حيث مسئوليت قانوني آن در انبار كردن امكانات لازم براي كمك به آسيب‌ديدگان و هم از حيث سازماندهي شناور آن كه قادر به جذب فوري نيروهاي داوطلب است و نيز به دليل ماهيت اين سازمان كه ارزش‌هاي داوطلبانه و خيرخواهانه و دگرخواهانه، همچون خون در رگ‌هاي روابط آن ميان سازمان و مردم در جريان است. اكنون مي‌توان به اين نكته پرداخت كه مقدمات لازم براي انجام‌وظيفه كمك‌رسانه به حادثه‌ديدگان حوادث طبيعي از سوي هر نهادي كه مسئول انجام آن باشد چيست؟ ادامه دارد...


تعداد بازدید :  118