شماره ۶۰۷ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۶ تير
صفحه را ببند
بحران آب يا بحران مديريت؟

|  مصطفی عابدی  |

اين روزها برخي اظهارنظرات عجيب و غريب از سوي مقامات دولت پيش شنيده مي‌شود كه بسيار موجب تعجب است. يكي از وزراي آن دولت گفته است: «درست است که متوسط بارندگی‌ها در کشور 250 میلیمتر در ‌سال است اما با نگاهی به آمار 70ساله کشور مشخص می‌شود که این وضع امر جدیدی نیست. آیا چون در منطقه خشک و نیمه‌خشک جغرافیایی هستیم باید کشاورزی را تعطیل کرد. ایران با یک‌میلیون و 647هزار کیلومتر وسعتی که دارد، یکی از وسیع‌ترین کشورهای جهان با اقلیمی متنوع است. عده‌ای دنبال تعطیلی کشاورزی به‌بهانه کمبود آب و تحریم هستند و من حاضرم با آنها مناظره کنم». اين اظهارات بسيار سنگين و مسئوليت‌آور است، و نشان مي‌دهد كه آن دولت چگونه و تا چه حد نگاهي توطئه‌محور بر نظرات ديگران داشته است. مسأله و حتی بحران آب چيزي نيست كه هيچ عقل سليمي آن را انكار كند، نمونه روشن آن آب تهران است كه ابتدا آب موردنیاز آن با بخشي از آب رودخانه كرج و سد کرج تأمين مي‌شد، سپس رودخانه جاجرود و سد لتیان وارد کار شد سپس سد لار و طالقان و سد ماملو احداث و... و بالاخره آب چاه را از درون زمین خود تهران بالا كشيده‌اند تا اين شهر سيراب شود و هنوز هم تشنه است. جمعيت كشور طي 60‌سال حدود 5/4 برابر شده و توليدات كشاورزي و سطح زير كشت بسيار زياد شده، و درعين‌حال ورودي آب هم از آسمان و هم از كشورهاي همسايه (مثل هيرمند افغانستان) كمتر شده است، بنابراين نيازي نيست كه بفهميم ادامه اين روند با بن‌بست مواجه است، اگر تاكنون نشده باشد. به علاوه چه منفعتي در ميان بسياري از نخبگان اين مرز و بوم است كه بخواهند كشاورزي اين كشور را نابود كنند؟ آيا با توليدات فعلي كه بهره‌وري اندك و مصرف بالاي آب دارد، كشاورزي احيا خواهد شد؟ از سوي ديگر گفته شده ايران بحران آب ندارد، بحران مديريت دارد، البته كه اين ايده درست است، زیرا بحران آب بر اثر بحران مديريت ايجاد مي‌شود و آنان هم كه مي‌گويند ايران بحران آب دارد، مقصودشان اشاره به بحران مديريت بوده است كه به‌طور مشخص در دولت پيش و نيز تا حدي در دولت‌هاي قبل از آن نیز منجر به بحران آب شده است. آنان كه دستور دادند مردم هر جا مي‌خواهند چاه بزنند و باغ‌هاي‌ هزارمتري و دو‌هزار متري را به مردم وعده دادند، و اجازه استفاده از آب رودخانه‌ها را بدون رعايت حق‌آبه پايين‌دست‌ها صادر كردند، مصداق روشنی از همان مديريت بحران‌زا بودند كه در نهايت بحران آب را ايجاد كردند. اكنون هم براي حل بحران آب ابتدا بايد بحران مديريت را حل كرد. ولي پرسش اين است كه شما و دوستانتان 8‌سال مصدر اين امور بوده‌ايد، آيا در طول دوره شما، از بحران آب كاسته شد يا بر آن افزوده گشت؟ آيا مي‌توانيد با عدد و رقم به اين مسأله بپردازيد؟ و از درون آن بحراني نبودن مديريت خود را استخراج كنيد؟ براي بحث دراين‌باره نيازي به مناظره نيست، چرا بيان حقايق و اطلاعات موردنظر خود را منوط به مناظره با ديگران مي‌كنيد مگر افراد ديگر درحال مناظره با هم هستند؟ شما مي‌توانيد به راحتي مقاله بنويسيد و قطعاً همه رسانه‌ها چه موافق و چه مخالف شما حاضر هستند كه آن را منتشر كنند و معلوم نيست كه چرا در اين سال‌ها هنوز هيچ اقدامي در این مورد نكرده‌ايد. دريغ از يك مقاله علمي و تحليلي از وزرا و مسئولان دولت سابق در حوزه مسئوليت خودشان. شما حتي در دوره وزارت خود نيز مي‌توانستيد با استفاده از بدنه كارشناسي دولت گزارش بدهيد، ولي از اين كار سرباز زده‌ايد، و علت آن هم روشن است زيرا آن دولت براساس نظرات كارشناسي تصميم نمي‌گرفت. مهم‌ترين سياست‌هاي آن في‌البداهه و از درون مغز سياسي دولت تراوش مي‌كرد. وقتي كه اقتصاد را علم نمي‌دانستند، چگونه حاضر مي‌شدند كه به گزارش‌هاي كارشناسانه بدنه دولت توجه كنند؟ درست گفته‌ايد كه مشكل اصلي بحران مديريت است، ولي اين بحران در سال‌هاي 1384 تا 1392 در اوج بود و متاسفانه عوارض ناخوشايند آن كماكان وجود دارد. برای این‌که بدانیم مدیریت ناکارآمد چگونه در برابر پرسش روشن پاسخ نامفهوم می‌دهد کافی است که به ادامه همین گفت‌وگو توجه کنیم: خبرنگار در مورد ایده سدهای زیر زمینی آقای وزیر سوال می‌کند که منظور شما از سد‌های زیرزمینی، آبخیزداری و آبخوان‌داری است؟ سد‌های زیرزمینی شیوه‌ای از ذخیره آب است که می‌توان آن را در قالب فعالیت‌های آبخیزداری تعریف کرد. در این روش با انجام یکسری عملیات سازه‌ای آب به زیرزمین و سازه‌های زیر آن هدایت می‌شود تا درمواقع لزوم از طریق پمپاژ خروجی گرفته شود. با توجه به شرایط خشکسالی در‌ سال 87، 300 نقطه مناسب برای این کار شناسایی شد و در برخی از نقاط مانند کوه زر دامغان و کرمان نیز عملیات اجرایی آن انجام و افتتاح شد. این فعالیت در دولت نهم شروع و متاسفانه با پایان دولت نهم تعطیل شد.  
چرا؟ «از اوایل انقلاب بین دو دیدگاه جنگ وجود داشت، دیدگاه «ما می‌توانیم» امام(ره) و مقام معظم رهبری و دیدگاه «ما نمی‌توانیم» در سیستم اجرایی کشور درگیر بوده‌اند. متاسفانه در بیشتر شرایط دیدگاه ما نمی‌توانیم زور تصمیم‌گیری بیشتری در بخش اجرایی داشته است و در مواردی نیز واردات را انتخاب کرده است.»
یک نفر نبود از ایشان بپرسد که  8‌سال وقت برای انجام این کار داشتید چرا انجام ندادید؟ بعلاوه هزاران طرح نیمه کاره را روی دست این دولت گذاشته‌اید بدون این‌که پولی باقی مانده باشد با کدام بودجه این طرح‌ها را انجام دهند؟ آیا این‌طوری شعار ما می‌توانیم را باید محقق کرد؟ همین نحوه رفتار بوده که جوانان را نسبت به این شعار درست بدبین کرد تا بگویند ما نمی‌توانیم!

دیدگاه‌های دیگران

م
م.ج.ک |
مخالف 0 - 0 موافق
هرچندنمی شود بحران آب را منکر شد ولی آنچه این موضوع را تشدید میکند بحران مدیریت است اگر به دور بر خودمان با دقت توجه نماییم می بینیم آبهای سطحی زیادی در طول سال بدون هیج برنامه ای راهی دریا می شود میتوان با مدیریت درست آبها را مهار کرد تا در صورت نیاز از آن استفاده نمود

تعداد بازدید :  273