| مهدي تجريشي|
اگر بخواهید از دورههای کاری خود بگویید، چند دوره کاری را به دوبلین منحصر میکنید؟
من در دوبلین 4 دوره کار کردم که دوتای آنها به تهران آمد. البته هنوز مجموعهای دارم که هیچجا نمایش ندادهام. این مجموعه بسیار جالب است، گرچه به دلیل عدم امکان حملونقل نمیتوان آنها را در تهران به نمایش گذاشت. این فاصله مکانی دوبلین تا تهران مانع از این میشود که من برخی از اینستالیشنها را بتوانم در تهران هم به نمایش بگذارم زیرا برخی از این آثار از شیشه هستند و آوردنشان به تهران بسیار سخت است.
شما چند سالی در سئول زندگی کرده و بعد راهی دوبلین شدهاید، تعدادی از بزرگان هنر و ادبیات جهان چون جیمز جویس و ساموئل بکت و نقاشی چون فرانسیس بیکن در دوبلین به ظهور رسیدهاند. اولین چیزی که در ایرلند بر شما تأثیر گذاشت چه چیزی بود؟
مردم دوبلین کاتولیک هستند و به شدت مذهبی، این نخستین نکتهای بود که ذهنم را به خود مشغول کرد. آنها این موضوع را محل تفاوت خود با انگلیسیها میدانند. تصمیم گرفتم از چیزی که بسیار دوست دارم یعنی معماری فضاهای مذهبی ایران و ایرلند استفاده کنم. در ایرلند کلیساهای بسیار زیبایی از دوره گوتیک وجود دارد. در ایران از مساجد بسیار زیبای قدیمی و در دوبلین از کلیساها عکاسی کردم و اینها زمینه پدید آمدن آن کارهای بزرگ را فراهم کرد، کارهایی که از یک عکس بزرگ از کلیسا تشکیل شده بود که روی آنها نقشهای ایرانی ترسیم شده بود. در آن مجموعه دو کار سه و دو لتهای نیز وجود داشت که درواقع پنجره کلیسا بودند و آنها را یک سازنده پنجره کلیسا برایم ساخته بود. در این پنجرهها نقاشی پشتشیشه کار کردم. دوره بعدی که گفتم تاکنون به نمایش درنیامده است، عکسهای قدیمی هستند که از خانواده و دوستان خارجیام گرفتهام. این عکسها روی ورق شفاف چاپ شدهاند و در فاصله نیم سانتی درون یک جعبه تکرار شدهاند. این جعبهها زوج هستند؛ یکی از آنها نقرهای و دیگری طلایی است. درون این جعبهها نیز با پولک و پارچه طلایی و نقرهای کار شده است. اما عکسها به شکل قرینه انتخاب شدهاند یعنی در هر مجموعه دوتایی یکی از جعبهها مثلا به عکسی از پیکنیک در ایران سال 60 اختصاص دارد و دیگری پیکنیک یک خانواده در اسلو را در همان سال نشان میدهد. درواقع همه جعبههای دوتایی به همین شکل هستند و یک موضوع مشترک را در ایران و شهری اروپایی نشان میدهند. دوره بعدی هم «سایهبازی» نام داشت و سال گذشته به نمایش درآمد. بعضی از این کارها از نقاشیهای دوره رنسانس اولیه و آثار هنرمندانی مانند آندرهآ مانتنیا، فیلیپو لیپی و یک نقاش آلمانی استفاده کردم. درواقع اینها اجرای من از آن آثار هستند و کپی عین به عین آنها محسوب نمیشوند. آثاری که من انتخاب کردم، فضاهای مذهبی و منظرهگون را شامل میشد. من این منظرهها را به صورت تک رنگ یا با رنگهای محدود کشیدم و به فراخور هر منظره به جای فیگورهای مسیح و حواریون به صورت رندوم فیگورهای ایرانی از دورههای هخامنشی، صفویه و قاجار به صورت طراحی خطی سفید گذاشتم. نکتهای که فراموش کردم بگویم اینکه من 6سال پیش هم یک نمایشگاه نیمهخصوصی در ایران داشتم که در آن آثاری که در کره کار کرده بودم را به نمایش گذاشتم. کارهای این نمایشگاه ابعاد بسیار بزرگی داشتند و درواقع بزرگترین نقاشیهایی هستند که من کار کردهام.
مجموعه جدید شما با عنوان «معما» این روزها در دوبلین به نمایش درآمده، از این مجموعه آثار بگویید؟
من عنوان «ایهام» را برای نمایشگاه انتخاب کردم. از این مجموعه 5 اثر را به ایران آوردهام اما بعید میدانم که به صورت یک نمایشگاه انفرادی آنها را به نمایش بگذارم. البته ممکن است آقای امید تهرانی، مدیر گالری اثر تصمیم بگیرند که آنها را به یک آرتفر بفرستند یا در یک نمایشگاه گروهی شرکت دهند. اما برای نمایشگاه بعدیام، برنامه دارم که کارها را در تهران هم به نمایش بگذارم. نمایش آثار در این نمایشگاه در دوبلین شکل خوبی داشت چون آثار با نور کم شکل خاصی دارند و با نور زیاد هم حالوهوای دیگری پیدا میکنند البته من شخصا آنها را با نور کم بسیار دوست دارم. این کارها به جعبههایی شباهت دارند. این کارها یک لایه بیشتر نیستند درواقع زیر اثر یک بوم است که با رنگ اکرلیک کار شده و روی آن هم لیزرکات است. اینها در جعبهای قرار دارند که کنار آن با آینه پوشانده شده است. اینها 70درصد آینه هستند و اگر شما دستتان را پشت آنها بگیرید، میتوانید آن را ببینید، به همین دلیل در نورهای متفاوت و از زاویههای متفاوت اثر به شکل خاصی دیده میشود. همه این آثار از مجموعه داوینچی من هستند و نقشهای هندسی از هنر اسلامی در کنار آنها قرار گرفته است. داوینچی را نیز به این دلیل انتخاب کردم که اوج انسانگرایی است و در مقابل طرحهای هندسی دوران اسلامی که اوج نقوش هندسی هستند، قرار گرفته است. این نمایشگاه بسیار موفق بود و صاحب گالری هم از آن بهعنوان نخستین نمایشگاه یک هنرمند ایرانی در دوبلین کاملا راضی بود. این گالری جزو بهترین گالریهای ایرلند است و نخستینبار که به آن رفتم، آرزو کردم که در آنجا نمایشگاه داشته باشم. خود نمایشگاه هم بسیار خوب بود و نهتنها توجه جامعه هنری دوبلین به من جلب شد بلکه هنر ایران نیز مورد توجه قرار گرفت و من واقعا از این موضوع بسیار خوشحالم.
یکی از المانهای بارز آثار «رکسانا منوچهری» تلفیق و تجانس شرق و غرب است. شما چند سالی هم در کرهجنوبی زندگی کردهاید، از تأثیرگذاری فرهنگ آن مرز و بوم روی آثارتان بگویید؟
نخستین چیزی که در سئول توجه مرا جلب کرد، ارتباط و تاثیرگرفتن از تکنولوژی است. سیستم پیشرفته شهری و خطوط متروي سئول به شدت افراد را تحتتأثیر قرار میدهد. این موضوع در آثاری که در کره کار کردهام، کاملا مشخص است چون آن زمان مدام از متروها عکاسی میکردم. درعینحال در بافت شهری از بخشهای سنتی به شدت مراقبت کرده و به آنها اهمیت میدهند. همه این عوامل در کارهایی که در کره خلق میکردم تأثیر داشتند. نکته جالب اینجاست که حضور عناصر ایرانی در کارهای من برای کرهایها ناشناخته نبود و آنها به دلیل سنت نقاشی شرقی با فیگورهای من آشنایی داشتند. موضوعی که در اروپا اصلا وجود ندارد و کوچکترین عنصر ایرانی در کارهای من برای آنها ناشناخته و غریب است.
در دوره مجموعه «سایه بازی» شما به فضاهای رنسانسی در کنار فیگورهای شرقی دست یافتید.
بله، بههرحال هر کسی با توجه به جایی که در آن زندگی میکند، تاثیراتی میگیرد. من همیشه کارهایم را از یک جایی میگیرم و همیشه درحال سرچ کردن در اینترنت و جمعآوری عکس و طرح هستم. از طرفی به آثار دوره رنسانس همیشه علاقه داشتهام. شاید بتوانم بگویم دوره رنسانس، دورهای است که از زمان دانشگاه بسیار روی من تأثیر گذاشت. اتفاقی که برای من افتاد، این بود که همیشه فکر میکردم طراحیخطیهای سفید من باید به شکل دیگری کار شوند و آنچه تا آن روز درمورد آنها انجام دادهام کافی نیست. به این ترتیب بود که دوره چهارم کارهایم شکل گرفت. در این آثار زمینهها از دوره اولیه رنسانس گرفته شده و با فیگورهای ایرانی مربوط به دورههای مختلف قاجاریه، صفویه و نقشهای تختجمشید تلفیق شده است. من از وقتی به کرهجنوبی رفتم، فیگورها و مینیاتورهای ایرانی را در فضای سرد و مدرن کره نقاشی میکردم، وقتی فضای زندگیام تغییر کرد و به دوبلین ایرلند رفتم، فضای آثارم اروپایی شد و فیگورهایم در آن فضا قرار گرفتند. فکر میکنم در هر جای دنیا که باشیم، همه ما تاریخ و پیشینهای داریم که به آن افتخار میکنیم، من بهعنوان یک ایرانی که خارج از کشور زندگی میکنم، از محیط تأثیر میگیرم، درواقع المانها و فیگورهای شرقی از درونم و فضای غربی از محیطی که در آن زندگی میکنم، نشأت میگیرد.
اولین نمایشگاه انفرادی نقاشی از کی و در کجا شکل گرفت؟
نخستین نمایشگاه انفرادیام پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه هنر و در گالری هفتثمر برگزار شد. این نمایشگاه انفرادی، مجموعهای از کارهای آبمرکب من بود که به شکل فیگوراتیو کار شده بودند. پس از آن 2 یا 3 نمایشگاه در گالری برگ و نمایشگاه دیگری در گالری طراحانآزاد داشتم. همه اینها پیش از همکاری من با گالری اثر بود. اکنون به مدت 13سال است که با گالری اثر کار میکنم و همکاری من با این گالری با یک نمایشگاه گروهی دانشجویی آغاز شد. پس از آن آقای تهرانی تمایل نشان دادند که به شکل انفرادی با هم همکاری کنیم. نخستین نمایشگاه انفرادی من در گالری اثر، مجموعهای از کلاژ عکس و نقاشی بود که طرفداران بسیاری هم پیدا کرد. پس از این نمایشگاه گالری اثر به خیابان ایرانشهر منتقل شد که من در این دوره از فعالیت گالری تاکنون 3 یا 4 نمایشگاه آنجا داشتهام. در کره هم که بودم یک نمایشگاه انفرادی در گالری «چنگدون» داشتم. در کره همچنین یک آرتفر بزرگ به نام «کیاف» برگزار میشود. زمانی که آنجا بودم در این آرتفر مسابقهای برای هنرمندان جوان مستقل برگزار میشد. من در این مسابقه برنده شدم به همین دلیل زمان بیشتری یعنی حدود 3سال در کره ماندم. حسن کار در کره این است که برگزاری نمایشگاه فقط به نمایش آثار محدود نیست و همیشه جلسات بحث و گفتوگو نیز در کنار این نمایشها برگزار میشود؛ اتفاقی که خوشبختانه اکنون در بسیاری از گالریهای تهران نیز رخ میدهد. در ایرلند هم تاکنون روی ۴ مجموعه کار کردهام که دو تا از این مجموعهها در تهران و یکی در دوبلین به نمایش درآمده است.
آثار شما را در آینده باید در گالری کدام کشور جستوجو کنیم؛ «رکسانا منوچهری» هنرمند ایرانی مقیم دوبلین آیا در کنار نقاشی، مدیومهای دیگری را نیز تجربه خواهد کرد؟
دوست دارم که با یکی از گالریهای لندن کار کنم اما برای این همکاری به برنامهریزی نیاز است. برای این کار هم عجله ندارم و سعی میکنم خوب کار کنم. کیفیت کار بسیار مهم است و اگر سعی کنم خوبتر کار کنم، بیشتر جلو خواهم رفت. من فکر میکنم هنرمندان 2 دسته هستند. گروهی روی مدیوم نقاشی تعصب دارند؛ من شخصا از این گروه نیستم و حتی برای امسال در نظر دارم یک پروژه نقاشی و انیمیشن کار کنم و حتی ممکن است پس از آن اتفاقات دیگری پیش آید و مدیوم دیگری را نیز تجربه کنم.