شماره ۳۶۰ | ۱۳۹۳ شنبه ۱ شهريور
صفحه را ببند
٢٢سالگى «صد اثر صد هنرمند» در ٢٦سالگى گالرى گلستان

ساليان متمادى ست مرداد ماه جامعه هنرهاى تجسمى با دو عنوان همراه است: تعطيلى گالرى‌ها و نمايشگاه پرشور «صد اثر صد هنرمند» گالرى گلستان!  همين همنشينى جالب توجه خود گواه ابتكار و موقع‌شناسى ليلى گلستان، مترجم و موسس گالرى گلستان است؛ ٢٢‌سال است وقتى همه گالرى‌ها به تعطيلات تابستانى مي‌روند، رويدادى لبريز از اثر هنرى و سرشار از هنرمندان در گالرى گلستان آغاز مي‌شود كه هم خوب مي‌فروشد هم نشاطى چشمگير به جامعه هنرى مى‌تراود؛ اين نمايشگاه تابستانى اكنون به قديمى‌ترين رويداد تجسمى ايران بدل شده و جالب اينجاست كه شمار شركت‌كنندگان در آن حتى از عنوان نيز پيشى گرفته است.
راه‌بندان در دروس!
جداى از قدمت بسيار «صد اثر صد هنرمند» و نيز زمان برگزارى آن در مردادماه داغ، استقبالى كه هر ‌سال پر شورتر از آن مي‌شود همه را غافلگير مي‌كند؛ درست مثل همين امسال؛ در هنگامه تعطيلات چهار روزه عيد فطر، عصر جمعه دهم مرداد «صد اثر صد هنرمند» بيست‌ودوم از راه رسيد و كل منطقه دروس و خيابان كماسايى كه گالرى گلستان در آن واقع است را با راه‌بندان عجيبى مواجه كرد؛ آنها كه به شوق حضور در اين افتتاحيه سنتى شده دل از مسافرت كنده و صبح از شمال راهى پايتخت شدند مي‌گفتند گالرى گلستان از جاده‌هاى چالوس و هراز شلوغ‌تر بود. انبوه استقبال‌كنندگان از اين نمايشگاه كه محوريت فروش دارد چنان بود كه ليلى گلستان پشت ميز تحريريه مديريتى كوچكش وقت سر خاراندن نداشت و لابه لاى سلام و عليك با تازه رسيده‌ها، كار مي‌فروخت؛ وقتى آفتاب اين عصر داغ غروب كرد، خانم مدير گالرى ٣٦ تابلو را ٤٤٥ ميليون تومان به فروش رسانده بود كه اين روزها شنيده مي‌شود در كمين ركورد ٦٠٠ ميليون تومان است.
از ٢٠٠‌هزار تا ٢٨٠ميليون تومان فروش مي‌رود
شاخصه ديگر اين نمايشگاه همنشينى نام‌هاى بزرگ و برند شده تجسمى ايران با جوانانى است كه تابه‌حال حتى يك‌بار تجربه نمايشگاه نداشته‌اند؛ به رسم گالرى گلستان قيمت‌ها در اين نمايشگاه چنان است كه همه اقشار مختلف مردم امكان خريد داشته باشند؛ گران‌ترين اثر اين رويداد، نقاشى كوچكى از سهراب سپهرى است كه ٢٨٠ميليون تومان قيمت داشت و همان ساعت اول افتتاحيه فروخته شد؛ اما اين سقف قيمت‌هاست و از يك ميليون و ٥٠٠‌هزار تومان هم كار براى خريد روى ديوار است؛ و البته صاحبان امضا هميشه گران‌اند: يك پرويز كلانترى كوچك ٢٠ميليون، هفت تا فريده لاشايى هر يك ١٠ تا ١٢ميليون، نقاشى بهرام دبيرى ١٧ميليون، يك احصايى كوچك ٢٠ميليون، پروانه اعتمادى ٣٥، يك آيدين آغداشلو بسيار كوچك ٦ميليون، بهجت صدر ٨ميليون، على‌اكبر صنعتى ٥ميليون، محمدعلى ترقى ١٥ميليون، مينياتورهاى فرح اصولى ١٠ميليون كه دو تا بالا و پايين نصب شده‌اند... اما جوان‌هاى تثبيت شده چراغ ارزانى را روشن نگاه داشته‌اند هومن فولادقلم، عليرضا سعادتمند، دلبر شهباز، حسين چراغچى، گلناز قديرى... جالب است كه در اين نمايشگاه همه جور كارى فروش مي‌رود؛ به اين معنا كه همه طيفى مخاطب و خريدار دارد.
همه در كنار هم، چسبيده به هم
اين روزها كه به گالرى گلستان پا مي‌گذارى، يافتن يك كف دست سفيدى ديوار هم ناممكن است، همه ديوارها به تسخير تابلوهاى كوچك و متوسط درآمده‌اند و براى ديدن آثارى كه پايين‌اند بايد خم شوى و براى بالايى‌ها بايد روى انگشتان پا بايستى؛ گالرى گلستان ٢٦‌سال پيش يك پاركينگ كنار خانه قديمى خانواده گلستان بود، اما به لطف ابتكار ليلى گلستان و اعتماد جامعه هنرى به او، امروز ديگر ظرفيتش براى رويداد معروف صد اثر صد هنرمند، جاى سوزن انداختن ندارد؛ خود خانم گلستان درباره اين فشردگى تابلوها كنار هم مي‌گويد: «بله، کارها تنگاتنگ و در کنار هم عرضه می‌شوند و جنبه بصری بسیار زیبایی دارد که مخاطبان و هنرمندان این شرایط را دوست دارند؛ طی تجربیات این سال‌ها ترجیح دادم آثار کوچکتر را انتخاب کنم که جا برای همه باشد چون این نمایشگاه هر ساله با استقبال بیشتری روبه‌روست و هنرمندان زیادی دوست دارند در این نمایشگاه شرکت کنند. این نوع چیدمان برای هنرمندان جوان بسیار خوشایند است زيرا آثارشان در کنار آثار اساتید است و نامشان در کنار نام پیشکسوتان روى ديوار مي‌رود؛ البته محیط گاهی زیادی شلوغ است ولی به نظر من مشخصه بارز این نمایشگاه همین است که همه در کنار هم و چسبیده به هم باشند به‌هرحال سال‌هاست مخاطبان با همین شرایط اين نمايشگاه را ديده‌اند و هميشه خریدهاى خوبى از آن کردند، فقط باید زمان بیشتری را برای بازدید از نمایشگاه صرف کنند تا همه كارها را ببينند.
همه چيز از مرداد ٧١ شروع شد
آغاز به كار و خلق قديمى ترين رويداد تجسمى ايران شنيدنى است؛ ايده‌پرداز اين نمايشگاه مي‌گويد: «گالری گلستان کار خود را از ‌سال 1367 آغاز كرد و تا‌ سال 1371 فصل تابستان‌هايش، هميشه تعطیل بود. ولی چون منزل من در کنار نگارخانه بود دايما مشتریان خارج از کشور که برای تعطیلی تابستان به ایران می‌آمدند از من کار می‌خواستند و مجبور بودم به آنها کار بدهم به همین دليل تصمیم گرفتم تابستان‌ها هم گالری را باز نگه دارم و در ‌سال 1371 نمایشگاه «صد اثر صد هنرمند» را در همین فصل برپا کردم كه واقعاً مسافران خارج از کشور بیشترين مشتریان سال‌هاى نخست آن بودند؛ اما رفته‌رفته این نمایشگاه به کارنامه یک‌ساله هنرمندان جوان و پیشکسوت ما بدل شد، يادم مي‌آيد در‌ سال آغازين شمار هنرمندان کمتر از صد نفر بود، شايد 75 نفر؛ من در آن زمان نام نمایشگاه را « صد اثر صد هنرمند» گذاشتم که در آینده به صد برسد اما يك سال‌هايى مثل دوره هجدهم 190 هنرمند هم حضور داشته‌اند.
كيفيت و قيمت منصفانه
تأكيد بر كيفيت آثار ارایه شده و قيمت منصفانه دو مولفه ديگر صد اثر صد هنرمند است كه همچنان خانم گلستان اين دو را براى دستيابى به يك شعار، با وسواس پيگيرى مي‌كند: «امسال بسیار سختگیر‌تر شدم، بين خودمان باشد گاهی زیادی هم جدی بودم؛ البته نتیجه‌اش را دیدم و مخاطبان و هنرمندان از کیفیت بالای نمایشگاه تعریف کردند؛ قیمت‌ها را تا آن‌جا که توانستم تعدیل کردم، جوان‌ها حرف گوش کردند و اصلا هیچ نوع مخالفتی با قیمت‌های من نداشتند و با اساتید و پیشکسوتان چانه‌زنی بیشتری داشتم ولی در نهایت خوشبختانه همه حرف مرا قبول کردند و به همین دلیل همه از قیمت‌ها راضی هستند. از اين روست كه مدعى هستم در این نمایشگاه برای همه سلیقه‌ها و حتی همه سطوح در آمدی اقشار مختلف جامعه آثاری عرضه شده است که همه بنا به سلیقه و توان مالی خود می‌توانند از آن بهره‌مند شوند، شايد قدمى در راه تحقق شعار «هر خانه ایرانی یک اثر هنری» برداشته شود.
وقتى خانم گلستان هم سورپرايز مي‌شود
ایران جای عجیبی است و همه چیز غیرقابل پیش‌بینی؛ اتفاقاتی که در ایران رخ می‌دهد هیچ جای دنیا مشابهش را نمی‌توان یافت؛ مثلا برای بازدید از یک نمایشگاه خیابان راه‌بندان شود در هيچ جاى دنيا نظير ندارد.  اين مطلع ارزيابى ليلى گلستان از بيست‌ودومين  صد اثر صد هنرمند است كه ادامه‌اش هم جالب است: «استقبال بیش از انتظارات من بود و تصور نمی‌کردم در دوره‌ای که وضع اقتصادی مردم رونق چندانی ندارد از این نمایشگاه اینچنین استقبال شود؛ به‌خصوص كه آغاز نمايشگاه با تعطيلات چند روزه عيد فطر هم توامان بود؛ اما خوشحالی بزرگتر من از این است که 80‌درصد کسانی که کار خریدند برای نخستین‌بار بود یک اثر هنری را خریداری می‌کردند. آنها افرادی از طبقه متوسط جامعه بودند که بیشتر آثار جوانان هنرمند خریدند و دقیقا هدف من همین است، همیشه دلم می‌خواست جوانان کار بفروشند و مردم عادی خریدار باشند.


تعداد بازدید :  119