شماره ۵۹۶ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۳ تير
صفحه را ببند
دروغی زشت با جامه‌ای زیبا

| احمدرضا دالوند  | 

پدیده مذموم تملق‌گویی بیشترین خطر را زمانی احساس می‌کند که شایسته‌سالاری فقط یک شعار کلامی نباشد و الحق با تمام معنا به فعل درآید. این استراتژی مکارانه افراد دغلکار است: «کافی است که مقام بالادستی را به تملق‌شنوی عادت‌دهی». آنان به‌خوبی می‌دانند که چشم اسفندیار *، هر انسانی ممکن است در منطقه «غرورکاذب» او نهفته باشد، که با تعریف و تمجید از او می‌توان غرور کاذب طرف را بیدارکرده و چشم او را نسبت به شایسته‌سالاری کور کرد. برخی روان‌شناسان چاپلوسی را یکسری رفتار می‌دانند که به‌صورت نامشروع برای نفوذ بر یک فرد خاص، با توجه به‌ویژگی‌ها و جذابیت‌های شخصی، طراحی شده‌اند. برخی دیگر از روان‌شناسان، چاپلوسی را نوعی رفتار تعریف می‌کنند که توسط فرد برای افزایش جذابیت‌های خود در نزد دیگران اعمال می‌شود. «رندی گوردون» روان‌شناس سازمانی، چاپلوسی را یک نوع استراتژی رفتاری می‌داند که فرد از آن برای کسب وجهه مناسب و در نتیجه پیشرفت و ارتقای شغلی بهره‌می‌گیرد و اگر با زیرکی انتخاب شود، کارکنان را به جلو سوق می‌دهد. این تعریف، به افراد پیشنهاد می‌کند که از چاپلوسی به‌عنوان وسیله‌ای برای افزایش محبوبیت و جلب توجه استفاده کنند. اما دیدگاه دیگری می‌گوید: چاپلوسی یک دسته از رفتارهای خودآگاهانه است که افراد آن را با هدف کسب رضایت مقام بالادستی که قادر به کنترل پاداش‌ها و منابع است به کار می‌گیرند. چاپلوسی و تملق در بین افرادی دیده می‌شود که تخصص و اطلاعات کافی ندارند و با این روش سعی می‌کنند خود را حفظ کنند یا ارتقا بخشند. چاپلوسی و تملق هنگامی کاربرد پیدا می‌کند که مدیران و رؤسا از چنین رفتاری احساس رضایت می‌کنند. این رفتار‌ها در جوامعی بیشتر دیده می‌شود که رابطه به‌جای ضابطه برقرار باشد، بنابراین تملق، راهی برای برقراری ارتباط با افراد قدرتمند و بانفوذ می‌شود. در فرهنگ لغت دهخدا، چاپلوسی یعنی تملق، چرب‌زبانی، خوشامدگویی. تملق، راهی کوتاه و بی‌هزینه برای کسب منزلت دروغین در اجتماع است. واژه تملق در فرهنگ معین به معنی چرب‌زبانی‌کردن، چاپلوسی و اظهار فروتنی و محبت‌کردن است... و  تملق دروغی است زشت که جامه زیبا بر آن می‌پوشانند و در نظر مدیران می‌آرایند و به‌عنوان کالا آن را می‌فروشند تا موقعی مناسب‌تر به دست آورند. تملق نوعی دروغ است و چاپلوسی نوعی ریا. اما هنگامی که سعدی از برهان خُلف برای القای توانایی ادبی خود می‌گوید، ممکن است برای لحظه‌ای اذهان ساده‌اندیش را به خطا اندازد. در مدینه فاضله‌ای که سعدی در قالب شعر و در کتاب گلستان ترسیم می‌کند، بر آن است که طبقه حاکم باید خود را به کلی با مردم یکسان بدانند و راه و رسم زندگانی آنها باید مانند راه و رسم زندگانی مردمان عادی، ساده و بی‌پیرایه باشد. در گلستان سعدی آمده است که حاکم باید از میان مردم برخاسته باشد و باید آگاهی وسیعی درباره شرایط مردمان عادی داشته باشد.
*چشم اسفندیار: به‌جای «پاشنه آشیل» به‌کار گرفته شده است و مربوط به فرهنگ یونانی است، نه ایرانی


تعداد بازدید :  287