شماره ۵۹۴ | ۱۳۹۴ دوشنبه ۱ تير
صفحه را ببند
هفتاد و پنج‌میلیون کارشناس والیبال!

احمدرضا  کاظمی طنزنویس

[email protected]

یک نگاه گذرا در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که ما در ایران چیزی حدود هفتادوپنج‌میلیون «کارشناس» داریم که اظهار فضل‌شان از پیدا شدنِ «شقیقه» یک انسانِ اولیه در تپه‌هایِ سیلک کاشان تا مصدومیتِ پای چپ‌ هافبکِ تیم فوتبال «رئال زاراگوزا» را در برمی‌گیرد. این «کارشناسی» یک امر کاملا غریزی است و نیازی به طی کردن مراحل چهار‌ساله تحصیلات برای گرفتن مدرک ندارد. یعنی همین که شما توانایی تکلم داشته باشید خودش معتبرترین مدرک است و فارغ‌التحصیل محسوب می‌شوید!
این روزها جو مذاکرات تا حدودی خوابیده و مردم پا را از بحث هسته‌ای بیرون کشیده‌اند و در داخل تیم‌ملی والیبال گذاشته‌اند! یعنی همان کسی که تا دیروز جوری از لزوم عدم تعلیق غنی‌سازی 20درصد حرف می‌زند که هرکس نمی‌دانست فکر می‌کرد طرف را از بچگی به‌جای گهواره توی «سانتریفیوژ» چرخانده‌اند؛ امروز جوری از سرویس‌های «میرزاجانپور» و دفاع روی تور «موسوی» انتقاد می‌کند که آدم دلش می‌خواهد خودش را بدهد دستِ برادرِ مربی تیم والیبال آمریکا که گویا بازیگر هم هست! حالا جالب اینجاست که این نظرات کارشناسانه و محتشمانانه(!) روزبه‌روز نوسان بیشتر و پایداری کمتری پیدا می‌کند. در دوره گذشته، نظرات مردم به صورت «بازی‌به‌بازی» تغییر داشت. یک پیروزی؛ تیم والیبال را تبدیل می‌کرد به «قهرمانان واقعی ورزش کشور که برخلاف فوتبالیست‌های بی‌غیرت با قراردادهای میلیاردی، با جان و دل می‌جنگند» و یک شکست از آنها «یه مشت جوون مغرور که با چار تا نتیجه شانسی، جوگیر شدن» می‌ساخت. در این دوره از بازی‌ها اما این نوسان خیلی شدیدتر شده و افاضات ملت به صورت «ست به ست» عوض می‌شود. روندی متناقض که احتمالا به‌زودی حالت «پوئن» به «پوئن» خواهد گرفت. برای مثال:
دور برگشت: بازی ایران و لهستان
«بازی 23 بر 23 مساوی است که لهستان با یک آبشار مشکوک موفق به کسب امتیاز شده و نتیجه بازی ایران 23 – لهستان 24 اعلام می‌شود»
غلام‌میرزا مفتول‌آبادی اصل: من همون دوسال پیش گفتم این کواچ مربی نیست. تازه داره کسب تجربه میکنه.‌ سال پیشم اگه نتیجه گرفت به خاطر این بود که داشت روی دستاوردهای «ولاسکو» اسکی می‌رفت! بچه‌ها این پیج رو الان ساختم لطفا حمایت کنید: «ما خواستار اخراج کواچ و بازگشت ولاسکو هستیم»
کوروش آریاییِ کبیرمنش: این موسوی رو واسه چی گذاشته توی زمین؟ عین این اسکاچ فلزیا میمونه که مامانم باش ظرف می‌شوره! اون شهرام محمودی هم که تکلیفش از فامیلیش مشخصه! محمودی! بازیشم محمودیه!! فقط قد دراز کرده! عین دکل مخابرات! خدایی فامیلیش اگه به جای محمودی مثلا روحانی بود بازم میذاشتن توی تیم؟ نمی‌ذاشتن دیگه!
آناستازیتا: این معروف چرا درست پاس نمیده؟ اَه، از چشمم افتاد. فکر کرده مثلا اون موهای سیاه‌سفیدش که مثه تلویزیونِ خونه بابابزرگم ایناس خیلی قشنگه؟ فقط بلده چش‌غره بره به این عبادی‌پور بیچاره.
«در این لحظه کواچ درخواست بازبینی صحنه را می‌دهد. با مشخص شدن خطای تور بازیکن لهستانی نتیجه به 24 –23 تغییر پیدا می‌کند»
غلام‌میرزا مفتول‌آبادی‌اصل: دمش گرم! مربی حرفه‌ای به این میگن خدایی. چقدر زیرک و باهوش!
«معروف به سراغ سرویس می‌رود و با یک سرویس هدف‌دار حریف را در مهار توپ به زحمت می‌اندازد. لهستانی‌ها به سختی توپ را وارد زمین ایران می‌کنند. عبادی‌پور باز هم جا می‌ماند اما موسوی و محمودی توپ را دفاع و آن را در زمین حریف جای می‌دهند. ایران با نتیجه 25-23 برنده می‌شود»
آناستازیتا: وااااااای عجیجمممم معروووووووف! الهی قوبونت بلممممم. الهی فدای اون رگه‌های سفیدرنگِ موهااااای پرکلاغی‌ت بشمممم! این عبادی‌پور چی میگه این وسط؟ همه‌ش اعصاب کاپیتانو خرد میکنه! بچه مثبت!
کوروش آریاییِ کبیرمنش: دمت گرم سید! دمت گرم! من نمیدونم چرا از همون اول موسوی رو ثابت نذاشته بودن توی زمین! شهرام جون دمت گرم! نشون دادی خون کوروش توی رگاته! ماشالا قد و بالا! ماشالا بلندقامتانِ بلندپرواز!
غلام‌میرزا مفتول‌آبادی‌اصل: بچه‌ها این پیج رو الان ساختم لطفا حمایت کنید: «کمپین یک‌میلیون امضا برای بستن قرارداد مادام‌العمر با کواچ»

 

 


تعداد بازدید :  214