شماره ۵۹۴ | ۱۳۹۴ دوشنبه ۱ تير
صفحه را ببند
بازنگاهی به اندیشه جوانمردی در کوچه و بازار
فتوت‌نامه سلمانی‌ها، یادگار هزاره‌های تاریخ ایران
پیشینه جوانمردی سلمانیان به گذشته‌های دور بازمی‌گردد؛ آن زمان‌ها که نمی‌توان برایشان تاریخی دقیق منظور داشت. با درنگی کوتاه در تاریخ و بازنگری منابع و مستندات می‌توان دریافت که روح حاکم بر جامعه ایران در ادواری طولانی با جوانمردی پیوندی عمیق داشته است. این پدیده، اغلب، اقشار و طبقات جامعه را در گستره نظمی معنادار به هم گره می‌زند. زمانی که بهزاد نقاش در دوره تیموریان، نگاره‌ای براساس قصه‌ای از خمسه نظامی نقش می‌زند و‌ هارون خلیفه را در حمام ترسیم می‌کند، پیوند حمامیان و سلمانیان را با فتیان بازمی‌تاباند. این پیوند در نگاره او از سراویل (لباس جوانمردان)، لنگ و ابزار سرتراشی در کنار هم حکایت دارد و قسمتی از تاریخ سلمانیان جوانمرد را به‌عنوان بخشی از بدنه جامعه، با زبان خود بازمی‌گوید. با نظر به گذشته‌هایی دورتر باید گفت براساس جهان‌بینی زرتشتیان در ایران‌باستان، اجزای بی‌جان بدن ناپاک و کثیف در شمار می‌آمدند و کسی که سرمی‌تراشید و می‌پیراست، گناهکار به شمار می‌رفت. این باور بعدها به دوران اسلامی نیز آمد، از این‌رو در دوران اسلامی شاهدیم که پیشه سلمانی حقیر بوده و سلمانی‌ها از جایگاهی درخور برخوردار نبوده‌اند. ازدواج با آنان در باور عامه حتی تا روزگار قاجاریه به‌گونه‌ای کراهت داشته است. اینها اما همه آن چیزی نیست که درباره سلمانی‌ها می‌دانیم زیرا این پیشه، در نظر همگان، چنین نمی‌نمود و کسانی بدان می‌پرداختند تا نیازهایی را برطرف کنند؛ به‌ویژه آن‌که اعضای این صنف، از مقطعی، خود، جوانمردانی به‌شمار می‌آمدند که مورد توجه و احترام عموم بودند.

پیوندگاه سلمانیان با جوانمردان کجاست؟
بنا به نوشته مهران افشاری در بخشی از کتاب «فتوت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه» باید گفت سلمانی‌ها تا سده‌ها همان دلاکان و کارگران حمام بوده‌اند و از این‌رو کار پیرایش مو، کیسه‌کشی و کشیدن دندان و حجامت را انجام می‌داده‌اند. ارتباط فتوت و جوانمردی را با حمام و حمامی‌ها از این شعر عطار می‌شود، دریافت: «بوسعید مهنه در حمام بود/ قائمش کافتاد مردی خام بود... شوخ شیخ آوردی تا بازوی او/ جمع کرد آن جمله پیش روی او... شیخ را گفتا بگو ‌ای پاک جان/ تا جوانمردی چه باشد در جهان... شیخ گفتا شوخ پنهان کردن است/ پیش چشم خلق ناآوردن است». (شوخ: چرک و آلودگی).
آنچه از دوران صفویه می‌دانیم گویای این معنی است که در رسائل دست‌نویس فتیان، سلمانی‌ها بیش از هر صنفی بزرگ داشته شده‌اند و پیشه آنها به سلمان فارسی نسبت داده شده است. باتوجه به آن‌که سلمان در جوانمردی جانشین امیرالمومنین(ع) است، بنابراین اهمیت جایگاه سلمانیان در میان فتیان بیشتر روشن می‌شود. جدای از این انتساب افسانه‌ای و داستانی که تقدسی آسمانی را به کار و جایگاه سلمانیان می‌بخشد، باید اشاره کرد بنابر دانسته‌هایمان از دوره صفوی، پیوند سلمانیان با حیدریان روشن می‌شود. در میان قلندران حیدری، آنها که پیر و مریدشان میرقطب‌الدین حیدر تونی بوده و از صنف سلمانیان، بر این باور بوده‌اند که سنگ و تیغ و آینه به‌عنوان ابزار سلمانیان، از میرقطب‌الدین به دیگران رسیده است. بر این اساس می‌توان گفت شاید سلمانیان، بنیان‌گذار آیین قلندران حیدری بوده‌اند یا سلمانیان جوانمرد در عصر صفوی بدین طریقت پیوسته و خود را به دامان آن انداخته‌اند. حتی در تواریخ پس از این، زمانی که خاکساریه از گستره فتیان و صوفیه سربرمی‌آورند، بنابر نوشته مهران افشاری در کتاب فتوت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، شاهدیم که «هر آنکس که به فرقه خاکسار می‌پیوست، در ابتدای سلوک از جانب پیر خود فرمان می‌یافت که برای مدتی سلمانی و دلاکی را پیشه خود کند و شاید با عنایت به دید تحقیرآمیزی که مردم به صاحبان این پیشه‌ها داشته‌اند، مقصود پیران خاکسار این نیز بوده است که غرور و خودبینی را در مریدان خود نابود و آنان را متواضع و خاکسار سازند».
براساس فتوت‌نامه‌ای از سلمانیان، سابقه سرتراشی یا سلمانی به شیث نبی و ابراهیم(ع) و سپس پیامبر بزرگوار اسلام(ص) می‌رسد. بر این اساس، پس از آن‌که جبرئیل تاج نور را بر سر پیامبر گذاشت و خرقه‌ای از چهار برگ طوبی را بر دوش آن حضرت انداخت «سر امیرالمومنین(ع) را تراشید به همان طریقه که جبرئیل سر آن حضرت را تراشیده بود. آنگاه حضرت امیر المومنین(ع) سر سلمان را تراشید و سنگ و تیغ را به سلمان حواله نمود تا سر بعضی از اصحاب را بتراشد».
سلمانیان طبق آداب جوانمردانه
چگونه کار می‌کردند
طبق این فتوت‌نامه، بر سلمانیان مانند هر کس که شغل و پیشه‌ای دارد، واجب است که روش و طرز کارش را خوب بداند تا لقمه حلال به دست آورد. سلمانی همچنین باید از زندگی سلمان فارسی آگاه باشد و منش خود را بدو نزدیک گرداند؛ آنچنان که سلمان در طریق زندگی خود مورد توجه پیامبر بود و پیامبر او را چون یکی از اعضای خانواده‌اش می‌دانست. از زبان پیران و پیشکسوتان سلمانی برجای مانده است که دوازده چیز بر سلمانی واجب است «اول خدمت پیر و استاد نمودن، دوم ادب و قواعد این کار را دانستن، سوم داشتن عزت و حرمت نگاه داشتن، چهارم توبه و تلقین و عهد و بیعت و کسوت قبول نمودن، پنجم مسلمان پاک‌پوش باشد، هشتم چون موی کسی را بیند از روی مردی تراشیدن، نهم کاری را بی‌طمع کردن، بلکه سر پادشاه و گدا را یکسان تراشیدن، دهم در میان مومن و کافر فرق نمودن، اگر کم‌دهند یا زیاد، نرنجند، یازدهم شرایط سر تراشیدن را نیکو بداند، دوازدهم تیغ را تیز نگاه دارد که آزاری به کس نرساند، هرچه آزار کند، گناه است».
مشتریان سلمانی‌ها باید آدابی را در وقت مراجعه به سلمانی رعایت می‌کردند. مشتری باید رو به قبله می‌نشست برسد زانو و دست بر سینه می‌گذاشت، آنچنان که در آداب تسبیح است و نیز باید کلمه شهادت بر زبان می‌راند و سکوت می‌کرد. بر سلمانی نیز در حین کار چیزهایی واجب بود؛ او باید موی سر مشتری را می‌مالید و در حین کار نباید زخم سر مشتری را می‌برید. به خط سر و گردن مشتری باید توجه می‌کرد. سنگ و تیغش را باید می‌شست و تیغش را تیز می‌کرد. از مشتری رخصت می‌خواست تا کارش را شروع کند. تراشیدن را باید از سمت راست پیش‌می‌گرفت و زمانی که تیغ را بر سر مشتری می‌گذاشت باید می‌گفت بسم‌الله و بامرالله و سنه‌الله و الله‌اکبر. وقتی به سمت چپ سر مشتری می‌رسید باید می‌گفت ان‌شاءالله محلقین رؤسکم و مقصرین لاتخافون. سلمانی باید ترتیب تراشیدن را رعایت می‌کرد و موی مردم را روی تن‌شان نمی‌ریخت و مو‌ها را باید جمع و در جایی که پاک بود، دفن می‌کرد.
طبق آنچه گفته شد، سلمانیان جوانمرد یا جوانمردان سلمانی، در تاریخ ایران ردپایی پررنگ از خود برجای گذاشته‌اند. با دنبال‌کردن آن می‌توان بخشی هر چند کوچک از شیوه زندگی و کسب‌وکار در تاریخ اجتماعی ایران را بهتر دریافت. این تاریخ، در خود نظم و نظامی انسانی و قابل تعمق داشته است و صورت اندیشه و زندگی مردم را با سرچشمه‌های اسطوره‌ای، افسانه‌ای و تاریخی بازمی‌تاباند.


تعداد بازدید :  416