شماره ۵۹۱ | ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۸ خرداد
صفحه را ببند
نگاهی به زندگی دومين سلطان زن مسلمان در كشورهاي اسلامي
ملکه صلح

 فائزه توکلی کارشناس‌ارشد پژوهشی تاریخ پژوهشگاه‌علوم‌انسانی و مطالعات‌فرهنگی

شجر‌الدر حلقه واسطه انتقال حكومت از ايوبيان به ممالك مصر بود. ملك صالح نجم‌الدين ايوب همسر وی از پادشاهان ايوبي بود كه در كشور اسلامي مصر به حكومت رسيد. ملك صالح فرزند ملك‌الكامل از پنجمين سلسله ايوبي بود که در جريان سفر پدر به سوريه براي نبرد با صليبيون به نيابت از وي در مقام وليعهدي سلطنت مصر را برعهده گرفت؛ ملك‌ صالح در بين كنيزكان ترك از دختر بسيار زيبايي به نام شجر‌الدر دختر عبدالله خوشش آمد
(عيني، نقل از اوچوك، 1374، ص 139)1، او را خريداري كرد و هنگامي كه از او صاحب فرزندي به نام خليل شد او را به نكاح خود درآورد و به مقام ملكه مصر ارتقا داد (مقريزي، به نقل از اوچوك، 1374، ص 139)2. ملك صالح همواره شيفته شجر‌الدر بود و از مصاحبت با او لذت مي‌برد. شجر‌الدر در شرايط بسيار سخت و در روزهاي مشقت‌بار و خطرناك هيچ‌موقع همسر خود را تنها نگذاشت. شجر‌‌الدر هنگامي كه ملك‌ صالح سلطان مصر شد با او به مصر آمد.  شجر‌الدر فرزندش خليل را در سن شش سالگي از دست داد و در‌سال 647 ق/ هم همسرش ملك صالح را از دست داد (مقريزي، نقل از اوچوك، 1374، ص 140)3. شجر‌الدر بعد از فوت همسرش از جايي كه ملكه‌اي بسيار عاقل بود مرگ همسرش را مخفي نگه‌داشت تا از تهديدات صليبيان فرانسوي كه دمياط را اشغال كرده بودند، كشورش را درامان نگه دارد. شجر‌الدر فوت ملك‌صالح را تنها به امراي نزديكش، ازجمله به جمال‌الدين محسني فرمانده‌ گارد محافظ و رئيس گروه بحريه اطلاع داد. پس از به خاك سپردن جسد همسرش در قاهره، شجر‌الدر وصيت صالح را درمورد جانشيني پسرش تورانشاه و سمت فرماندهي سپاه امير فخر‌الدين شيخي را براي امرا و مردم اعلام نمود و خواستار تبعيت از آنها شد. تمام امرا نيز اطاعت كردند(عيني، نقل از اوچوك، 1374، ص140)4.
عصمت‌الدنيا والدين، ملكه مسلمين، ام‌الخليل، شجر‌الدر
شجر‌الدر (درخت مرواريد) اولين سلطان مماليك مصر است. بعد از قتل تورانشاه امراي مماليك بحريه و صالحيه و بزرگان دولت و مشاوران در تالار بزرگ دربار جمع شده پس از مشورت و تبادل‌نظر به اتفاق آرا نسبت به انتخاب شجر‌الدر به توافق رسيدند (خواندمير، 1353، ج 3، ص 251).
مماليك و امراي آنها كه لياقت و جسارت شجر‌الدر را در اداره امور كشور بزرگ مصر پس از مرگ ملك‌صالح تا روي كار آمدن تورانشاه ديده بودند، شجر‌الدر را به حاكميت مصر انتخاب كردند. شجر‌الدر به محض اعلام پادشاهي در كاخ منيل واقع در قلعه‌جبل در ساحل نيل بر تخت نشست. شجر‌الدر پس از جلوس بر تخت فرمانروايي ابتدا به دفع شر دشمن خارجي، يعني فرانسوي‌ها پرداخت، قلعه دمياط را كه يازده ماه در تسلط فرانسوي‌ها بود با مذاكره از دست آنان خارج ساخت و 40‌هزار دينار غرامت جنگي نيز دريافت نمودند.  شجر‌الدر همچنين در ابتداي كار ماليات‌هاي سنگين مردم را لغو نمود و بسياري از ماليات‌ها را تخفيف داد. شجر‌الدر هر روز با وزراء خود براي رسيدگي به كارهاي مملكتي مجالس خصوصي تشكيل مي‌داد و خود از پشت‌پرده اين مجالس را اداره مي‌كرد. قبل از جويا شدن از نظريات وزراء خود هيچ حكمي صادر نمي‌كرد. در صورت تصويب مفاد فرمان‌ها از طرف وزرا آنها را امضا مي‌كرد. قبل از صدور هر فرماني با مشاور اعظم خود كه اتابك عز‌الدين آيبك نام داشت به‌طور مفصل مشورت مي‌كرد. ملكه عصمت‌الدين با جلب حمايت مردم، امرا و لشكريان امور مصر را بهتر از مردان زمان خود با قدرت هرچه تمام‌تر اداره مي‌كرد، اما پس از مدتي امراي طرفدار تورانشاه و شاهزادگان رقيب سوريه عليه وي كينه و دشمني را آغاز كردند و با مطرح نمودن اينكه يك زن نمي‌تواند به‌عنوان ملكه‌المسلمين پادشاهي نمايد، عليه او بپا خاستند. نامه تهديدآميزي از بغداد به سوي مصر نيز ارسال گرديد. خليفه در اين نامه چنين مي‌گويد: اگر در مصر مردي براي پادشاهي يافت نمي‌شود، براي شما يك پادشاه بفرستيم. به دنبال اينها و در جريان جدايي سوريه از مصر كه توسط ايوبيان صورت گرفت، شجر‌الدر جلسه‌اي مشورتي تشكيل داد تا براي اين امر مهم با وزرا و امرا چاره‌اي بينديشند. در اين جلسه بود كه امراي مملوك در عين راضي بودن از ملكه شجر‌الدر به‌خاطر مصالح كشور كناره‌گيري او را از سلطنت لازم دانستند و بدين‌ترتيب شجر‌الدر در بيست و نهم ربيع‌الاول پس از فقط سه‌ماه حكومت از سلطنت كنار كشيد (مقريزي، نقل از اوچوك، 1374، ص 150)5.
امراي دوستدار ملكه براي حفظ قدرت او مقدمه ازدواج او را با عز‌الدين آيبك فراهم نمودند و آيبك را به پادشاهي مصر رساندند. آيبك از غلامان بحريه بود كه با خدمات صادقانه‌اش به ملك‌صالح‌ و با ارتقاء مقام به امارت رسيد. جلوس پادشاه جديد به‌وسيله نامه به اطلاع خليفه رسيد، ولي در امور مملكت هيچ نوع دگرگوني انجام نگرديد (ابوالفرج، نقل از اوچوك، 1374؛ همان، ص 454)6. شجر‌الدر پس از ازدواج با آيبك نيز مملكت مصر را همانند گذشته از پشت‌پرده اداره مي‌كرد و حتي فرمان‌هايي نيز به اسم او صادر مي‌گشت.
به‌مرور زمان روابط شجر‌الدر و آيبك رو به‌سردي گراييد و به‌دنبال آن آيبك حاكميت شجر‌الدر را بر خودش گران ديد و لذا درصدد كنار زدن و رها شدن از سلطه وي گرديد. براي درهم‌شكستن قدرت او آيبك به خواستگاري دختر حاكم موصل رفت و او را نامزد كرد. شجر‌الدر كه بعد از آن از نقشه قتل خودش به‌وسيله آيبك در ترس و وحشت بود به فكر انتقامجويي افتاد و با دعوت از وي زمينه قتل او را توسط غلامان و خادمين فراهم آورد و در محل اقامتگاه خود در محلي به نام اوزبيكه در كنار رود نيل آيبك را كشت. شجر‌الدر بعد از آن از امراي مماليك خواست تا اداره امور مصر را برعهده بگيرند، اما هيچ‌كدام از ترس نپذيرفتند. غلامان معز آيبك كه از ماجراي قتل وي توسط همسرش با خبر شدند قصد انتقام از شجر‌الدر گرفتند. روز دوشنبه بيست‌ونهم ماه به برج حمله بردند و او را زنداني نمودند. كنيزان او ميان امرا تقسيم شدند تا تمام امرايي كه در قتل آيبك دست داشتند، اعدام كنند. شجر‌الدر نيز توسط همسر دوم آيبك و كنيزان و خادمان او در اثر ضربات مهلك لنگه‌‌كفش و جام حمام به قتل رسيد و جسد او را در خندق كنار قلعه انداختند. جسد ملكه مسلمين كه روزگاري در زيبايي، هوش و ظرافت مانند ستاره‌اي بر تخت سلطنت مصري مي‌درخشيد، روزها در خندق كنار قلعه بر جاي ماند تا اينكه نزديكانش او را از شلوار دست‌دوزي‌شده‌اش شناختند و در قاهره در نزديكي‌هاي سيدنصير در داخل مسجد شجر‌الدر در قبر خصوصي او به‌خاك سپردند (ابوالفرج، نقل از اوچوك، 1374، ص163)7
براساس كتيبه‌اي كه در اطراف قبه شجر‌الدر قرار دارد، ملكه اين بنا را در‌سال 648 ق، بنا نموده بود، مسجدي كه در كنار آرامگاه اوست هنوز هم به‌نام مسجد شجر‌الدر يا مسجد خليفه ناميده مي‌شود.
شجر‌الدر زني مدير، ديندار و خيرخواه بود. او معتقد به صلح و آرامش در داخل مملكت بود. شجر‌الدر مؤسس سلسله جديد مماليك بحريه در مصر گرديد. ارسال روپوش در برگزاري مراسم صره به‌مناسبت حج اولين‌بار به‌وسيله شجر‌الدر متداول گرديد. شجر‌الدر در ميان پادشاهان زن مسلمان جاي خاص خود را دارد.

1- عيني، عقدالجمان، ج 4، ص 307.
2- مقريزي، سلوك، ج1، جزوه 2 ص 307
3- مقريزي، سلوك ج1، جزو 2، ص 361
4- عيني، ج 4، ص 305
5- مقريزي، سلوك، ج 1، جزء 2، ص 8 - 367
6- ابوالفرج، ص 454
7- ابوالفرج، ج 2، ص 552


تعداد بازدید :  271