گروه حوادث| مرگ دلخراش مرد کارگر در درگیری با ماموران سد معبر از آن خبرهای جنجالبرانگیزی است که حتی در مجلس مطرح شد. حالا شهردار تهران نیز از این واقعه ابراز تأسف کرده، اما این درحالی است که خانواده علی چراغیکربلایی مدعی هستند تا به امروز پروندهشان پیگیری خاصی نشده است. فیلمی در فضای مجازی منتشر شده است که وضعیت جسمی علی چراغی را لحظاتی پس از ضرب و شتم توسط ماموران منتسب به شهرداری تهران نشان میدهد. در این فیلم ۱۳ ثانیهای که توسط یکی از شاهدان عینی تصویربرداری شده است این کارگر را در حالت بیهوشی کامل و با صورت و بدنی زخمی مشاهده میکنیم که ابوالفضل فرزند چهاردهسالهاش نیز با ناباوری در کنار پیکر او ایستاده است.
خانهای به رنگ غم
حجله سر کوچه نشانگر این است که آدرس را درست آمدهایم. وارد کوچه که میشویم چشممان به بنرهای زیادی میافتد که در و دیوار کوچه را پر کرده است. برادر چراغی جلوی خانه ایستاده است. وقتی متوجه شد خبرنگارم، از او میخواهم تا ماجرا را توضیح دهد. او میگوید بهتر است ماجرا را از زبان ابوالفضل پسر برادرش که در صحنه حادثه حضور داشته، بشنوم. به همراه او وارد خانه شدم. ابوالفضل تازه پا به دوران نوجوانی گذاشته. حالا او مرد خانه است. باید جای خالی پدرش را پر کند. اراده در چهرهاش موج میزند. مانند آدمهای بزرگ رفتار میکند. حتی لحن حرف زدنش هم مثل آدمهای بزرگ است. وقتی از او درباره اتفاقات روز حادثه میپرسیم میگوید: پدرم خیاط بود اما مدتی بود که کار و کاسبیاش کساد بود. روز قبل از حادثه گفت قرار بود پیش یکی از دوستانم در تهرانپارس بروم. من هم از پدرم خواستم همراهش باشم. صبح بود که من و پدرم سوار خودرو وانتمان شدیم و به طرف تهرانپارس به راه افتادیم. در خیابان 196 غربی تهرانپارس درحال حرکت بودیم که ناگهان یک وانت سدمعبر ناحیه چهار منطقه ۴ مقابل خودرو ما پیچید و راه را بست. 4مامور از خودرو پیاده شدند. از پدرم خواستند که پیاده شود. همزمان با پدرم میخواستم پیاده شوم اما به درخواست پدرم در وانت ماندم. از داخل خودرو حرفهای آنها را میشنیدم. یکی از ماموران به پدرم گفت که وانت باید توقیف شود. پدرم میگفت که شما به چه دلیلی قصد دارید وانت من را توقیف کنید اصلا شما حق توقیف خودرو را ندارید. وی در ادامه گفت: در همین لحظه بود که ماموران وقتی مقاومت پدرم را دیدند با او دست به یقه شدند. آنها چهار نفر بودند و پدرم یک نفر. چند دقیقهای این درگیری ادامه داشت تا اینکه پدرم گفت باید با پلیس ۱۱۰ تماس بگیریم و این مشکل را حل کنیم. ماموران رفتار خیلی بدی با پدرم داشتند و حتی چندینبار به او ناسزا گفتند اما باور کنید پدرم به هیچکدام از آنها توهین نکرد. پدرم چند قدمی از آنها دور شد. با تلفنهمراهش با پلیس تماس گرفت. چند مامور دوباره با پدرم درگیر شدند. یکی از آنان از پشت دستهای پدرم را گرفت و سایرین مشغول ضرب و شتم او شدند. وقتی این صحنه را دیدم سریع از خودرو پیاده شدم در همین زمان بود که یکی از ماموران با «پنجه بکس» به سمت چپ سر پدرم ضربهای وارد کرد و پدرم روی زمین افتاد. ابوالفضل در ادامه گفت: وقتی پدرم را روی زمین دیدم، خود را به او رساندم. اما وقتی به پدرم نزدیک شدم یکی از ماموران من را هل داد و من هم زمین خوردم. سریع بلند شدم. نزدیک پدرم رفتم. او بیهوش شده بود. هیچ حرکتی نداشت. متاسفانه ماموران به گمان اینکه پدرم تمارض میکند دوباره به جان او افتادند. در همین زمان بود که کسبه محل با دیدن پدرم در آن وضع به سمت ما آمدند. یکی از ماموران خودرو مزدا را روشن کرد. ماموری که پدرم را با پنجه بکس زده بود سریع سوار شد اما آن دو نفر همچنان در صحنه بودند تا اینکه در یک لحظه آنها هم از موقعیت استفاده کردند و هر چهار نفرشان پا به فرار گذاشتند. ابوالفضل به این جای ماجرا که رسید نفس عمیقی کشید و ادامه داد: شاهدان بلافاصله ماجرا را به پلیس و اورژانس اطلاع دادند اما متاسفانه 45 دقیقه زمان برد تا برای بردن پدرم شرایط فراهم شود. علی به بیمارستان امام حسین منتقل شد. بلافاصله پس از معاینات اولیه وقتی مشخص شد وی به خاطر ضربه شدیدی که به سرش وارد شده دچار ضربه مغزی شده و ضریب هوشیاریاش بسیار پایین است. بلافاصله او را به اتاق عمل منتقل کردند. برادر علی به خبرنگار «شهروند» گفت: ساعت 13:30 روز پنجشنبه ۱۶ مرداد برادرم را به بیمارستان امام حسین منتقل کردیم. تشخیص اولیه پزشکان «شکستگی شدید جمجمه» بود که به سرعت او را به اتاق عمل بردند. پس از عمل جراحی چون بخش مراقبتهای ویژه (آیسییو)، تخت خالی نداشت او را در بخش عمومی بستری کردند. ساعت ۱۲ همان شب او را به اتاق عمل بردند. صبح جمعه بود که برادرم را به جای اینکه به اتاق مراقبتهای ویژه ببرند دو باره او را به بخش عمومی منتقل کردند. خیلی نگرانش بودیم. هر وقت از پزشکان درباره وضعیتش میپرسیدیم میگفتند فقط باید برایش دعا کردم. نمیتوانستیم دست روی دست بگذاریم تا برادرم در آن وضع جانش را از دست دهد به همین خاطر او را به بیمارستان خصوصی نورافشان منتقل کردیم. با اینکه پزشکان این بیمارستان تلاش زیادی برای بهبودی علی کردند اما متاسفانه هیچ ثمری نداشت و برادرم روز پنجشنبه ۲۳ مرداد در بیمارستان جان باخت.
شکایت از ماموران سد معبر
برادر علی گفت: همان روزهای اول در کلانتری ۱۲۶ تهرانپارس شکایت کردیم. حتی ۱۱ نفر از کسبه و اهالی محل نیز شهادت دادند که ماموران سد معبر چطور با برادرم درگیر شدند و او را کشتند. اظهارات خانواده و شاهدان ماجرا ثبت شد و سرانجام پرونده برای بررسیهای بیشتر در شعبه ۱۰ بازپرسی مجتمع جنایی تهران در دستورکار قرار گرفت. این درحالی است که بازپرس سپیدنامه به خبرنگار شهروند گفت: هنوز نتایج پزشکی قانونی اعلام نشده است و عاملان حادثه تحت تعقیب هستند.