| اسماعیل عبدی | دبیرکل کانون صنفی معلمان |
در درازنای زمان سرزمین باستانی ما«ایران» دارای فرهنگی اعتدالی و گهربار بوده است. ایران در سدههای پیشین خاستگاه اندیشههای برتر و رویشگاه دانایی و خرد اجتماعی بوده و فرهنگ نازشخیز ایرانی در دل خود دانشمندان بلند آوازهای را پرورش داده است. شکیبایی، بردباری و تسامح جزو اولین آموزههای ایرانیان بوده است و فرزندان این مرز و بوم با خشونت و افراط بیگانه و پیام آور صلح و دوستی در جهان بودهاند. امروزه افراطیگری جهان را در مینوردد و افکار عمومی روزبهروز نسبت به عواقب آنها حساستر میشود. بنابراین یافتن شیوههای آموزشی موثر در آموزشگاهها جهت رسیدن جامعه به آگاهی لازم بسیار مهم است. در سطح کلان وزارت علوم و آموزش و پرورش با رویکرد غیرسیاسی میتوانند بزرگترین گام را برای آگاهکردن جامعه نسبت به خطر افتادن جوانان دردام افراط بردارند. اهمیت دادن به مجلس دانشآموزی میتواند سبب آموزش و تثبیت نسبی میانهروی را در لایههای مختلف دانشآموزی شود. بایسته است که روشهای نوین آموزش به شکل ضمن خدمت به معلمان انتقال داده شود تا کلاسهای درس از حالت انفعال به نشاط کشانده شود. مربیان پیش دبستانی و آموزگاران محترم بیشترین نقش را در تثبیت میانه روی در دانشآموزان دارند و آثار سخنان و رفتار آنها تا مدتها در عملکرد دانشآموزان دیده میشود. امید است آموزش و پرورش به این عزیزان اهمیت بیشتری دهد و خدمات ارزشمندشان را ارج نهد و آنها را به آرامش برساند. وزارت آموزش و پرورش در دوره دولت دکتر محمود احمدینژاد با تغییرات پیدرپی و غیرکارشناسی کتب درسی و مقاطع تحصیلی نوعی سردرگمی بین دانشآموزان، معلمان و خانوادهها ایجاد کرد.
خاستگاه افراطیگری در تمایلات فردی و اجتماعی است و عموما حاصل تعصبات و رسوم نادرست، جهل افراد و تبلیغات زیاد برخی گروههاست. برای آموزش کارآمد باید در ابتدا افراط را از زاویههای مختلف بررسی کرد. برای نمونه از سویههای زیر میتوان بررسی کرد:
افراط در خودشیفتگی و نارسیسم یا در خودپرستی: در این حالات فرد همواره خواستههای شخصی خود را بر خواستههای دیگران ترجیح میدهد. آنها توهم خودبزرگ بینی داشته و خود را مصون از اشتباه میدانند و با عشق افراطی به خود و غلوکردن درباره قابلیتهای فردی خودشان، انگاشتها و قابلیتهای انسانهای دیگر را در نظر نمیگیرند. چنین افرادی در نوجوانی دچار انزوا شده و نمیتوانند دوستان خوبی پیدا کنند. آنها در بزرگسالی دچار خودکامگی شده و از اغوا، سلطهگری افراطی و خشونت برای کنترل زندگیشان استفاده خواهند کرد. این افراد به لحاظ رفتاری از هم گسیخته به نظر میآیند و حتی ممکن است شریک جنسی غیراز همسر خود اختیار نمایند.
کتب درسی، رسانهها و خانواده در فرایند تعدیل خودپرستی نقشآفرینند. مربیان و آموزگاران محترم میتوانند با طرح بازیهای جذاب، اجرای نمایش توسط خود دانشآموزان و تعریف داستان در کلاس درس از همان ابتدا نونهالان و نوجوانان را نسبت به این رفتارهای نادرست و عواقب احتمالی ناشی از آن آگاه کنند.
افراط در عشق: همه شئونات زندگی را تحتتأثیر خود قرار میدهد. بیشترین آسیب از افراط در عشق متوجه نوجوانان و جوانان است. دانشآموزان دورههای اول و دوم متوسطه معمولا برخورد با جنس مخالف را در کوچه و خیابان و یا از طریق شبکههای اجتماعی فضای مجازی مانند لاین، تانگو، وایبر، واتسآپ و فیسبوک تجربه میکنند. نا آگاهی، آموزش ناکارآمد و برخوردهای قبیلهای برخی خانوادهها با موضوع ارتباط که یک نیاز است سبب تخریب افکار جوانان و تشکیل گروههای بزهکار میشود و اعتماد به نفس پایین، سیگار و موادمخدر، استفاده از الکل، خیالپردازی، رفتار بیش از حد رمانتیک، اعتیاد به رابطه و تعدد شرکای جنسی حاصل سرخوردگی و شکست در عشق است.
خانوادهها، رسانهها، مدارس و تشکلهای اجتماعی مردم نهاد میتوانند در رشد فکری نوجوانان و جوانان نسبت به این مسأله گام بردارند. خانوادهها باید از تعصبات فاصله بگیرند و برخورد خشونت آمیز قهری را حذف کنند. رسانهها از طریق نمایش فیلم، تئاترو سریالهای تلویزیونی آموزنده، یادداشتها و مقالات و رمانهای مفید و مدارس با برگزاری همایشهای دانشآموزی و دعوت از اساتید مجرب روانشناسی برای آموزش خانوادهها و نهادهای مدنی با جذب جوانان و آموزش مستمر و آگاهی بخشی میتوانند در ارتقای سطح دانش اجتماعی جوانان، بهبود روابط و پایداری عشق واقعی تلاش کنند.
افراط در مصرف: با گسترش نظام سرمایه داری در اروپا الگوهای مصرف تغییر کرد و مردم برخی از کشورها که به سمت توسعه گام برداشتند با تاثر از مصرفگرایی رایج در اروپا موجب بروز برخی ناهنجاریها شدند. در -کشور ما و - چنین کشورهایی خانوادههای غیربرخوردار تحقیر میشوند و فرزندان اشخاص غیربرخوردارمورد تمسخر دیگران قرار میگیرند.
نوجوانان در کشورهای درحال توسعه با الهام از فرهنگ کشورهای توسعه یافته به مد رو میآورند. فرم مو و لباس خود را با آنها هماهنگ میکنند. مصرف بیرویه و اسراف در برخی خانوادهها تبدیل به فرهنگ شده است. بازیهای هوش خلاقیت در زدودن ذهنی مصرفگرایی و اسراف بسیار مهم است. مثلا معلم از دانشآموزان بخواهد که با کمترین تعداد قطعه کاردستی بسازند و بستههای تشویقی برایشان قایل شود.
افراط سیاسی و ایدئولوژیک: در بین انواع افراطیگری مهمترین گونه، جنبه دینی دارد که غالبا همراه با برداشتهای نادرست از مفاهیم ایدئولوژیک دستمایه تهمت، دروغ، خشونت، جنایت، جنگ و ترور میشود. زیادهروی در دین اجتهاد کاذب مذهبی ایجاد میکند و افراد و گروهها را به درجهای میرساند که در درون خود دایره خودی و غیرخودی رسم کرده و هر آنکه خارج از دایره خودی هست را کافر پنداشته و برایش حکم صادر میکنند. در بعد خفیف آن مثلا با تفاوت پوشش مدنظر خودشان به راحتی به دیگران برچسب میزنند و براساس آن قضاوت میکنند و در بعد وسیعتر برخی کشورها به کشورهای دیگر حمله میکنند مانند اسراییل که مرزهای کشور خود را از نیل تا فرات دانسته و بر این اساس سالهاست که جنایت میکند. جهان پس از چنگیز خان و هیتلر نیز از خشونت و جنایت و نسل کشی مبرا نبوده است. فاجعههای انسانی رخ داده در صربستان و مونتنگرو، بوسنی، کردستان عراق و ترکیه، ارمنستان، چچن، عراق، افغانستان، اوکراین، سوریه، لیبی، مصر، فلسطین، لبنان، مراکش، سومالی، ژاپن، ویتنام و هندوستان حاصل سلطهگری و افراطیگری انسانها و اولتراناسیونالیسم دولتهاست.
کودکان پس از بیدار شدن با خشونت مواجه میشوند و همزمان با دیدن افق و روشنایی خورشید هواپیماهای دشمن را میبینند که بر سر عزیزانشان بمب میاندازند.
فعالیتهای تبلیغی وهابیت با محوریت مهدرو الدم دانستن مسلمانان دیگر و ظهور گروههای تروریستی، تکفیری و افراطی در ممالکاسلامی اهمیت این موضوع را برای نوجوانان کشور اسلامی ایران افزایش مییابد. شوربختانه در کشورهای اسلامی سونامی خشونت بار گروههایی تکفیری همراه با کشتار مردم بیگناه به راه افتاده است. طالبان در افغانستان، جامعه اسلامیه در اندونزی، مالزی، جنوب تایلند و جزیره میداناتو، جبهه النصره موسوم به ارتش آزاد عراق و شام، جندالله و لشگر صحابه در بلوچستان پاکستان و مرزهای شرقی ایران، افغانالعرب مهاجران عرب افغانستان، الشباب آفریقا در سومالی سودان و کنیا، داعش در عراق و شام، القاعده در عربستان، یمن، الجزایر، لیبی، چاد و نیجریه و... مانعی جدی بر سر راه کشورهای اسلامی برای رسیدن به دموکراسی، مردمسالاری و ساخت دولتها براساس قانون هستند.
در حال حاضر شاهدیم که در جهان- به ویژه کشورهای اسلامی- دامنه افراطیگری در امور مذهبی روز به روز بیشتر میشود. لذا برای ایجاد یک تحلیل درست نسبت به این جریان در ذهن دانشآموزان میتوان در قالب نمایشنامه و اجرا توسط خودشان در مراسم و همایشها اقدام کرد. برای آگاهی رسانی به نوجوانان و برونرفت ذهنی و عملی از بحران لگام گسیخته کنونی نیاز به آموزش مستمر است.
درونمایه کتابهای درسی، جراید و رسانه ملی با ورود تمام قد مسائل ایدئولوژیک برای بچهها از جذابیت میافتد و باید در پردازش آنها میانه روی اجرا شود. ذهن جوان پویا و فعال است و باید اجازه انتقاد داشته باشد تا به بنبست نرسد. معلمان گرامی در عمل باید این اجازه را به دانشآموزان بدهند که آنها را مورد نقد قرار دهند. آموزش حقوق شهروندی به معنای واقعی آن باید در خانه و مدرسه نهادینه شود. شکستن تابوهای ایجاد شده نادرست که جوانان حق ندارند در فرآیند حرکت به سمت دموکراسی و مردمسالاری نقش داشته باشند یک نیاز ضروری است. سرکوب و خشونت در خانه، مدرسه و جامعه سبب یأس و سرخوردگی جوانان میشود.
در این مسیر برخوردهای افراطی جریانات اقتدارگرا با جوانان منتقد و صدور احکام ناعادلانه زندان، تبعید یا انفصال به دلیل ملاحظات سیاسی و ایدئولوژیک باید به کمترین مقدار برسد. دانشگاهها نیز باید در تحولات سیاسی کشور تاثیرگذار باشند و برخورد افراطی و خشونتبار با آنها زمینهساز خروج نخبگان از کشور میشود. ایجاد جامعه مدنی با الهام گرفتن از نحلههای مختلف اجتماعی افزایش NGOها و گسترش احزاب فراگیر در کشور یک ضرورت است. آموزش کارآمد مقابله علمی و عملی با افراطیگری در دل نهادهای مدنی قرار دارد.