رضا چايچي شاعر و مترجم
مدتهاست که يك سوال اساسي از اينسو و آنسو شنيده ميشود: «شرايط جهان كنوني تا چه اندازه به ما اجازه ميدهد از واژهاي چون صلح استفاده كنيم؟»
احتمالا پاسخهاي زيادي هم ميشود به اين پرسش ظاهرا ساده داد. ازجمله اينكه صلح در جهان كنوني از معنا تهي شده و نميشود خيلي روي آن حساب كرد. با اين وجود اما من به شيوه ديگري درباره اين موضوع ميانديشم. از نظر من، فكر به صلح و انجام هر كاري كه از دستمان برميآيد، یک وظیفه دایمی برای انسانهای فرهیخته و دارای قلب مهربان است. برای آنان که دوست ندارند رنج بشریت را ببینند، صلح تنها راه نجات به حساب ميآيد. البته اوضاع جهان در سالهای اخیر بههیچوجه بیانگر مفهوم صلح نیست. با وجود آنكه جهان ما در سالهای اخیر چندان آرام نبوده، میتوان به اين موضوع انديشيد كه مردم جهان نیاز به بازآموزی مفهوم صلح و آشتی دارند. البته تاریخچه جنگهای بزرگ و دلخراش از اولین روزهای تشکیل نخستین تمدنهای بشری بر سر برخورداری از قدرت شکل گرفت و تا امروز هم ادامه دارد. باید آثار گذشته را برای آگاهی از تاریخچه اولین جنگها از نظر گذراند. مثلا در کتاب شاهنامه فردوسی، شاعر اوضاع دوره ساسانی و ماقبل آن را نقل میکند و ما در آن نمونههای زیادی از نبرد بر سر قدرت را میبینیم. سایر کتابها بهویژه در زمینه تاریخی، واجد روایتهای تلخی از آسیبهای ناشی از این نبردها هستند؛ هر چند برخی از جنگها، نبردهای نجاتدهنده بشر بودهاند. برای نمونه جنگ کوروش با بابلیان که برای رهایی بخشی بردههای یهودی صورت گرفت و هدف جنگ او با حاکم بابل به هیچعنوان برای قدرتافزایی نبود، نمونهاي است كه ميتوان «جنگي براي صلح» خطابش كرد، در زمانی که نمیتوان راهی برای احقاقحقوق یافت. درواقع منشور حقوقبشر کوروش در همین بابل نگاشته شد و عمیقترین مفاهیم صلح جهانی را در خود جای داد. اقدامات صلحطلبانه کوروش بهحدی رسید که پس از آزادسازی بردههای یهودی، روایت این جنگ در کتاب تورات (عهد عتیق) ذکر و از او بهعنوان منجی و نجاتدهنده یاد شد. منهای این نمونه اکثر جنگها در تاریخ روایت زشت و تلخی را بهدنبال داشتهاند. آنچه با مطالعه منابع مختلف تاریخی میتوان فهمید درک ویرانگری، خرابی و ناگواری جنگ است و همین نکتهها انسان عاقل و فرهیخته را به بیان ارزشهای صلح تشویق میکند.
ترجمهاي از ملكالشعراي انگليس «تد هیوز» انجام دادهام كه در آن نويسنده با نگاه خاص خود انسانها را به صلح فرا میخواند. این مجموعه به افزایش سطح آگاهی در عموم انسانها اشاره دارد. به این معنا که با مطالعه منابع مختلف ادبی، تاریخی و دینی بیاموزد که باید مدارا را بهخوبی فرا بگیرد. از دیدگاه او، ما باید نظرات حق و صواب مخالف با نظر خودمان را بپذیریم و به صرف عدم موافقت فرد یا گروهی با نظرمان، راه جنگ را در پیش نگیریم. این روش میتواند به ما یاد دهد که اگر نظری را کاملا قبول نداشتیم، لااقل تحملش کنیم. هریک از ما انسانها باید فرهنگ صلح را ابتدا در وجود خودمان گسترش دهیم تا بتوانیم پس از آن از صلحجهانی صحبت کنیم. این کتاب داستان بلندی است و برای تشریح مفهوم صلح، ناگزیر به توضیح جزییات آن هستم. بهطور اجمالی «تد هیوز» در پایان کتاب نکته جالبی را مطرح میکند. عوامل مختلف که در این داستان تخیلی روی میدهد این نظر را مطرح میکند که انسانها بهجای تلاش درجهت ساخت ادوات جنگی در کنار هم و با صلح و نشاط زندگی کنند. از آنجا که ماجرای این کتاب در دنیا بسیار مورد توجه قرار گرفتهاست، داستانش را بهصورت کارتون هم تولید کردهاند. کارتون غولآهنی مورد استقبال کودکان بسیاری از نقاط جهان قرار گرفتهاست. این کتاب برای همه گروههای سنی قابل پخش است و به همین دلیل برای همه اقشار نکات آموزندهای حول موضوع صلح مطرح میکند.