شماره ۵۷۵ | ۱۳۹۴ پنج شنبه ۷ خرداد
صفحه را ببند
طرح «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر»، زیر ذره‌بین نقد هنرمندان و استادان دانشگاه
قضاوت مردم درطراحی های هنری شهر را جدی بگیریم

شهروند| طرح نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر، پس از موج تعریف و تمجیدها، دیروز انتقادات سختی از سوی هنرمندان و استادان دانشگاه دریافت کرد.
در نشستی که برای بررسی همین ایده در خانه هنرمندان برگزار شد، شهرداری تهران، سخت‌ترین انتقادات را از ناصر فکوهی دریافت کرد. این استاد دانشگاه تهران، آنچه در سال‌های اخیر به‌عنوان طرح و برنامه‌های فرهنگی در تهران اجرا شده و مدیران شهری هر کدام از آنها را نقطه عطفی در سیاستگذاری‌های فرهنگی و هنری به شمار می‌آورند را مورد انتقاد قرار داد و گفت با سیاست‌هایی که برای ورود هنر به شهرهای ایران اعمال می‌شود، کاملا مخالف است.
او گفت:  نکته مهم در آسیب‌شناسی اجتماعی این است که اصولا یک بحث اخلاقی در میان نیست که در آن به‌دنبال مقصر بگردیم، کسی را محکوم کنیم یا به کسی جایزه بدهیم. شکی در ضرورت مسأله هنر در شهر و سیاست‌گذاری در زمینه وارد کردن هنر به شهر نیست. هرچند فکر نمی‌کنم مسئولان ما به حد کافی قانع شده باشند. حضوری هم که هنر تاکنون در دانشگاه‌ها و مدارس داشته، از بین رفته است.
فکوهی ادامه داد: من با سیاست‌هایی که برای ورود هنر به شهرهای ایران اعمال می‌شود، کاملا مخالفم. مثلا سرامیک‌کاری روی ستون‌های زیر پل‌ها در اتوبان‌ها کاری اشتباه است. وقتی نمی‌توانی در این موقعیت از ماشین پیاده شوی، توقف کنی و یک اثر هنری را ببینی پس هدف از این کار چیست؟ ما میلیون‌ها فضای مرده شهری به‌جز بیلبوردها داریم که می‌توانیم از آنها به‌عنوان محل وقوع هنر استفاده کنیم. فقط باید ترس‌ها و فوبیا‌های‌مان را کنار بگذاریم. امروزه وقتی چند نفر دور هم جمع می‌شوند که یک کاری برای شهر بکنند، می‌ترسند.
او گفت: آرشیوی از آثار وحشتناک شهری دارم که امیدوارم یک روز بتوانم آنها را در یک نمایشگاه نشان دهم. مثلا در بندرعباس که پر از نخل‌ است، نخل‌های الکترونیک با چراغ درست کرده‌اند!
فکوهی گفت: من فکر می‌کنم تبلیغات بیلبوردها کثافت است و آن بیلبوردی که رویش تبلیغ شده نجس است و گذاشتن یک اثر هنری روی مکان آگهی تبلیغاتی می‌تواند اثر هنری را آلوده کند. اگر خواستند از این به بعد هنر را در شهر مطرح کنند باید بدانند که‌ هزار و یک راه وجود دارد. امیدوارم اتفاقاتی که به دنبال اجرای این طرح در تهران یا شهرستان‌ها قرار است بیفتد، نیفتد چون هرچه که در تهران اجرا می‌شود بعدها به شکل فاجعه‌باری آن را در شهرستان‌ها می‌بینیم.
یک محصول گفتمانی در سطح شهر
فرزان سجودی، زبان‌شناس و استاد دانشگاه از دیگر حاضران در نشست دیروز بود. او با بیان این‌که در این طرح، کلاژ‌هایی از همه دنیا با جدا شدن از بافت اصلی هنر، در یک مکان دیگر نسبت به جایگاه اصلی‌شان قرار گرفتند، گفت: دو راه برای تحلیل این اتفاق وجود دارد؛ یکی این‌که این طرح را یک رخداد پست‌مدرن بدانیم. درواقع کلیت این اتفاق را بدون اجزای آن یعنی کلاژ بودن، هجو شدن و تقلبی بودن آثار در نظر بگیریم و به آن به‌عنوان اتفاقی نگاه کنیم که در دنیا بی‌نظیر بوده است.
 او ادامه داد:  نگاه دوم که من آن را بیشتر دوست دارم، این است که به‌عنوان یک محصول گفتمانی که به عمل اجتماعی منجر شده است، به آن نگاه کنیم و چگونگی تولید و توزیع متون و نقش نهادها در آن را که در این‌جا سازمان زیباسازی شهرداری تهران است، در نظر بگیریم. در این طرح، بارزترین مشخصه جامعه مصرفی که روی آن تبلیغات تجاری انجام می‌شود، جایگاه کپی آثار هنری کلاژشده بود. البته این اتفاق فقط برای 10 روز رخ داد و دوباره جابه‌جایی‌ها صورت گرفت و بیلبوردها به کارکرد قبلی‌شان برگشتند.
سجودی گفت: در این‌جا 1600 کار متفاوت عرضه شد که همه ما را شگفت‌زده کرد. مجری این عمل می‌خواهد بگوید من می‌توانم و قدرت دارم که در یک روز همه اینها و حتی جهان شما هنرمندان را از آن خود کرده و این‌گونه عرضه‌اش کنم و شما مرعوب این عمل گفتمانی من شوید.
اتوبان جای آثار رامبراند
 و کمال‌الملک نیست
احمد نادعلیان، هنرمند محیطی، از دیگر میهمانان این نشست درباره‌ تفاوت نمایش آثار هنری در شهرها و موزه‌ها، گفت:  زمانی که در شهر، بیلبورد نصب می‌شود، باید با توجه به سرعتی که با آن در حال عبور هستیم، سریع‌ترین خوانش را داشته باشیم. تابلوی رامبراند و کمال‌الملک را نمی‌توانیم با سرعتی که در اتوبان‌ها حرکت می‌کنیم، ببینیم. همه‌ آن‌هایی هم که در اتوبان‌ها هستند هنرمند نیستند که بخواهند توجه یکسانی به این آثار داشته باشند. باید در نظر بگیریم که وقتی یک اثری در شهر نصب می‌شود در چه مقیاس، چه سطح و چه اثری به‌نمایش گذاشته شده است.
او ادامه داد:  اگر خود را جای نخبه آشنا به هنر بدانم شاید از این اتفاق به وجد بیایم و بگویم یک هفته هم نوبت ما شد. در مترو، جاده و خیابان‌ها یک شماره تلفن در ابعاد بزرگ می‌بینیم که یعنی نماینده انحصاری یک کالا توانسته کل جاده را با بهترین نقاط آن داشته باشد. بنابراین وقتی این طرح اجرا می‌شود با خودم می‌گویم انگار می‌خواهند سر من شیره بمالند و بگویند که یک هفته هم بیلبوردها را به تو می‌دهیم. هرقدر هم بگویند برای این کار هزینه شده باید ببینیم چه چیزی داده‌ایم و چه چیزی گرفته‌ایم.
 نادعلیان با اشاره به برداشت‌های متفاوت از این طرح از سوی افراد مختلف، گفت:  ممکن است تصور دیگران با دیدن این تابلوها چیز دیگری باشد. آنها در خوشبینانه‌ترین شکل، وقتی این تابلوها و نوشته‌های‌شان را ببینند، فکر می‌کنند قرار است یک همایش ادبی برگزار شود. در اجرای این طرح، مالکیت مادی و معنوی آثار لحاظ نشده است. ما کشوری هستیم که قانون کپی‌رایت جهانی را نداریم. آثارمان را کپی می‌کنند و ما هم کپی می‌کنیم اما اگر یک هلندی یا روسی به شهر تهران بیاید و اثر یک هنرمند هلندی یا روسی را روی بیلبورد ببیند با خودش چه فکری می‌کند؟ آیا باید از مجری طرح تشکر کند یا این‌که از این اتفاق ناراضی باشد؟ به نظر من باید در این‌گونه موارد با مالک مادی و معنوی اثر مکاتبه شود که رفتاری شایسته اهل فرهنگ است. طرحی که در تهران اجرا می‌شود تا دو سه‌سال بعد پس‌لرزه‌های آن در شهرستان‌های ما دیده می‌شود. اگر سنگ بنا را کج بگذاریم چگونه بعدها می‌توانیم ببینیم که اشتباه کرده‌ایم؟
 اثر هنری روی بیلبورد
 کارکرد تبلیغاتی پیدا می‌کند
بهنام کامرانی، هنرمند هنرهای تصویری و استاد دانشگاه، از دیگر میهمانان این نشست با بیان این‌که پدیده‌های نابهنگام و شگرف معمولا در ایران جریان‌ساز بوده‌اند، گفت: گاهی انگار باید در این مملکت اتفاقی بیفتد که قدم‌های بعدی برداشته شود. بیلبوردهای زشت با تبلیغ محصولات خارجی همه وجوه زندگی ما را پُر کرده و تبلیغات ماهواره‌ای در ریزترین رفتارهای زندگی‌مان نفوذ کرده‌اند. فارغ از این، مسأله‌ اغتشاش شهر مطرح است؛ تهران شهر مغشوشی است. وقتی اثر زیبایی هم در آن به نمایش گذاشته شود، انگار به اغتشاش بصری آن کمک کرده، چون چیزی که در تهران زیاد است، عناصر بصری است. حالا می‌بینیم که اثرهای کلاژ‌شده در شکل‌های مختلف از دوره‌های تاریخی متفاوت در تهران به نمایش گذاشته می‌شوند.
به گفته کامرانی، در این اتفاق، اثر هنری یک وجهه اسطوره‌ای و نمادین پیدا کرده برای فرهنگی که نتوانستیم درست هضمش کنیم و آموزش‌اش بدهیم، برای نقاشانی که نشناختیم و برای کمبود تفکرمان در هنر و فرهنگ. نابهنگامی باعث می‌شود آثار از کارکرد خود خارج شوند. با این حال نمی‌توان از شعفی که با دیدن این آثار به من دست می‌دهد یا تاثیری که روی فرزندم می‌گذارد، گذشت. هنر برای ما و ذهن ما هنوز آیینی است. وقتی یک اثر هنری را روی بیلبورد می‌بینیم، یک وجهه کارکردی و تبلیغاتی پیدا می‌کند. در کشورهای دیگر آثاری به هنرمندان سفارش داده می‌شود و شهرداری در متریال،‌ اندازه و مکان نصب آنها هیچ دخالتی نمی‌کند. هنرمند خودش اثر را می‌سازد و خودش هم جای آن را تعیین می‌کند. وقتی چنین کاری برای شهر انجام شود، سطح فرهنگ و هنر بالا می‌رود.
شادمهر راستین، فیلمنامه‌نویس و معمار نیز در این نشست با بیان این‌که اصلی‌ترین کاری که این طرح انجام داد، آشنایی‌زدایی بود، گفت: من از این اتفاق فیلم گرفتم، چون برایم خیلی شوک‌آور بود. منحصر بودن آن برایم جالب بود. این پروژه در خیلی از شهرهای دنیا رد شده و برای نخستین‌بار در تهران ظهور کرده است.
ما بمباران نصیحت می‌شویم؟ این‌جا دیدیم هیچ فرقی بین یک اثر موزه لوور و اثری که سر چهارراه مخبرالدوله روی بیلبورد هست وجود ندارد، اینجا کپی برابر اصل است.
به گفته او مهم‌ترین ایراد این برنامه نبود برنامه پایدار برای ادامه دادن آن است.
نقدها را می‌پذیریم
نماینده شهرداری تهران در جلسه دیروز، جمال کامیاب، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران در پاسخ به نقد و نظرها گفت: ما می‌خواستیم با این کار، یک احساس خوب بین شهروندان ایجاد کنیم، نمی‌دانم موفق بوده‌ایم یا نه. انتشار زیبایی یک ارزش است. کاری که نصیحت مستقیم نمی‌تواند انجام دهد.  او افزود:  باید قضاوت مردم را در این اتفاق جدی بگیریم. اکنون در حال رصد کاستی‌ها هستیم. هیچ هدفی نداشتیم که از هنر و هنرمند استفاده ابزاری کند. با شنیدن این انتقادات و نظرات می‌توانیم آن را به شکل صحیح‌تری انجام دهیم و اگر هم درست نبوده حداقل بدانیم که بعدا انرژی این‌چنینی برایش صرف نکنیم.


تعداد بازدید :  306