شماره ۵۷۴ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۶ خرداد
صفحه را ببند
چگونه باید نوشت: مار!؟

در روستایی دور افتاده مردمی ساده دل و در عین حال بی‌سواد زندگی می‌کردند. مردی شیاد از سال‌ها پیش با سکونت در روستا، از ساده‌لوحی اهالی استفاده کرده، ثروت و مکنتی برای خود دست و پا کرده بود. برحسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد. معلم در همان روزهای اول متوجه دغلکاری‌های شیاد شد، پس او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد؛ اما مرد شیاد نپذیرفت. بعد از اتمام حجت معلم با مردم روستا از فریبکاری‌های شیاد سخن گفت و نسبت به حقه‌های او هشدار داد. بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد، قرار بر این شد که یک روز در میدان روستا، معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا معلوم شود حق با کدام یک است. در روز موعود همه مردم روستا در میدان دِه گرد آمدند. شیاد به معلم گفت: بنویس «مار». معلم روی تکه‌ای چوب نوشت: مار. نوبت شیاد که رسید شکل مار را روی خاک کشید. سپس به مردم گفت: «شما خود قضاوت کنید کدام یک از این‌ها مار است؟» مردم که سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شکل مار را شناختند و به جان معلم افتادند، تا می‌توانستند او را کتک زدند و از روستا بیرون راندند!
نتیجه اخلاقی: اگر می‌خواهید بر دیگران تأثیر بگذارید یا آنها را با خود همراه کنید بهتر است با زبان، رویکرد و نگرش خودشان، با آنها سخن گفته و رفتار کنید.

 


تعداد بازدید :  220