مریم نراقی روزنامه نگار
برای اینکه بفهمید چه اتفاقی دارد برای تالار وحدت با آن همه اعتبار و جایگاه هنری میافتد، نیازی نیست راه دوری بروید.
ماجرا خیلی ساده است. کافی است اخباری را که این روزها منتشر میشود، بخوانید و به جزییاتش دقت کنید. مثل همین خبر روی صحنه رفتن نمایشی با نام «عاشقانههاینا آرام» که بناست «بازسازی» برترین سکانسهای عاشقانه سینمای ایران و جهان باشد. این نمایش که خبر آن با تأکید بر حضور ستارههای سرشناس دنیای سینما و تلویزیون ایران منتشر شده، واقعیتی را در دل خود نهفته داشت که دردناک بود. برای رسیدن به این مسأله بد نیست روال انتشار این خبر را طبق همان مسیری که طی کرد با هم مرور کنیم. اول اعلام شد که این نمایش قرار است با حضور مهران مدیری و هدیه تهرانی در تالار وحدت روی صحنه برود. کمی بعد مدیر روابطعمومی مهران مدیری حضور او را در این نمایش تکذیب کرد و بلافاصله خبر دیگری از جانب گروه نمایشی منتشر شد که اینبار بیانگر حضور نیکی کریمی و محمدرضا فروتن در این نمایش بود.
این اما همه ماجرا نبود. زیر انعکاس درخشش نام ستارههای سرشناس اما، جمله کوتاه انتهای متن خبر در سایه روشن از نظر خوانندهها پنهان شده بود: «این نمایش نخستین تجربه کارگردان اثر است.»
پیش از این تالار وحدت برای اهالی نمایش و موسیقی ارج و قرب زیادی داشت و معمولا کارگردانان و موزیسینهایی روی سن آن میرفتند که در حوزه کاری خود مو سپید کرده بودند. اما خواندن این خبر و خبرهای مشابه آن (که تعدادش کم نیست) ذهن آدم را درگیر این پرسش میکند که آیا قرار است تالار وحدت به محلی برای تجربهاندوزی هنرمندانی تبدیل شود که میخواهند برای نخستین بار کارگردانی تئاتر را تجربه کنند. در خبر یاد شده، از پیشینه حرفهای ایشان در همکاری با کارگردانانی چون حمیدرضا آذرنگ، سیامک احصایی، بهاره رهنما، رکسانا بهرام و حسن برزگر سخن به میان آمده است. یک جستوجوی ساده در اینترنت نشان میدهد که این کارگردان در تئاتر حرفهای ایران بهعنوان منشی صحنه، عضو گروه کارگردانی یا دستیار کارگردان در حدود پنج نمایش (از سال 1390-1393 ) حضور داشته است.
با این وضع آیا خواننده آشنا به هنر حق ندارد بعد از خواندن خبر از خودش بپرسد که یک دستیار کارگردان جوان، با سابقه کاری تنها سه سال، بدون تجربه کارگردانی حتی در جشنوارههای دانشجویی و کمتر شناخته شده، چگونه به صحنه معتبرترین تالار نمایشی کشور راه پیدا کرده است؟
پاسخ این پرسش را میتوان با دقت در متن و حاشیه سپید این کار متوجه شد. کارگردان خودش تهیهکننده است و از کلی چهره شناخته شده برای حضور در این تئاتر دعوت کرده و با برخی از آنها قرارداد هم بسته، او شرط اجاره بهای تالار وحدت را به جا آورده و حالا با این رقم بلیت و این تعداد ستاره هم به استقبال امید بسته است. همه المانهای گیشهمحور بودن، کنار هم جمع است، قصه هم که کلاژی است از موفقترین سکانسهای سینمایی که در طول حیات سینماییشان بارها و بارها جواب خودشان را پس دادهاند و حتی در ضعیفترین شکل کارگردانی باز هم به لطف خالقان خلاق اولیهشان جذابیتهایی برای تماشا خواهند داشت؛ حق کپی رایتی که در کار نیست و همه امتیاز مالي بازسازی این آثار درخشان سینمایی یک راست به جیب تهیهکننده محترم نمایش سرازیر خواهد شد. ميشود مطمئن بود كه بليتهاي صدهزار توماني در همان چند ساعت اوليه به فروش خواهند رفت. همه چیز حساب شده است و هیچ ریسکی در کار نیست!
جاهطلبی این کارگردان جوان در انتخاب معتبرترین سالن اجرایی کشور برای تجربه اولش اصلا جای سرزنش ندارد، مهم رویکرد مدیریت تالار وحدت است که رضایت به اجرای اثر این تهیهکننده - کارگردان اجرا اولی داده است. البته این نخستینبار نیست که تالار وحدت میزبان آزمون و خطای کار اولیها میشود. حدود سهسال پیش هم یکی از بازیگران سینمای تجاری نخستین کارگردانی نمایش خود را در این سالن روی صحنه برد و نقدهای بسیاری را برانگیخت؛ البته اجرای آن نمایش در دورانی که چکشهای نامرئی از هر سو تئاتر را نشانه گرفته بودند چندان تعجببرانگیز نمینمود. اما اینبار چنین اتفاقی در دولتی رخ داده که با شعار تدبیر و امید روی کار آمده است. گیشهمحوری و این بار فراتر از آن: «همه چیز را برای فروش» گذاشتن چه پیام و چه حرفی برای هزاران تئاتری متخصص و شایسته، اما - به لطف رکود کاری ناشی از بودجه حقیرانه تئاتر - محروم از سادهترین حقوق اولیه مثل بیمه و امکان تهیه داروهای حیاتی، خواهد داشت؟ کارگردانان شاخص و معتبر تئاتر ایران که هر چند سال یکبار و با مرارت امکان اجرا برایشان فراهم میشود کجای این تصمیمات قرار دارند؟ مهیا کردن چنین فرصتهایی الگو و چشمانداز سالم و امیدبخشی برای دانشجویان و جوانان تئاتر خواهد ساخت؟ جذابیت طرح، ایده یا کیفیت اجرای این اثر نکات قابل بحث در این مقال نیستند. چه بسیار سالنها و مجتمعهای تازه تأسیس و چه بسیارتر فرهنگسراهای گسترده در تهران، که از حضور تازهنفسها استقبال خواهند کرد. اما اجرا در تالار وحدت مجموعه رودکی بهعنوان صحنهای که شأن و طرازش یادآور نام رفیعیها و سمندریانهاست با کدامین متر و معیار باید در اختیار جوانی بیهیچ سابقه کارگردانی قرار گیرد؟! پاسخ این پرسش را شاید باید مدیران بنیاد رودکی بدهند.