شماره ۵۷۴ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۶ خرداد
صفحه را ببند
گفت‌وگو با « دانیال ملانوروزی» به بهانه نمایش مجموعه «پرسه‌های پارسی »
گذر از ‌هزار توی فرهنگ و هنر این سرزمین
آزاده جعفریان| هنرمندان با روحیه لطیفی که دارند برای خلق یک اثر هنری می‌توانند از یک پدیده اجتماعی و یک اتفاق ساده روزمره گرفته تا فرهنگ اصیل یک سرزمین کهن الهام گیرند. گاهی کوچکترین نشانه‌ای چنان تاثیری در ذهن خلاق یک هنرمند می‌گذارد که همین سبب آفرینش ده‌ها اثر هنری می‌شود. زمانی که یک هنرمند از کودکی در سرزمینی که مهد هنرهای کهن یک سرزمین است، زندگی کند و از همان کودکی در کنار هنر کاشی‌کاری، فرش، خوشنویسی و... بزرگ شده باشد، بی‌شک از تمامی المان‌های اطرافش الهام گرفته و با زبان خودش آنها را در آثارش متبلور می‌کند. یا به عبارتی دیده و الهامات خود را از صافی وجودش عبور می‌دهد تا به زبان خودش به روی بوم‌های نقاشی بنشینند. در این میان باید از هنرمند هجده‌ساله این روزهای گالری‌های تهران نام برد؛ «دانیال ملانوروزی » هنرمندی است که 20 اثر انتزاعی‌اش را در گالری شیرین به نمایش گذاشته است. «پرسه‌های پارسی» عنوان این نمایشگاه است. این هنرمند جوان تابلوهای انتزاعی در سایز دو متر در دو متر را با نگاهى به ریتم‌ها و رنگ‌هاى ایرانى بدون درگیر شدن با فرم به تماشا گذاشته است. این تابلو‌ها برداشت انتزاعی از ریتم خطوط شکسته‌نویسان، فرش، کاشى و اصالت‌هاى هنر ایرانى و اسلامى به صورت مدرن است. هنرمند در مجموعه «پرسه‌های پارسی» از رنگ‌های اکسپرسیونیستی و تونالیته‌های رنگی نوستالژی‌های ایرانی بهره گرفته و در حال و هوایی آبستره، فضایی شرقی را به تماشا گذاشته است. او از کودکی به نقاشی علاقه‌مند بوده و با تمرین و ممارست در سه‌سال اخیر به نقاشی منحصربه‌فرد در سن خود، بدل شده، او سال‌ها در نیشابور زندگی کرده و همین امر بوم‌هایش را نیز تحت‌تأثیر قرار داده است. زهرا ملانوروزی، مادر این نقاش نوجوان موفق، در مورد علاقه دانیال به نقاشی گفت: «او از کودکی به نقاشی علاقه زیادی داشت و از حدود چهارسال پیش به شکل حرفه‌ای شروع به کشیدن نقاشی کرد. فکر می‌کنم هفت‌سال زندگی در کوهستان بینالود تاثیرات فراوانی روی او گذاشته است. او تحصیلات دوران ابتدایی و راهنمایی را به صورت غیرحضوری گذرانده و در روز فقط به مدت دو ساعت برنامه درسی را انجام داده و ساعات دیگر وقت آزاد داشته تا روی کتاب‌هایی چون منطق‌الطیر عطار، شاهنامه و مثنوی معنوی که پدرش برایش می‌خواند، تمرکز داشته باشد و الهام بگیرد، همین امر باعث شده تا استعداد درونی او به این صورت شکوفا شود.» نمایشگاه حاضر در گالری شیرین، دومین نمایشگاه انفرادی دانیال ملانوروزی 18 ساله است.

شما از سن کمی کار حرفه‌ای نقاشی را آغاز و نخستین نمایشگاه انفرادی خود را در ‌سال گذشته در گالری شکوه برگزار کردید و امسال دومین نمایشگاه انفرادی در گالری شیرین برپا شد. علاقه به نقاشی از کی در شما متبلور شد؟
از زمانی که خودم را شناختم، خط، نقش و بافت را در کنار هم یافتم. مجموعه‌ هنری پدرم که سینه‌آویز دیوار خانه‌مان بود و آثار هنری پدرم را از کودکی در کنارم دیده‌ام و به آن بالیده‌ام. نقشی که نمی‌دانم از چه و از کجا بر انگشتانم می‌تراود و بر صفحه‌ خالی‌ای که هر روز در پیشم می‌گذارم، می‌دود و می‌بالد. این آفرینش برایم جادویی است که مرا جاودانه می‌کند و انگیزه‌ کار دوباره می‌دهد.
چه المان‌ها و فضاهایی سبب خلق اینگونه آثار انتزاعی از سوی شما شد و تا چه حد مبانی نظری هنر به شما کمک کرد؟
همواره از طبیعت و تاریخ هنر و آثار جاویدان هنرمندان در موزه و گالری‌ها آموخته‌ام. می‌توانم بگویم مدرسه و کتاب خیلی به من کمکی نکرد. مبنای هنر را آکادمیک نمی‌دانم. آثار‌ هارمونی و ترکیب‌بندی و رنگ را در طبیعت و آثار بزرگان دیده‌ام. هنرمندان مکتب سقاخانه همچون زنده‌رودی، تناولی، عربشاهی، ابوالقاسم سعیدی و قندریز همیشه مرا تحت‌تأثیر قرار می‌دهند.
در آثار این دو نمایشگاه آنچه بیش از پیش خودنمایی می‌کند، نمایش فضایی انتزاعی ست که نمایی از یک حس نوستالژیک را به همراه دارد.
بله درست است. در آثار‌ سال گذشته، از عرفان عطار و روحیه‌ هنری و عرفانی وی تأثیر گرفتم. زمانی که همسایگان من  با دف‌ و‌ نی در کنار مزار حضرت شیخ ابوالحسن و طبیعت بکر و کوهستانی و خلوت نیشابور می‌نواختند، حس خاصی را در من زنده می‌کرد. تنهایی و انس با شاعران و هنرمندان نیشابور تاثیر زیادی روی من گذاشت. من سعی دارم همان چیزی  که در درونم غلیان و جوشش دارد را  باز بیا‌فرینم. درواقع هیچگاه  به این فکر نمی‌کنم که مخاطبانم چه کسانی‌اند و چه می‌خواهند. خودم را بیان می‌کنم. البته شاید کسانی از این جهانی که من در آن هستم، دور باشند و مورد پسندشان واقع نشود.
ابعاد بزرگ، اولين وجه تمايز اين دوره آثارتان نسبت به نمايشگاه‌ سال گذشته در گالری شکوه است، چه شد كه  به اين اندازه‌هاى دو متر در دو متر رسيديد؟
من برای مجموعه «پرسه‌های پارسی» از ریتم خطوط شکسته‌نویسان، فرش، کاشى و اصالت‌هاى هنر ایرانى و اسلامى به صورت مدرن بهره گرفتم. انتخاب تم و موضوع فرش ايرانى در قطع بزرگ جواب می‌داد  و رويكردم به این موضوع در قطع بزرگ تاثير بيشترى مى‌توانست، داشته باشد. چون همواره فرش‌ها را در قطع بزرگ ديده‌ايم و ارتباط بيننده با اثر در اين قطع مى‌تواند بهتر باشد. مخاطب با آثارم در این ابعاد ارتباط بیشتری برقرار می‌کردند و در مجموعه گذشته من از مرغ‌های عطار در تابلوهایم استفاده کردم که شاید قطع بزرگ تاثیری در ارایه مفهوم نداشت ولی در این آثار ابعاد بسیار تاثیرگذار است.
  مجموعه «پرسه‌های پارسی» چه می‌گوید؟
پرسه‌های پارسی حکایت گذر از‌ هزار توی فرهنگ و هنر این سرزمین است. از ریتم‌های سیال و جاری خوشنویسان شکسته‌نویس و رنگ‌ها و فرم‌های فرش گرفته تا بافت‌های زرین و تلنگر کاشی‌های فیروزه فام و رنگ‌های جاودانه‌اش بر هر بوم و بام خانه‌های خشتی در این سرزمین اهورایی همه‌ و‌ همه مرا تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. درواقع «پرسه‌های پارسی» نگاهی نوین و امروزی است به باده‌های کهن این سرزمین. من این درونیاتم را با ذهن و زبان امروزی به روی بوم نقاشی آوردم.
جهان‌بينى آثارتان، درواقع منبع الهام‌تان در این دوره، بنيان‌هاى هنرى ايران است؟
بله، هنر ايرانى اعم از فرش‌ها، بافت‌ها، كاشى و هنر‌هاى دستى و كهن همیشه برايم جذاب بوده و در اين بستر زندگى کرده‌ام. از كودكى اين آثار هنرى در پيرامونم بسيار بوده و بنيان‌هاى هنرى‌ام از اين آثار شكل گرفته است. همان‌طور که می‌دانید من دوران کودکی‌ام را در کلاته از توابع نیشابور سپری کردم و ارتباط مستقیم با هنر اصیل ایرانی و بنیان‌های هنری روی ذهن من بسیار تاثیر گذاشت و به مرور این تاثیرات راه خود را به درون بوم‌هایم پیدا کردند. در دوره گذشته عطار و مرغ‌هایش و در این دوره فرش ایرانی، خطوط شکسته‌نویسان و کاشی‌های فیروزه‌ای تم آثارم شدند.
آنچه از بوم‌هایتان بر می‌آید این است که به‌ هارمونى‌هاى تازه‌اى رسيديد كه تركيب‌بندى‌هاى قوام‌يافته‌ترى نسبت به آثار دوره اول‌تان دارد.
شايد تركيب‌بندى و تعادلى كه اشاره مى‌كنيد، منبعث از تركيب، تعادل و‌ هارمونى فرش ايرانى باشد كه به علت قرينه‌هايش تركيب‌بندى خوبى دارد و در اوج تعادل است يا تركيب‌هاى خوشنويسى كه از ريتم آثار خوشنويسان مانند درويش عبدالمجيد طالقانى و سيد گلستانه الهام گرفته است. من تمام تلاشم را کرده‌ام تا آثاری که ارایه می‌دهم، نمایی انتزاعی از یک فرش، کاشی یا خوشنویسی ایرانی باشد. منبع الهام من برای مجموعه «پرسه‌های پارسی» همین‌هاست. تعادل و ترکیب‌بندی‌های قوام‌یافته هم از نکات بارز اینگونه هنرهاست و من نیز آنها را روی بوم‌هایم بازتاب دادم.
گويا پالت رنگى‌تان نسبت به آثار گذشته تنوع آنچنانى نيافته است، همين‌طور است؟
پالت رنگى‌ام همان پالت هنر ايرانى در نگارگرى، كاشى و فرش است. سعى‌ام بر اين بوده كه اين پالت را ارج نهم و از آن بهره ببرم. از رنگ‌های اکسپرسیونیستی و تونالیته‌های رنگی نوستالژی‌های ایرانی بهره گرفتم تا در حال و هوایی آبستره، فضایی شرقی را در تابلوهایم به تماشا بگذارم. این همان تاثیری است که محیط روی من گذاشته است. مواجه‌شدن با آثار قدیمی، کاشی و فرش‌های ایرانی از قدیم مرا مجذوب خودش کرد و درنهایت همین رنگ‌ها نمادی شدند برای بیان دغدغه‌های من روی بوم.
وحدت‌گرايى، به ‌معناى اهميت خاص نقطه وسط و مركزى برخى كارهای‌تان جالب توجه است.
وحدت‌گرايى نقطه اوج هنر‌هاى ايرانى و اسلامى است؛ در معمارى، فرش، خط و همه هنر‌ها تعادل و وحدت وجود دارد كه در آثار من  نیز ديده مى‌شود.
با تماشای آثار شما گویی رازها و رمزهايى را در تقاطع خطوط و پراكندگى‌هاى نقطه‌ها پنهان کرده‌اید. از مفهوم كلى اين آثار بگوييد؟
رمز و راز و گاه پيچيدگى‌ها در اكثر آثار ايرانى كه با طلسم و پنهان‌گويى و استعاره همراه است، دیده می‌شود. بخشى از صور علوم غريبه كه در اشيا و اشكال كهن و نسخه‌هاى خطى ديده مي‌شود، همیشه برايم از لحاظ تصويرى جذاب بوده است. به همین علت سعی کردم در تابلوها نیز از همین نشانه‌ها استفاده کنم تا تجانس بیشتری با این هنر را به مخاطب منتقل کنم. همان‌طور که اشاره کردید این خطوط و نقطه‌ها، راز و رمزهای قدیمی هستند که به درون بوم‌هایم راه یافته‌اند.
در عين رويكرد انتزاعى آثارتان، نظمى رياضى‌گونه و روحى سامان‌يافته در آنها حضور دارد.
تمام تلاشم همين بوده كه از همه سنت‌هاى آيينى و تصويرى كهن ايران‌زمين، نگاه انتزاعى بسازم. صورت كار و تكنيك نو و معاصر باشد و مفهوم  و شكل اثر كهن و عميق باشد. اين دو نگاه در فرم‌هاى نو با تركيب‌بندى، پالت رنگى و بافت كهن، شايد تاثير هندسى را در كارهايم گذاشته باشد.


تعداد بازدید :  232