شماره ۵۶۸ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۳۰ ارديبهشت
صفحه را ببند
ضرورت پویایی قانون برای مقابله با قانون‌گریزی

سعید خراط‌ها آسیب‌شناس اجتماعی

اصولا قانون شرایطی دارد و باید با هنجارها و ارزش‌های رایج در جامعه و ویژگی‌های فرهنگی گروه‌های مختلفی که مشمول قانون می‌شوند، سازگار باشد. قوانینی که با خرده‌فرهنگ‌ها، ارزش‌ها و هنجارهای گروه‌های مختلف و اقوام مختلف سازگاری نداشته باشند، قابلیت اجرا و حاکمیت پیدا نمی‌کنند و قوانینی نیستند که قابل‌اطاعت باشند. یکی از دلایل اصلی قانون‌گریزی این است که ما در کشور تنوع قومی و فرهنگی داریم و قانون به شکل کنونی‌اش که مشمول کل مملکت می‌شود، نمی‌تواند موفق باشد زیرا در جامعه ما گروه‌ها و اقوام مختلفی هستند و چنین قانونی نمی‌تواند به‌طور کامل با همه این گروه‌ها همسو باشد و آنها آن را اجرا کند.
این مسأله باعث عدم‌حاکمیت قانون یا عدم‌انطباق با شرایط فرهنگی می‌شود و تجلی آن این است که در ساحت‌هایی از قانون افراد نمی‌توانند تبعیت کنند و این سرپیچی از قانون معنا می‌دهد. در بعضی جاها فشار می‌آورند برای این‌که قانون اجرا شود و مردم از انجام آن سر باز می‌زنند چون با سازوکار زندگی و هنجارها و فرهنگشان انطباق ندارد. پرسیده می‌شود راهکاری که برای این مشکل وجود دارد، چیست؟ پاسخ این است که باید تصویب قوانین را واگذار کنیم به زیست‌بوم‌ها و آنها قوانین خاص منطقه‌ای داشته باشند. شاید به این شکل خیلی از این مشکلات حل شود. در شرایط کنونی عدم‌انطباق برخی قوانین با هنجارها این نگرانی وجود دارد که گروه کثیری به بندهایی از قانون اعتقادی نداشته باشند و براساس آن عمل نکنند. مثال مشخص آن ماهواره است که قانون آن را منع می‌کند اما مردم می‌خواهند داشته باشند، آیا قانون حق دارد چیزی که اکثریت مردم می‌خواهند را مغایر با خود بداند؟ قانون باید پویا باشد و به آرای عمومی و مردمی و هنجارها و ارزش‌ها توجه کند، در غیر این صورت باعث می‌شود قانون‌گریزی نمود پیدا کند.
در بعضی شرایط قانون سفت‌وسخت وارد می‌شود و برای اجرای تمام و کمال آن با ابزارهایی چون نیروهای نظامی و قوه‌قهریه وارد می‌شود. در بعضی ساحت‌ها مردم مقاومت می‌کنند و خسارت می‌دهند و این باعث می‌شود فاصله حکومت و ملت بیشتر شود و یک مساله، خاستگاهی برای تجلی اعتراضات اجتماعی شود. همچنین باید به این نکته توجه داشت که در ارتباط با آسیب‌های اجتماعی هر گریزی به ستیز تبدیل می‌شود. گریز مغزها به ستیز مغزها تبدیل می‌شود و آنها که فرار می‌کنند به نیروهای ستیز تبدیل می‌شوند. کسانی که از مدرسه فرار می‌کنند درواقع با آن می‌ستیزند. پس مهم این است که مانع گریز افراد از قانون شویم. مثلا در برخی شهرها موادمخدر جزو فرهنگ است اما در کمال تعجب می‌بینیم همان قانونی که در تهران برای این مسأله وجود دارد، در آن منطقه هم هست؛ قانونی که امکان تبعیت از آن وجود ندارد. برای مثال تاکنون بارها با عملیات نظامی هوایی ماهواره‌ها را از پشت‌بام خانه‌ها برداشته‌اند و تا این حد نیروهای قهریه برای برپایی آن قانون فعال هستند اما همان‌طور که می‌دانیم قانون مانع این پدیده نشده و حتی استفاده از ماهواره افزایش پیدا کرده و جزو کالاهای ضروری خانواده شده است.
اینجاست که باید درباره پویایی قانون بحث کرد تا به‌خاطر حکمرانی قوانین غیرپویا، شاهد قانون‌گریزی و سپس قانون‌ستیزی نباشیم.

 


تعداد بازدید :  131