شماره ۵۶۳ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۳ ارديبهشت
صفحه را ببند
سپانلو ساده بود و صمیمی

عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانه‌سرا

من نیز با شعر سپانلو چون دیگران سال‌هاست آشنا هستم. به‌ویژه با «منظومه‌های تهران» او. همیشه شعر «خیابان مواج» او را زمزمه می‌کنم و هر زمان از گوشه و کنار خیابان‌های تهران می‌گذرم، یاد شعرهای تهران محمدعلی سپانلو برایم زنده می‌شود.
او به جهت این‌که هم کار ترجمه و تلخیص انجام می‌داد و همچنین تسلط دقیقی روی متون کلاسیک ادبیات داشت، چهره خاصی محسوب می‌شد. در شعر نیز استخدام واژه‌های بدیع و دانش ادبی‌اش بسیار خاص و قابل تاکید بود. با این همه شعر سپانلو تغییر معناداری است که از ظرافت شخصیت و بینش او ریشه می‌گیرد. گاهی اوقات مخاطب با او سخت ارتباط برقرار می‌کند و این خود یکی از ویژگی‌های شعرنویسی سپانلو شده است؛ اگرچه در منظومه‌هایش این‌گونه نیست و روایت نابش در آنها برای همگان قابل فهم است.
از نگاه من شخصیت سپانلو بعد از سیمین بهبهانی به‌عنوان یک لنگرگاه اطمینان در فضای ادبیات امروز نقش‌آفرینی می‌کرد و حالا افسوس که هم او و هم بهبهانی را از دست داده‌ایم. در فضایی که برخی چهره‌های هم‌دوره آنها، از زمان نیل به تجدید در شعر و جامعه بیشتر بر حاشیه‌سازی و مصایب دامن زدند و می‌زنند، اشخاصی چون سپانلو تنها ستون‌ها و لنگرگاه‌های اطمینان در بستر شعر ایران بودند که بی‌حاشیه و با اندیشه و تفکر به شعر می‌پرداختند. به همین دلیل است که من بارها به سپانلو امید بستم و یکی از این امیدها همین اواخر در جریان جشنواره شعر فجر بود که در نظر داشتم لنگرگاه محکم و انسان اهل گفت‌وگویی چون او را به جشنواره بیاورم تا یک وضع آرام و میانه‌ای بین شاعران هم‌مسلک با او با شاعران دیگر، برای شعر ایجاد شود که متاسفانه جریانات پس از دعوت از آقای رویایی، این امید را ناامید کرد.
به‌ هرحال مرگ محمدعلی سپانلو ضایعه‌ای بزرگ برای ادبیات و شعر ماست. به یاد دارم که فکر می‌کردم باید او همچون شعرش پیچیده باشد، چراکه زبان و رفتار شاعرانه پیچیده‌ای داشت، اما پس از دیدار با او و همصحبت شدن با او دریافتم که او بسیار طناز، ساده و شخصیتی صمیمی و بی‌آلایش دارد.


تعداد بازدید :  224