شماره ۵۶۳ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۳ ارديبهشت
صفحه را ببند
نجاتگر جوان کردستانی از خاطرات خود می‌گوید
خسته نباشيد!

نریمان پاک پی، جوان 24 ساله دهگلانی از امدادگران پرانرژی و توانایی است که انگیزه خود را کمک‌رسانی و خدمت به مردم در شرایطی می‌داند که فاصله بین مرگ و زندگی به اندازه یک چشم برهم زدن می‌شود، پای صحبت‌های او می‌نشینیم تا او از خاطرات تلخ و شیرینش در کسوت امدادگریش بگوید.
فعالیت خود را در هلال‌احمر از چه سالی آغاز کردید؟
من‌ سال 89 از طریق تعدادی از دوستانم که عضو جمعیت هلال‌احمر بودند با فعالیت‌ها و برنامه‌های بشردوستانه و عام‌المنفعه جمعیت آشنا شدم و به تشویق آنها در همان ‌سال باتوجه‌به این‌که خودم هم مشتاق به انجام خدمت در شرایط بحرانی و سخت بودم فعالیتم را در جمعیت هلال‌احمر شهرستان دهگلان آغاز کردم.
پایگاهی که در آن فعالیت می‌کنید در چه موقعیت جغرافیایی قرار گرفته است؟
شهرستان دهگلان فاقد پایگاه بین جاده‌ای است به همین خاطر در پایگاه بین‌جاده‌ای امداد و نجات روستای گنجی از توابع شهرستان قروه مستقر هستیم که در فاصله 15 کیلومتری شهرستان قروه و در مسیر قروه به دهگلان قرار گرفته است.
بیشترین حوادثی که طی این سال‌ها با آن مواجه شده‌اید چه بود؟
شاید وجه تمایز پایگاه ما با سایر پایگاه‌های امداد جاده‌ای بدان دلیل باشد که جاده‌های استان کردستان جاده‌های کوهستانی و صعب‌العبوری هستند که برخلاف سایر نقاط کشور نیازمند دقت و مهارت بیشتری در رانندگی است، همچنین به دلیل این‌که مسیر قروه به کردستان یک مسیر شریانی و پرتردد بوده و بیشتر خودروهایی که از این مسیر عبور می‌کنند مسافرانی هستند که به قصد گردشگری و خرید از بانه و مریوان وارد کردستان می‌شوند، به دلیل عدم‌آشنایی با مسیر و در برخی موارد هم سرعت غیرمجاز، متاسفانه شاهد صحنه‌های دلخراش تصادفات هستیم، همچنین در فصول سردسال هم به دلیل برودت هوا و شرایط بد جوی در زمستان، مسافران زیادی در برف و کولاک گیر می‌کنند که وظایف و تعهدات ما در قبال آنان را دو چندان می‌سازد.
تعریف شما از هلال‌احمر چیست؟
هلال احمر نهادی است برخاسته از دل مردم که در هر شرایطی کمک‌رسان و آماده به خدمت است و جالب ترین موضوع در این خدمت رسانی عدم تمایز بین افرادی است که به کمک نیازمند هستند، خوشبختانه تصویر مثبتی هم که در اذهان از جمعیت هلال‌احمر نقش بسته، مهر تأییدی بر این حرف خواهد بود.
‌خاطره خوب یا بدی که در طول دوران امدادگری برای همیشه در ذهن شما حک شده چه صحنه‌هایی است؟
بدترین خاطره‌ای که همیشه به‌خاطرش متاثر می‌شوم تصادف یک خودرو پراید با یک دستگاه موتورسیکلت بود که تمامی سرنشینان هر دو وسیله‌ نقلیه فوت کردند، اما نکته قابل تأمل موضوع این بود در خودرو پراید خانم بارداری بودند که وضع حمل ‌کردند اما به دلیل جراحات فراوان دچار خونریزی شدید شده و متاسفانه فرزندشان هم همراه مادر فوت کرد، این موضوع برایم بسیار ناراحت‌کننده بود چرا که با وجود تمام تلاش‌های ما برای نجات آنان، (با لحنی آرام‌تر می‌گوید: مثل این‌که این خانواده در زمان مرگ هم دوست داشتند که در کنار هم باشند) همگی در کمال ناباوری فوت کردند.
بهترین خاطره من هم در لحظاتی شکل می‌گیرد که بعد از انجام وظیفه‌ام در قبال مردم، لبخندی از سررضایت می‌زنند و همان جمله «خسته نباشید» آنها تمام خستگی من را از بین می‌برد‌ ، لذا خدا را شاکرم که چنین موقعیتی را برای من مهیا ساخت تا بتوانم در بدترین شرایط در کنار افرادی باشم که غریبه بودنم با دیدن لباس هلال‌احمر برایشان بی‌معنی شده و با تمام قلبشان به من و جایگاهی که دارم، اعتماد می‌کنند.
زمانی که مأموریت خاصی ندارید به چه فعالیتی مشغول هستید؟
جمعیت هلال‌احمر بیشتر شبیه کلاس زندگی است که لحظه‌لحظه آن با یادگیری و یاددهی همراه است. درواقع شما با هلال‌احمر زندگی می‌کنید و نمی‌توانید ادعا کنید که زمان خاصی وجود دارد که تو بدون هیچ فعالیتی خواهی بود، من هم از این قاعده مستثنی نیستم و به دلیل آشنایی که با سرویس و تعمیر وسایل دارم در زمان‌هایی که در پایگاه هستم به بررسی و کنترل وسایل، تجهیزات، ماشین‌آلات و ست نجات می‌پردازم تا احیانا اگر مشکلی وجود داشت مرتفع شود تا درمواقع انجام مأموریت به خوبی بتوانیم وارد عمل شویم.
نقش خانواده شما در میزان موفقیت کاری‌تان چه میزان بوده است؟
خوشبختانه خانواده‌ام در تمامی شرایط زندگی‌ام کنارم بودند و من‌را با حمایت‌های روحی و روانی به حرکت رو به جلو تشویق کردند، شغل و موقعیت ما به‌گونه‌ای است که در شرایطی حضور پیدا می‌کنیم که فرد در بدترین موقعیت روحی و عاطفی قرار دارد به همین خاطر ممکن است از روی عصبانیت برخوردهای بدی با ما داشته باشند که در آن وضع بیشتر سعی می‌کنیم فرد را به آرامش دعوت کنیم و در کنارش جان مصدومی هم که امکان مرگ برایش وجود دارد را نجات دهیم، به تبع فشار روحی زیادی را باید تحمل کنیم اما چون خانواده بنده این وضع من را درک می‌کنند، همیشه سعی کردند شرایطی‌را فراهم کنند که از فشار عصبی من کم شده و برای ادامه خدمت‌رسانی راغب‌تر شوم.
به‌عنوان یک داوطلب امدادگر چه پیشنهادی برای بهبود خدمت‌رسانی و امداد و نجات دارید؟
باتوجه‌به این‌که امدادگران مستعدی در استان کردستان و شهرستان دهگلان وجود دارند باید شرایطی فراهم شود که این افراد علاوه‌بر حضور در صحنه‌های امداد و نجات بتوانند در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی، مبارزه با معضلات و آسیب‌های اجتماعی، آموزشی‌وپرورشی حضور پررنگ تر و پویاتری داشته باشند، البته گاهی به دلیل عدم‌آشنایی با وظایف و توانایی‌های یک امدادگر ممکن است تعریف مشخص و درستی از سیطره وظایف و توانایی‌های یک امدادگر بیان نشود اما با برنامه‌ریزی صحیح و درست می‌شود این معضل را  از بین برد.
طرف صحبت شما با مردم:  
از مردم خواهش می‌کنم همان‌طور که قبلا هم همکاری‌های خوبی با ما داشتند به این روند ادامه دهند اما به این نکات توجه داشته باشند که با‌توجه‌به این‌که بسیاری از آسیب‌ها با حرکت‌دادن نادرست مصدوم به وجود می‌آ‌ید، تا زمانی‌که ضرورتی ایجاب نکرده و مصدوم هم آماده انتقال به بیمارستان نیست، از حرکت‌دادن مصدوم پرهیز کنند و اگر در محل، آتش‌سوزی یا خطری وجود دارد یا این‌که امکان دسترسی و رسیدگی به مصدومانی که در صحنه هستند وجود نداشت، از انجام هرگونه اقدام خودسرانه‌ای پرهیز کنند و در اولین فرصت نیروهای امدادی را مطلع ساخته و محل را خلوت کنند.


تعداد بازدید :  233