شماره ۵۶۳ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۳ ارديبهشت
صفحه را ببند
احترام به کدام سلیقه؟!

نادر مشایخی  آهنگساز و رهبر ارکستر

 بارها در ایران این جمله را شنیده‌ام که آقای مشایخی شما به عنوان موزیسین، باید سلیقه مردم را در نظر بگیرید اما من در پاسخ می‌گویم سلیقه مردم چیست؟
امروزه «رسانه ها» آفريننده فرهنگ عمومي و سليقه جامعه تلقي مي شوند. به نظر مي رسد که رسانه ها پيام هايي مي فرستند که به راحتي در عامه مردم نفوذ مي کند. ساختن و سرهم بندي کردن موضوعات پر‌زرق و‌برق کليشه‌اي، تصوير‌هاي تقليدي و برنامه‌هاي پر سر‌و‌صداي فوري براي عوامي که با هيچ‌گونه احساس زيبايي‌شناسي و حقيقت شخصي آشنايي ندارند، آسان است و تهيه و پخش چنين برنامه‌هايي نه تنها براي يک کشور، حتي براي تمام جهان نيز کار مشکلي نيست. همچنين رسانه‌ها ما را در جريان غير‌مستقيم‌تر حوادث قرار مي‌دهند که فراتر از تجربه اجتماعي شخصي خودمان است. رسانه‌ها با دادن اين اطلاعات، دانسته‌هاي ما را مي‌سازند و ما روز‌به‌روز بيشتر مي‌دانيم.
 با وجود نقشي که آموزش و رسانه به عنوان نهاد‌‌هايي فرهنگ‌ساز ايفا مي‌کنند برخي در تعريف زيبايي، به جاي «ارزيابي جامعه» بر «ارزيابي فرد» تاکيد مي‌کنند؛ اما کدام فرد؟ آيا همه افراد يا فقط افرادِ خاصي که زيبايي‌ها را تعريف مي کنند؟ در‌واقع، کيفيت زيبايي‌شناسي،  بازده تلاشي مستمر براي بيان يک عقيده، به جاي آفريدن يک چيز خوشايند است.
ارزش اقتصادي فرآورده‌هاي فرهنگي را زمان يا کاري که صرف آن مي‌شود تعيين نمي‌کند؛ بلکه تقاضايي که براي آن ايجاد مي شود، تعيين می‌کند. توضيح «هاگ» براي اين پديده اين است که در جامعه سرمايه‌داري که ارزش تبادل بر ارزش مصرف پيشي مي‌گيرد، «زيبايي‌شناسي»، يک کالا تلقي مي‌شود. تجمل، خود يک محرک قدرتمند نفساني است. «تجمل»، از طريق رقابت در مصرف  آفريده و کنترل مي شود. توليد نشريات محدود هنري و ادبي، اعطاي جوايز معتبر و اجراي موسيقي و نمايشنامه براي حضار محدود، تمرکز بر فرآورده‌هاي فرهنگي که از نظر زيبايي‌شناسي، کيفيت‌هاي لازم براي طبقه‌بندي شدن در رده «هنر برتر» را دارند، همان کار «حراج فرهنگي» را انجام مي‌دهند. در واقع، آنها مقام اجتماعي فرآورده‌ها را در «فرهنگ برتر» تاييد مي‌کنند و اين چنين سليقه اجتماعي را تحت تاثير قرار مي‌دهند.  بعد از ذکر تمامی این توضیحات، لازم است متذکر شوم از نظر من آن چیزی که صدا‌و‌سیما یا فیس‌بوک به شما می‌گوید لزوما یک سلیقه ایده‌آل به حساب نمی‌آید. نه! من این‌کاره هستم.
من سلیقه خودم را در معرض شنیداری مردم قرار می‌دهم، اگر خوش‌شان آمد که عالی است، اگر هم خوششان نیامد این از بدشانسی من است؛ بنا‌بر‌این به سراغ افراد دیگری می‌روم. مسأله سلیقه مردم نیست. اصلا مگر مردم سلیقه خود را از کجا می‌گیرند؟ من موزیسین هستم که می‌توانم به آنها جوانب و زوایای مختلف موسیقی را نشان دهم. چنین رویه‌ای در موزیسین آزادی ایجاد می‌کند و به او امکان می‌دهد افکار و موسیقی که به آن فکر می‌کند را ارایه دهد.
وقتی چنین امکانی وجود نداشته باشد، آنها می‌روند و هر کاری را می‌سازند. مردم هم تنها کارهایی که بیشتر به آنها ارایه شده را می‌شنوند. من مخالف موسیقی پاپ نیستم. به نظر من باید همه گونه‌های موسیقی ارایه شود تا مردم امکان انتخاب‌های بیشتری داشته باشند.
با این وجود مطمئنم اگر شرایط به صورت برابر برای تمام موسیقی‌ها و تولیدات فرهنگی فراهم باشد مردم به سراغ چیزی می‌روند که مثل آدامس نباشد که بعد از تمام شدن شیرینی‌اش دیگر قابل استفاده نیست؛ آنها به سراغ چیزی می‌روند که ویتامین دارد!

 


تعداد بازدید :  229