شماره ۵۵۹ | ۱۳۹۴ شنبه ۱۹ ارديبهشت
صفحه را ببند
نمایشگاه کتاب در اینستاگرام

شهرام شهيدي طنزنویس

[email protected]

نمایشگاه بین‌المللی کتاب در تهران افتتاح شده و علاقه‌مندان به کتاب در طول برگزاری نمایشگاه برای دیدار از غرفه‌های محبوبشان به سوی نمایشگاه می‌شتابند. این موضوع باعث شده کاربران ایرانی در شبکه‌های مجازی ازجمله شبکه اینستاگرام گزارش‌های تصویری از حضور پرشورشان در نمایشگاه را ارایه کنند. گزارش برخی از این تصاویر را در زیر می‌خوانید:
کاربر: aseman_bisetareh
عکس به اشتراک گذاشته شده: پسران جوانی حدودا هفده، هجده ساله درحال خوردن نوشمک و یخمک جلوی غرفه یک ناشر معتبر کتاب
کپشن عکس: اومده بودیم این‌جا نوشمک بزنیم به بدن دیدیم یک غرفه‌ای هم هست که خودشو چپوند تو عکس ما. ما و نمایشگاه و غرفه‌ای که خودشو به ما تحمیل کرد. همین الان یهویی!
کاربر: toktam_eastgirl
 عکس به اشتراک گذاشته شده: ون گشت ارشاد جلوی در نمایشگاه. عده‌ای درحال رفت و آمدند.
کپشن عکس: آمدیم خانه نبودید. دوستان عزیز و مشتاقان و کسانی که پی‌ام داده بودید و پی‌وی فرستاده بودین، من خوش قولی کردم و اومدم نمایشگاه اما به علت حضور برخی جلوی در نمایشگاه وارد نشدم. گفتم که بدونین چرا سرانه مطالعه در کشور این‌قدر پایینه
کاربر: sultan_e_generalha
عکس به اشتراک گذاشته شده: دو جوان
 یله شده روی چمن نمایشگاه که هندوانه بریده شده‌ای جلویشان است. نفر سمت راست لباس آبی پوشیده و با انگشتان دستش عدد چهار را نشان می‌دهد. نفر سمت چپ لباس قرمز پوشیده و به دوربین شش انگشتش را نشان داده. هر کدام‌شان از چند کتاب به‌عنوان بالش استفاده کرده‌اند.
کپشن: روز خوبی بود. دشمنی جای خودش دوستی جای خودش. اومدیم نمایشگاه با دوست کیسه کشم. کتاب خیلی چیز خوبیه و استفاده‌های زیادی داره. از ناشرها درخواست می‌کنم کتاب‌های حجیم‌تری بدن بازار و آپش‌دار کنن کتابا رو
کاربر: Kundera_roshanfekr
عکس به اشتراک گذاشته شده: مردی در طویله‌ای نشسته سیگار می‌کشد. بیرون هوا مه‌آلود است و عده‌ای در تظاهرات کارگری شرکت کرده‌اند و روی بنرهاشان به زبان فرانسه شعارهایی نوشته شده. چند تا از شرکت‌کنندگان عکس‌های زمامدار حزب مخالف دولت در فرانسه را در دست دارند.
کپشن: از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست. خسته از بزنگاه‌های تاریخی و عدم درک مردمم که بسان ساکنان سرزمینی دور به من نگاه می‌کنند، کوچ کردم. بعد از بازدید از نمایشگاه کتاب و دلزدگی از فضای ناهنجارش عزم سفر کردم. این‌جا املش است. روستایی دورافتاده در اطراف زاهدان. من سیگار تنهایی‌ام را دود می‌کنم و بیرون پدرم غرق اندیشه ایستاده. ما پیله‌های فراداییم در غربت کتاب. این عکس را دخترعموی نادانم بدون این‌که به من بگوید انداخته. به قول شما عوام یهویی
کاربر: nashre_noghre_dagh
عکس به اشتراک گذاشته شده: تعدادی کتاب «تست کنکور»، «روانشناسی وایبر»، «چگونه در
سه دقیقه ثروتمند شویم» و «دوستت دارم‌های زیاد من» و «کاربری کاربرانه و مسئولانه» کنار هم چیده شده‌اند روی یک تخته.
کپشن: سه تا صد تومن. آتیش زدم به نشرم.
 بدو بدو که تموم شد. خونه دار زنبیلو بردار بیار
کاربر: siamak_shekampor
عکس به اشتراک گذاشته شده: پسری
 سیخ کباب دستش است. دود ناشی از درست کردن کباب باعث شده سردر نمایشگاه تار دیده شود
کپشن: بعد از تماشای غذای روح واجب‌ترین کار تهیه و استعمال غذای جسمه. کباب بزن روشن بشی رفیق.

 


تعداد بازدید :  247