شماره ۵۵۹ | ۱۳۹۴ شنبه ۱۹ ارديبهشت
صفحه را ببند
گزارش «شهروند» از بازتاب اجتماعی نمایش 1600 اثر هنری در تهران
خیابان‌های تهران با هنر آشتی کردند

شیده لالمی- شهروند| چند روز است مردم تهران انگار در یک نگارخانه زندگی می‌کنند. تا حدود یک هفته دیگر هم می‌توانند در این نگارخانه زندگی کنند و بعد از آن تبلیغات شهری باز می‌گردند. تبدیل تهران به یک نگارخانه و نصب 1600 اثر هنری در آن مورد استقبال مردم قرار گرفته، استقبالی که نشان می‌دهد شهروندان تهرانی تا چه اندازه از فضای غیرفرهنگی شهرشان خسته و دل آزرده شده‌اند که از اجرای چنین طرحی که برای چند روز بساط تبلیغات تجاری را از در و دیوارهای شهر جمع کرده به وجد آمده‌اند.
سازمان زیباسازی شهر تهران از نیمه اردیبهشت امسال اجرای یک طرح فرهنگی _ تبلیغاتی را در تهران کلید زد. طرحی که پیش از این «جمال کامیاب»، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران از اجرای آن در فاصله روزهای 15 تا 26 اردیبهشت خبر داده و گفته بود 700 اثر فرهنگی شامل آثار هنرمندان بزرگ ایران و جهان در 1600 نقطه از تهران با هدف ارتقای سواد بصری به نمایش گذاشته می‌شود. آنطور که او گفته بود اختصاص فضاهای تبلیغاتی شهری برای نمایش آثار هنری موجب می‌شود مردم در زندگی روزمره به هنر توجه کنند.
ایده اولیه این طرح را ‌که تهران برای چند روز به یک گالری بزرگ تبدیل شود، «سعید شهلاپور»، هنرمند مجسمه‌ساز ایرانی و عضو شورای سازمان زیباسازی شهر تهران ارایه کرده است. به گفته او و البته مسئولان سازمان زیباسازی شهر تهران اجرای این طرح ایده نویی است و با این گستردگی و به این شکل در هیج شهری تاکنون مسبوق به سابقه نبوده است. پیش از این‌که این مجموعه آثار هنری در تهران نصب شود، مدیرعامل سازمان زیباسازی در نشست خبری‌اش با خبرنگاران گفته بود که اردیبهشت امسال نقطه شروع اجرای این طرح است و در سال‌های آینده هم استفاده از ظرفیت فرهنگی تابلوهای تبلیغاتی تهران در قالب همین طرحِ «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» البته با اصلاحاتی و رفع ایرادات احتمالی که حین اجرا در این دوره مشخص می‌شود، اجرا خواهد شد.
 استقبال گسترده از شهرِ نگارخانه
واقعیت این است که شهرداری تهران در همه سال‌های گذشته هیچ گاه در اجرای هیچ یک از طرح‌های فرهنگی‌اش به اندازه اجرای این طرح اخیر یعنی «نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر»، با استقبال مردمی مواجه نشده است. شبکه‌های اجتماعی که این روزها تجربه‌های زندگی روزمره و احساسات مردم را شفاف و بی‌پرده گزارش می‌دهند، در روزهای اخیر مملو از تصاویر خیابان‌های تهران شده است و افراد مختلف از چهره‌ها گرفته تا شهروندان عادی از احساساتشان و البته احساس خوبشان به این بیلبوردهای هنری نوشته‌اند. مثلا «مریم» در صفحه اینستاگرامش با انتشار یک عکس نوشت: «امروز احساس کردم که تهران چقدر سبک شده است، چقدر دیدنی شده، انگار بار سنگین تبلیغات ماشین لباس شویی و یخچال را از دوش این شهر برداشته‌اند.»  
علی، یکی دیگر از شهروندانی است که با انتشار یادداشتی در صفحه فیس بوکش این طرح فرهنگی را با همه ایراداتش پسندید و نوشت: «گاهی یک ایده چقدر می‌تواند در زندگی روزمره حال آدم‌های این شهر را متحول کند.»
در شبکه‌های اجتماعی موبایلی هم واکنشها به نمایش آثار هنری در تابلوهای تبلیغاتی و بیلبردهای تهران پرتعداد بود. اغلب پیام‌هایی که در آن شهروندان در آنها از حس خوبشان به نصب آثار در سطح شهر نوشته بودند. در خیابان‌ها هم این روزها کم نیستند آدم‌هایی که کنار یکی از سازه‌های تبلیغاتی ایستاده‌اند و مثلا به جای تبلیغات چیپس و پفک یا فلان برند ساعت به تصویر تابلوی نقاشی جیغِ ادواردک مونک یا تصاویر یکی از نقاشی‌های کمال‌الملک یا مینیاتور فرشچیان نگاه می‌کنند. یکی از آنها «زهرا» است که می‌گوید: «من احساس می‌کردم که با اجرای این طرح به شعور مردم احترام گذاشتند و خیلی از اتوبان‌ها را گشتم تا این کارها را ببینم. من با دیدن این بیلبوردها احساس با فرهنگ بودن بهم دست داد.این ایده را دوست داشتم.» افرادی که مثل زهرا فکر می‌کنند این روزها در تهران کم نیستند و در یک کلام باید گفت این ایده هنرمندانه گرفته است و در عین حال اجرای همزمان این طرح در تعداد زیاد و پایین کشیدن تبلیغات تجاری هم به بهتر دیده شدن آن کمک کرده چه بسا اگر این طرح در تعداد محدودی از سازه‌های تبلیغاتی و در کنار سایر تبلیغات تجاری مثل تبلیغات موبایل و تلویزیون و ماشین لباسشویی اجرا می‌شد، چنین بازخورد اجتماعی گسترده‌ای نداشت.
 منتقدان به میدان آمدند
طرحِ نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر، دو روز پس از اجرا اما منتقدانی هم پیدا کرد. کسانی که می‌گفتند چرا شهرداری تهران آثار هنری فاخر را با کیفیت پایین روی بنرها چاپ و روی پل‌‎ها و بیلبوردهای تهران نصب کرده و این اقدام از شان و اهمیت آنها کاسته است. انتقاد از خوانا نبودن نام اثر و همچنین نام هنرمندان هم از دیگر مواردی بود که خیلی‌ها به آن اشاره کردند. در این میان منتقدان دیگری هم پیدا شدند که می‌گفتند راه درست این است که پای مردم را به گالری‌ها و موزه‌ها و مراکز فرهنگی باز کنیم نه این‌که هنر فاخر را به کوچه و خیابان بیاوریم. به گفته تعدادی از منتقدان بزرگ کردن تعدادی از آثار هنری در ابعاد بزرگ به ماهیت هنری آنها آسیب زده و اصولا قطع و اندازه اصیل بسیاری از آثار هنری را نمی‌توان بزرگ و کوچک کرد. دست آخر هم به جمع منتقدان افرادی اضافه شدند که می‌گفتند چنین اقداماتی توجه به فرهنگ در سطح است و برنامه‌ریزی‌های فرهنگی در شهری مثل تهران باید زیربنایی باشد و این اقدامات از نوع آن برنامه‌های زیربنایی نیست و مثل موجی است که می‌آید و می‌رود و بسته به سلیقه مدیران مدت زمانی هست و بعد با روی کار آمدن مدیر دیگری اجرای آن متوقف می‌شود.
 در کنار همه اینها شایعاتی هم منتشر شد، مثلا ارقام و اعداد نجومی که عده‌ای برای اجرای این طرح اعلام کردند و بعد البته اعلام شد که مسئولیت چاپ و نصب این بنرها را شرکت‌های مجری و دست اندرکار تبلیغات محیطی در تهران برعهده داشتند و  درواقع کار به صورت مشارکتی انجام شده است. البته در روزهای اخیر کم نبودند افرادی که می‌پرسیدند با وجود هزینه بالای اجاره این تابلوها این طرح چطور اجرا شده و حتما هزینه میلیاردی داشته است؛ این سوال یک جواب کوتاه دارد:  «سهم فرهنگی شهر تهران از تبلیغات تجاری.»
«مجتبی موسوی»، مجری «طرح نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» دراین‌باره می‌گوید: «این درست است که اغلب این بیلبوردها تجاری هستند و شرکت‌های تبلیغاتی برای تبلیغ کالاها روی این بیلبوردها پول می‌گیرند و البته به سازمان زیباسازی هم پول می‌دهند. این‌که ده روز پیاپی کار آنها تعطیل شود برای شرکت‌ها سنگین بود ولی خوشبختانه آنها در چارچوب سهم فرهنگی حاضر شدند 10 روز این بیلبوردها را در اختیار این پروژه قرار دهند.»
این شرکت‌ها سالانه باید سهم فرهنگی تبلیغات تجاری‌شان را بپردازند. این سهمیه فرهنگی همان تبلیغاتی است که تا پیش از این در روزهای مختلف هم به نفع شهر گرفته می‌شد البته نه به شکل نمایش آثار هنری روی تابلوها و بیلبوردهای شهری که در قالب نمایش جملاتی مثل «با هم مهربان باشیم» یا «هیچ چیز جای دوستی‌های قدیمی را نمی‌گیرد» و مانند آنها که این بار این ظرفیت برای اجرای طرح اخیر نمایش آثار هنری در تهران به کار گرفته شده است.
از نگاه کارشناسان شهری مثل «سعید ساداتی»، اگرچه اصل حرکت و ایده این کار قابل تقدیر است اما نباید توجه به فرهنگ و هنر در جریان زندگی روزمره در شهری مثل تهران به یک برنامه ده روزه محدود شود. او به «شهروند» می‌گوید: « استقبال مردم از این طرح نشان می‌دهد که چقدر مطالبه توجه به فرهنگ و هنر در جریان زندگی روزمره در این شهر وجود دارد. این نشان می‌دهد که مردم چقدر از زندگی در تهرانی که خشن، سرد و آکنده از انبوه تبلیغات تجاری است، خسته شده‌اند و چقدر نیاز به تلطیف این فضا دارند که اجرای چنین طرحی که ساده هم هست و مختصات پیچیده‌ای ندارد آنها را به وجد آورده است. این نشان می‌دهد توجه به فرهنگ و هنر در شهری مثل تهران و برای آدم‌های این شهر چقدر مطالبه جدی و ریشه‌دار و حتی گسترده‌ای است و تنها معطوف به طبقه هنردوست و هنرمند جامعه هم نیست.»
چند‌سال پیش از این روزها در دوره اول مدیریت محمدباقرقالیباف در شهرداری تهران، زمانی که طرح ساماندهی خیابان ولی عصر تهران و پیاده‌راه‌سازی آن مطرح شد، قرار بر این بود در دیواره‌های این خیابان ویترین‌هایی با نورپردازی و طراحی استاندارد پیش‌بینی و نصب کنند که از آنها برای نمایش آثار هنری هنرمندان و برگزاری نمایشگاه‌های ادواری استفاده شود و این خیابان هم مثل خیلی دیگر از خیابان‌های معروف جهان کارکرد فرهنگی و هنری پیدا کند. با همه جذابیتی که این بخش از طرح پیاده راه‌سازی خیابان ولی عصر داشت اما کار درنهایت و در اجرا به سنگفرش کردن پیاده‌راه‌ها آن هم با بدسلیقگی محدود شد و اجرای ویترین‌ها و آن ایده مهم تبدیل این خیابان به یک خیابان گالری که اساسا در سازمان زیباسازی شهرداری تهران هم طرح شده بود، به فراموشی سپرده شد. حالا این روزها با اجرای این طرحِ نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر، خیلی‌ها ازجمله «ساداتی» می‌گویند که اگر قرار است هنر با زندگی روزمره مردم در تهران پیوند بخورد باید به راه‌اندازی ویترین‌های و سازه‌های استاندارد و دایمی برای نمایش آثار هنری هم فکر کرد و به جای نصب این آثار روی عرشه پل‌ها در بزرگراه‌ها، آنها را در فضاهایی که زندگی با سرعت کمتری و کندتر می‌گذرد و امکان تامل و توقف وجود دارد به نمایش درآورد.
اگرچه مسئولان سازمان زیباسازی اعلام کرده‌اند که در سال‌های آینده هم طرح تهران به مثابه یک نگارخانه بزرگ را اجرایی خواهند کرد اما این‌که تهران هم مثل خیلی از پایتخت‌های جهان خیابان گالری‌های ثابتی داشته باشد پیشنهادی است که این روزها و همزمان با اجرای این طرح از زبان خیلی از هنرمندان و علاقه مندان به هنر شنیده می‌شود.


تعداد بازدید :  201