شماره ۵۵۹ | ۱۳۹۴ شنبه ۱۹ ارديبهشت
صفحه را ببند
نگارخانه‌ای به وسعت شهر

|  مهدي افروزمنش  |   روزنامه نگار   |

شهرهای بزرگ با ایده‌ها اداره می‌شوند، با نکات ریزی که هر نقطه از فضای شهری را به یک «اتفاق» بدل می‌کند، به یک حادثه تازه برای حضور شهروندی. چراکه تنها با ایده‌ها هر مکانی از مکان دیگر جدا شده و به قول «جین جیکوبر» در ذهن شهروند احساسی مانند احساس هر جای دیگر بودن را ایجاد نمی‌کند. این‌طور است که شهر برای شهروند انگیزه حضور مجدد را فراهم می‌کند. حضوری که لزوما وابسته به کار و مکان نیست، از نیازمندی به فضا به وجود می‌آید. بدون تردید تهران از این نظر فقیر است. شهری در محاصره انگاره‌های سلبی از شهرسازی چندین دهه قبل که توسط مدیران و شهرسازان مختلف تکرار و تشویق شده است. مشوق‌های عجیب و غریبی که باعث شده تا به این حد از ابتذال، نازایی و یکنواختی برسیم.
اما در ورای این تصویر مصلوب از تهران، زمزمه‌های یک نوع تغییر هم به چشم می‌خورد. تغییری بر آمده از ایده‌ای جذاب که اگرچه بدون شخصیت و در فضای نامناسب به کار گرفته شده است اما بدون‌شک تلاشی به یاد ماندنی است. تبدیل شهر به یک گالری هنری، ایده تازه و جذابی است که این روزها در بزرگراه‌های پایتخت خودنمایی می‌کند. ایده‌ای بسیار ساده و کم‌هزینه اما دوست‌داشتنی و نرم.
طرح ساده‌ای هم دارد، شهرداری در کمال تعجب تصمیم گرفته است برخلاف رویه پول‌سازی از شهر، تصویرسازی کند و به این منظور بیلبوردهای بزرگی از نقاشی‌های بزرگ ایران و جهان را بر در و دیوار بزرگراه‌ها کوبانده است. تابلوهایی که پیش از این اختصاص به برندها و شامپوها و لوسیون‌های دست و پا داشته‌اند در خلال این خاطره‌سازی از حضور شهر به تابلوهایی از مونه، رامبراند یا دیگر نقاشان به نام معاصر و قدیمی ایران و جهان اختصاص داده شده است.  مشخص نیست این ایده ساده اما جذاب از ذهن کدام بخش از شهرداری بروز کرده است اما باید اذعان کرد کمی از بار مقلدانه شهر تهران را برداشته و به جای آن خلاقیت گذاشته است. البته که به‌عنوان تجربه اول ضعف‌ها هم مشهود هستند. مهم‌ترین‌شان، کیفیت پایین تصاویر است و بعدتر استفاده این تصاویر در بزرگراه‌های شهری که الزاما محل تردد براساس سرعت بنیان گذاشته شده‌اند. به عبارتی این جانمایی غلط نشان از عدم اعتماد به نفس هم می‌دهد، طوری که خالقان این برداشت جالب از شهر را واداشته تا این‌طور گذرا کار خود را اجرا کنند. درحالی‌که بالطبع این فرهنگ‌سازی شهری و آشنایی نگاه برج زده شهروندان تهرانی به هنر خالص می‌تواند در خیابان‌ها و پارک‌های شهر نمود و تأثیر بیشتری داشته باشد. پس گذشته از امیدواری نسبت به ادامه و گسترش این ایده ناب باید امیدوار بود که شهرداری به فکر استفاده از آن در پیاده‌راه‌ها، پارک‌ها و خیابان‌های محل گذر نیز باشد و البته به فکر جابه‌جایی‌های مداوم این آثار باشد، چرا که اینها می‌توانند مشخصه‌های دلپذیر مناطق شهری باشند. به عبارت روشن‌تری باید امیدوار باشیم که شهرداری بپذیرد که اینها بسیار عمیق‌تر و جذاب‌تر از برج‌ها و مراکز خرید دوبی‌وار می‌توانند تهران را به شهری بزرگ، خلاق و میاندار تبدیل کنند.

 


تعداد بازدید :  166